ترس از موجودات خیالی در کودکان و چگونگی رفع آن + بخش دوم

ترس از تاریکی حدود ۲ تا ۳ سالگی ظاهر می‌شود و در میان کودکان متفاوت است. یک شب از هیولا و شب دیگر از دزد و چیزهای دیگر می‌ترسند.

ترس از موجودات خیالی در کودکان و چگونگی رفع آن + بخش اول

ترس‌های شبانه کودکان شامل ترس از تاریکی، کابوس‌ها و شخصیت‌های ترسناک است. این ترس‌ها همیشه هم در کودکی باقی نمی‌مانند و شاید در بزرگسالی نیز گریبانگیر شود. بسیاری از اینگونه ترس‌ها که اثر روانی بدی روی کودک داشته؛ در بزرگسالی نیز برای او آزاردهنده خواهد بود. 

ترس از تاریکی نشانه هوش است: 
 
اصولا ترس از تاریکی در کودکان همیشه بد و ناپسند نیست و نشانه هوش کودکان است. زیرا این ترس از ذهن خلاق کودکان شما بیرون آمده است و این خلاقیت نشانه هوش کودک است.

ترس از موجودات خیالی در کودکان + قصه صوتی
مشاوره کودک

 بنابراین پدر و مادر های محترم باید آگاه باشند که هرگز کودک هراسانشان را مورد تمسخرخود قرار ندهند و به ترس کودکشان احترام بگذارند، حتی اگر از نظر آن‌ها، آن ترس کاملا بی‌مورد باشد. بهتر است به جای مسخره کردن کودکتان با او صحبت کنید و ریشه ترس کودک را پیدا کنید. با همین گفتگوی ساده می‌توانید قوه تخیل کودکتان را محک بزنید و او را متوجه کنید از چیزهایی که تخیل می‌کند، هراس و ترس نداشته باشد. 

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.

علت اصلی ترس کودکان را باید شناخت:

به عنوان مثال، پدر و مادر می توانند نسبت به رفتارها و رویدادهای روزانه فرزند خود حساس باشند و تغییرات محیطی او را اعم از خانه، مدرسه و دوستانش مورد بررسی قرار دهند، حتی می توانند علایق و انگیزه های جدید کودک را بشناسند.

گاهی که کودک به شدت ترسیده است و قادر به بیان کلامی ترس خود نیست، می توانیم از او بخواهیم که با رسم نقاشی، ترس خود را به تصویر درآورد.

اولین قدم برای درمان، تشخیص و درک ترس و اضطرابی است که کودک آن را تجربه می‌کند، بنابراین آن چه که مهم و لازم است در ابتدا ایجاد فضایی برای ابراز احساسات ترس و اضطراب کودک و ایجاد احساس امنیت در کودک است.

چند راه حل:

  • ترس ها اغلب آموختنی هستند. پس سعی کنید کودک خود را از لولو، هیولا و یا شیطان نترسانید.
  • اگر کودک شما دلش می خواهد شب ها در اتاقش باز بماند، این کار را بکنید و یا یک چراغ کم نور را در اتاقش روشن بگذارید. روشن گذاشتن چراغ هزینه چندانی بر نمی دارد. انعطاف داشته باشید. بعضی بچه ها کارهایی انجام می دهند تا ترسشان را کنترل کنند. مثل سوت زدن، آواز خواندن، حرف زدن. اگر این کار باعث احساس امنیت آن ها می شود، ممانعت نکنید.ترس از موجودات خیالی در کودکان + قصه صوتی
  • بچه هایی که قدرت تخیل قوی دارند، برای رهایی یافتن از غول های خیالی خود از ابزارهای تخیلی استفاده می کنند. به فرزندتان یک بطری آبپاشی (اسپری) بدهید و بگویید این وسیله غول ها را از بین می برد یا آنه ا را به موجوداتی بی ضرر تبدیل می کند. روش مفید برای بسیاری از بچه ها، درست کردن تابلویی بزرگ است که روی آن نوشته شده باشد « ورود غول ها ممنوع ». این تابلو را روی در اتاق خواب کودک آویزان کنید.
  • زمان خواب کودک را می توان با تداعی های خوش و آرامش بخش همراه ساخت. برای مثالمسواک زدن، شب بخیر گفتن، پوشیدن لباس خواب، شنیدن داستانی ساده و یا خاطره ای از دوران کودکی می تواند دلهره و اضطراب کودک را تا حدودی کاهش دهد.
  • گاهی انجام برخی بازی ها و سرگرمی ها در تاریکی می تواند موجب کاهش ترس کودکان از تاریکی به شود. به عنوان مثال پدر و مادر می توانند جلوی نور شمع به سایه بازی با انگشتان بر روی دیوار بپردازند و یا در تاریکی جایشان را تغییر دهند و از کودک بخواهند آنها را پیدا کند. هدف از انجام این بازی ها این است که کودک به تاریکی عادت کند و در یابد که اشیاء در تاریکی هیچ تفاوتی یا زمانی که هوا روشن است نمی کنند.

ترس از موجودات خیالی در کودکان و چگونگی رفع آن + بخش اول

دارا(قصه کودکانه)

امروز برای شما کودکان عزیز سمینا قصه‌ای از ادبیات جهان آماده کردیم. مجموعه قصه‌های کودک سمینا، قصه‌های آموزنده‌ای را برای مادران گرامی فراهم آورده تا برای کودکان دلبند خود بخوانند. مجموعه کامل قصه‌های کودکانه سمینا را می‌توانید در قسمت دسته بندی‌های سایت مشاهده کنید.

دارا

دارا یک چوپان بود. او مرد خوب وانسان عاقلی بود. او فرماندار استان شد. عده‌ای از مردم او را دوست نداشتند. آن‌ها نزد پادشاه رفتند و گفتند: دارا یک دزد است. او پول مردم را می‌گیرد و در جعبه‌ای نگهداری می‌کند. همیشه پول‌ها را با خودش همه جا می‌برد حتی هنگامی که سوار شتر می‌شود.

پادشاه به مرکز فرمانداری دارا رفت. دارا سوار شترش می‌شد با جعبه‌ای که جلوی خود گذاشته بود. پادشاه عصبانی شد و به دارا گفت: همین حالا در جعبه را باز کن. می‌خواهم داخل آن را ببینم.

دارا جعبه را باز کرد. فقط وسایلی مخصوص چوپانی درون آن بود. دارا با صدایی فروتن به پادشاه گفت: این کت درسی به من می‌دهد؛ وقتی به آن نگاه می‌کنم به یاد گذشته‌ام می‌افتم و احساس فروتنی می‌کنم.

پادشاه خوشحال شد و دارا را به عنوان فرماندار استان دیگری هم انتخاب کرد. پس از آن همه مردم کشور او را دوست داشتند.

در ادامه متن اصلی قصه را به زبان انگلیسی با هم می‌خوانیم.

Dara 

Dara was a shepherd. He was a good man. He was also a wise man. He became the governor of a province.

Some people do not like Dara. They went to the king and said, “Dara is a thief. He takes money from the people. He keeps the money in a box. He takes the money always with him on his camel.”

The king went to Dara’s province. Dara was then riding on his camel with a box in front of him. The king was angry. He said to Dara, “Open your box now. I want to look into it.”

Dara opened the box. There were only items meant for the shepherd in the box.

Dara said to the king in humble voice, “Thios coat teaches me a lesson. I look at it often. I think of my past. I feel humble.”

The king was glad. He made Dara Governor of one more provinces.

Thereafter the people of the whole country liked Dara.

شن‌های بخشش (قصه کودکانه)

کودکان عزیز امروز قصه کوتاهی، از مجموعه قصه‌های ترجمه شده سمینا درباره دو دوست برای شما انتخاب کرده‌ایم. امیدواریم از شنیدن آن لذت ببرید.

دو دوست در صحرا قدم می‌زدند. در طول سفر درباره موضوعی بحث کردند. یکی از آن‌ها به صورت دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی به صورتش خورده بود آسیب دید اما بدون این که چیزی بگوید، روی شن نوشت: امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.

آن‌ها به راه رفتن ادامه دادند تا این که به یک آبادی رسیدند و تصمیم داشتند در آن‌جا حمام کنند. دوستی که سیلی خورده بود در باتلاقی گیر افتاد و درحال فرو رفتن بود. اما دوستش او را نجات داد. بعد از این که از فرو رفتن در باتلاق نجات پیدا کرد و سرحال شد، روی یک سنگ نوشت: امروز بهترین دوستم زندگی‌ام را نجات داد.

دوستی که سیلی زده بود و جان او را نجات داد از او پرسید: بعد از این که به تو صدمه زدم، روی شن‌ها نوشتی و حالا روی سنگ می‌نویسی، لطفا بگو چرا؟

دوستش گفت: وقتی کسی به ما آسیب می‌زند باید آن را روی شن بنویسیم تا باد‌های بخشش آن را پاک کنند. اما اگر دوستی کار خوبی در حق ما می‌کند باید روی سنگ ثبت کنیم تا باد نتواند آن را از بین ببرد.

در ادامه متن انگلیسی داستان را با هم می‌خوانیم.

Sands of Forgiveness 

Two friends were walking through the desert. During some point of the journey they had an argument and one friend slapped the other one in the face. The one who got slapped was hurt, but without saying anything, wrote in the sand….Today my best friend slapped me in the face.

They kept on walking until they found an oasis where they decided to take a bath. The one who had been slapped got stuck in the mire and started drowning. But the friend saved him. After he recovered from the near drowning, he wrote on a stone….Today my best friend saved my life.

The friend who had slapped and saved his best friend asked him….After I hurt you you wrote in the sand and now, you write on a stone. Why?

The other friend replied….When someone hurts us we should write it down in sand where winds of forgiveness can erase it away. But when someone does something good for us, we must engrave it in stone where no wind can ever erase it.

 

بزهای نادان (قصه کودکانه)

بچه‌های عزیز سلام

امروز قصه کودکانه کوتاه دیگری را برای شما عزیزان ترجمه کردیم. امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید.

بزهای نادان

بزی مجبور بود از رودخانه کوچکی عبور کند. تخته باریکی برای عبور از رودخانه قرار داشت. بز با شادمانی روی آن راه می‌رفت. در این حال بز دیگری از رو به رو به سمت او می‌آمد.

بزی اولی فریاد زد: برو عقب! صبر کن.. اول من از رودخانه رد می‌شوم سپس تو بیا و رد شو.

بز دومی در حالی که گریه می‌کرد گفت: چرا باید این کار را بکنم؟ من اول آمدم اینجا پس من باید اول رد شوم.

بز اولی فریاد زد: نه… من اول آمدم. و با عصبانیت اضافه کرد: برو عقب یا پرتت می‌کنم کنار. وایسا و ببین.

بز دوم با عصبانیت گفت: من اول پرتت می‌کنم.

دو بز شروع به مشاجره و جدل کردند. هر دوی آن‌ها عصبانی شدند و به یکدیگر حمله‌کردند. در نهایت هر دو بز نادان توی رودخانه پر آب افتادند.

در ادامه متن اصلی داستان را با هم می‌خوانیم.

 

The Foolish Goats 

A goat had to cross a small river. A narrow plank was across the river. The goat was walking on it happily.

On the opposite side it saw another goat coming towards it.

“Go back” shouted the first goat. “Wait…I will cross the river first. Then you can come.”

“Why should I?” cried the second goat. “I came first here so I should cross first,” the second one said.

“No…I came first,” shouted the first goat. It further added, “Go away or I will kick you,” and added “Wait and see.” The first goat said angrily.

“I will kick you first.” The second goat also said angrily.

The two goats started the arguing. Both the goats got very angry. They attacked each other. At last both the foolish goats fell into the water running in the river.

روش صحیح غذا دادن به کودکان + بخش دوم

تغذیه کودکان در سال های ابتدایی زندگی زمینه ساز رشد و سلامتی آن ها در زندگی آینده است. بنابراین تغذیه در این دوران اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

روش صحیح غذا دادن به کودکان + بخش اول

بچه‌ها در یک سال اول عمرشان رشد نسبتا سریعی دارند، به‌طوری که اگر موقع تولد وزن‌شان سه کیلو باشد تا پایان سال اول به ۹ تا ۱۰ کیلو می‌رسند. طبیعی است که برای داشتن چنین رشد سریعی به انرژی بسیاری هم نیاز دارند و بیش‌تر غذا می‌خورند، اما با ورود به سال دوم سرعت رشد بچه‌ها کاهش پیدا می‌کند و این روند کند تا نزدیکی‌های سن بلوغ هم ادامه می یابد. پس اگر فکر می‌کنید کاهش میل و اشتهای بچه‌های دو ساله و بزرگ‌تر نسبت به غذا خوردن به‌خاطر بدغذایی است دچار سوءتفاهم شده‌اید.

چند نکته رفتاری مهم در تغذیه کودک:

والدین باید در هنگام غذا دادن به کودک خود مواردی را رعایت کنند که باعث افزایش اشتها و ترغیب کودک به خوردن غذا شود. چند نکته شامل:

۱-دادن وقت كافی در زمان صرف غذا بسیار مهم و ضروری است و باید از شتاب و عجله درهنگام غذاخوردن پرهیز كرد.

۲- دادن غذای یكنواخت و تكراری به کودک سبب بیزاری می شود. حتی اگر غذایی كه مورد علاقه ی كودك است، پشت سرهم و تكراری به كودك داده شود، از خوردن آن خودداری خواهد كرد.

روش صحیح غذا دادن به کودکان + قصه شب

۳- نخوردن برخی از غذاها ممكن است به علت تقلید كودك از اطرافیانش باشد.

۴- خستگی كودك جزمهم ترین عامل از بین بردن اشتهای اوست. بهتر است بعد از استراحت به كودك غذا داده شود.

۵- آب میوه ی طبیعی بهتر از نوع آب میوه های صنعتی آن است چرا كه به نوع صنعتی آن ماده ی قندی، رنگ و ماده ی معطر اضافه شده است.

رفتار پدر و مادرها:

اولین معلم تغذیه هر کودکی مادر اوست. بچه‌ها تا قبل از شروع غذای کمکی تصوری درباره طعم‌های غذاهای مختلف ندارند و در درجه اول مادرها هستند که باعث شکل‌گیری ذائقه کودکان می‌شوند. اگر شما از همان اول طعم خوراکی‌های چرب، شور یا خیلی شیرین را به فرزندتان چشانده باشید، چه‌طور انتظار دارید که او در سه یا چهار سالگی سبزیجات آب‌پز را بدون نق‌نق و بهانه‌گیری بخورد؟

اصولا کودکان موجودات مقلدی هستند و از کوچک‌ترین رفتارهای پدر، مادر و اطرافیان‌شان تقلید می‌کنند. بنابراین عادت‌های غذایی خانواده بر بچه‌ها هم اثر می‌گذارد و بدغذایی بچه‌های کوچک معمولا انعکاسی از روش‌های نادرست تغذیه‌ای خانواده است که با روش‌های مقابله‌ای غلط والدین بدتر هم می‌شود.

خودمختاری در کشیدن غذا: 

محققان براساس تحقیقات خود می‌گویند: این که به کودکان اجازه بدهیم برای خودشان غذا بکشند، آن‌ها را ترغیب و تشویق می‌کند تا انواع تازه ای از غذاها را امتحان کنند. وقتی غذای اعضای خانواده کشیده شده روی میز قرار می‌گیرد، بچه‌ها هرگز توانایی درک علایم گرسنگی را پیدا نمی کنند. توصیه محققان این است که اگر تحمل کمی ریخت و پاش را دارید، به بچه‌ها اجازه بدهید خودشان غذایشان را بکشند. 

روش صحیح غذا دادن به کودکان + قصه شب

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.

زنگ تفریح قبل از غذا خوردن کودک:

برنامه ریزی برای بازی قبل از وعده‌های غذایی، می‌تواند به بیشتر غذاخوردن بچه‌ها کمک بسیاری کند. محققان دریافتند، وجود یک زنگ تفریح پیش از ناهار، مصرف سبزی و میوه‌ها را در کودکان تا ۵۴ درصد افزایش می‌دهد. 

ظاهر غذا را باب میل کودکان درست کنید: 

اصولا بچه ها سبزیجات نمی خورند، چون سبزیجات نه مزه خاصی دارد نه ته دلشان را می گیرد. اگر می خواهید برای مثال فرزندتان سبزی بخورد، آن را در کنار مواد غذایی سیر کننده سرو کنید.
سعی کنید بشقاب غذا را آن گونه که دوست دارد، تزیین کنید. مثلا اگر فرزندتان گوجه فرنگی را در سالاد کنار می گذارد، آن را رنده یا پوره کنید و به سس سالاد بیفزایید.

به زمان گرسنگی او توجه کنید: 

فرزندتان بهتر از شما می داند گرسنه است یا نه. اگر او را مجبور به خوردن کنید، تنظیم اشتهای درونی او به هم می ریزد. اگر فقط چند قاشق غذا می خورد و بعد دلش دسر می خواهد، به او سخت نگیرید. اجازه بدهید لذت خوردن در او شکل بگیرد.

روش صحیح غذا دادن به کودکان + بخش اول

فیل و دوستان (قصه کودک)

روزی فیلی در جستجوی پیدا کردن دوستانی وارد جنگل شد. میمون را بالای درخت دید و از او پرسید: می‌خوای دوست من باشی؟ میمون گفت: تو خیلی بزرگی، نمی‌تونی مثل من روی درخت تاب بخوری

داستان کودک کوتاه دیگری را از زبان انگلیسی برای شما کودکان ترجمه کرده‌ایم. امیدواریم از شنیدن آن لذت ببرید. برای خوانن قصه کودکانه بیشتر به بخش قصه کودک مراجعه کنید.

فیل و دوستان

روزی فیلی در جستجوی پیدا کردن دوستانی وارد جنگل شد. میمون را بالای درخت دید و از او پرسید: می‌خوای دوست من باشی؟ میمون گفت: تو خیلی بزرگی، نمی‌تونی مثل من روی درخت تاب بخوری.

فیل رفت تا این که یک خرگوش دید. از او درخواست کرد که با او دوست شود. اما خرگوش گفت: تو خیلی بزرگی برای بازی توی خونه من.

سپس فیل یک قورباغه دید و از او پرسید: می‌خوای دوست من باشی؟ قورباغه پرسید: چطور می‌تونم؟ تو خیلی بزرگی و نمی‌تونی مثل من بپری.

فیل غمگین شد. او یک روباه را دید. از او پرسید: می‌خوای دوست من باشی؟ روباه گفت: متاسفم آقا شما بسیار بزرگی.

روز بعد فیل همه حیوانات را در جنگل دید که برای حفظ جونشون در حال دویدن هستند. فیل از آن‌ها پرسید: چه اتفاقی افتاد. خرس گفت: ببری در جنگل وجود دارد که می‌خواد بین همه ما رو به بزنه. همه حیوانات فرار کردند تا قایم شوند.

فیل شگفت زده شد که چه کاری می‌تواند برای حل مسئله بقیه انجام دهد. در این حال، ببر به خوردن هر چیزی که می‌توانست پیدا کند ادامه داد. فیل به طرف ببر رفت و گفت: آقای ببر، لطفا این حیوانات بیچاره رو نخور. ببر غرید: سرت به کار خودت باشه.

فیل انتخاب دیگری نداشت اما  ضربه سنگینی به ببر زد. ببر می‌غرید تا زنده بماند. فیل به جنگل برگشت تا خبرهای خوبی را به بقیه دهد.

همه حیوانات از او تشکر کردند و او گفت: شما دوستان لایقی برای ما هستید.

حالا با هم متن اصلی داستان را به زبان انگلیسی می‌خوانیم:

 

Elephant and Friends 

One day an elephant wandered into a forest in search of friends.
He saw a monkey on a tree.

“Will you be my friend?” asked the elephant.

Replied the monkey, “You are too big. You can not swing from trees like me.”

Next, the elephant met a rabbit. He asked him to be his friends.

But the rabbit said, “You are too big to play in my burrow!”

Then the elephant met a frog.

“Will you be my friend? He asked.

“How can I?” asked the frog.

“You are too big to leap about like me.”

The elephant was upset. He met a fox next.

“Will you be my friend?” he asked the fox.

The fox said, “Sorry, sir, you are too big.”

The next day, the elephant saw all the animals in the forest running for their lives.

The elephant asked them what the matter was.

The bear replied, “There is a tier in the forest. He’s trying to gobble us all up!”

The animals all ran away to hide.

The elephant wondered what he could do to solve everyone in the forest.

Meanwhile, the tiger kept eating up whoever he could find.

The elephant walked up to the tiger and said, “Please, Mr. Tiger, do not eat up these poor animals.”

“Mind your own business!” growled the tiger.

The elephant has a no choice but to give the tiger a hefty kick.

The frightened tiger ran for his life.

The elephant ambled back into the forest to announce the good news to everyone.

All the animals thanked the elephant.

They said, “You are just the right size to be our friend.”

داستان پسری خوب و مهربان (قصه کودکانه)

زنی سالخورده می‌خواست از جاده عبور کند. او ضعیف بود و به کمک نیاز داشت. شاو مدتی طولانی تنها ایستاده و منتظر بود.

گوش کنید:

دوستان خوب سمینا سلام

با قصه کودکانه دیگری همراه شما هستیم که از زبان انگلیسی برای شما عزیزان ترجمه شده است. امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید. و برای شنیدن داستان های صوتی به بخش داستان کودک صوتی سایت مراجعه کنید.

متن داستان

داستان پسر خوب و مهربان”

روزی روزگاری در یک شهر قشنگ پسری به نام با خونواده اش زندگی می کرد.

نیما خیلی دوست داشت به همه کمک کنه و همه ازش تعریف کنن که پسر خوب و مهربونیه ولی از شانسش هیچ کس از نیما کمک نمی خواست.

مثلا یه روز نوید،داداش کوچولوی نیما ،وقتی داشت فوتبال بازی می کرد،خورد زمین و به محض اینکه نیما خواست نوید رو از زمین بلند کنه،خود نوید از روی زمین بلند شد و به کمک نیما نیازی نداشت.

یا اینکه یه روز بابا ،کاپوت ماشینو بالا زده بود و در حال تعمیر ماشین بود و به محض اینکه نیما ازراه رسید تا به بابا کمک کنه،تعمیر ماشین تموم شد و بابا در کاپوتو بست.

نیما خیلی غمگین بود و به همین دلیل یه شب با خدا حرف زد “خدا جون !مگه نگفتی به همدیگه کمک کنید پس چرا کسی از من کمک نمی خواد!” نیما .

شب تا صبح توی این فکر بود که چطوری به دیگران کمک کنه اما به هیچ نتیجه ای نرسید فردای آن روز وقتی نیما،نت گوشیو روشن کرد و مشغول درس خواندن شد،یهو یه پیام صوتی از آقای حجازی دریافت کرد “نیما جان!می تونی امروز به من کمک کنی ؟نت گوشیم قطع و وصل میشه به خاطر همین شما که دانش آموز خوب و مهربون و منظم کلاس هستی،لطف کن بچه ها رو حاضر غایب کن و تکالیف مدرسه هم به شما میگم که به بقیه بچه ها بگی تا ” بنویسن .

نیما با شنیدن پیام صوتی آقای حجازی خوشحال شد و توصیه های آقای حجازی رو مو به مو اجرا کرد.

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

روباه و خوشه‌های انگور (داستان کودک)

در یک روز گرم تابستان روباهی گم شده بود. او از دیدن نور خورشید در آسمان لذت می‌برد. رفت و رفت تا به یک درخت انگور رسید. به خوشه‌های آبدار انگور که رسیده و تازه بودند نگاه کرد. خوشه‌های انگور که به شاخه‌ها چسبیده بودند، درشت و آماده خوردن بودند.

بچه‌های عزیز، امروز با داستان کودکانه دیگری به سراغ شما آمدیم. داستان کوتاه زیر ترجمه یک داستان خارجی است. در مورد یک روباهی که دلش انگور می‌خواهد. برای مطالعه بقیه داستان های کودکانه روی آن کلیک کنید.

روباه و خوشه‌های انگور

در یک روز گرم تابستان روباهی گم شده بود. او از دیدن نور خورشید در آسمان لذت می‌برد. رفت و رفت تا به یک درخت انگور رسید. به خوشه‌های آبدار انگور که رسیده و تازه بودند نگاه کرد. خوشه‌های انگور که به شاخه‌ها چسبیده بودند، درشت و آماده خوردن بودند.

روباه تشنه بود. وقتی چشمش به خوشه‌های آبدار انگور افتاد؛ دلش می‌خواست به سرعت همه آن‌ها را بخورد. چند قدم به عقب رفت، سپس خیز برداشت و به طرف شاخه درخت پرید چیزی نمانده بود که به انگور برسد اما به زمین افتاد.

روباه با خودش فکر کرد: دوباره امتحان می‌کنم. باز چند قدم به عقب رفت، تا شماره سه شمرد سپس حرکت کرد و به بالا پرید. اما باز هم نتوانست به خوشه‌های انگور برسد. روباه با خودش گفت: بار سوم حتما موفق می‌شوم و برای بار سوم به بالا پرید. اما همچنان چیزی به دست نیاورده بود.

چند بار دیگر امتحان کرد تا این که خسته شد و دیگر نمی‌توانست بالا بپرد. روباه چند دقیقه‌ای با خودش فکر کرد، پوزه‌اش را بالا داد و به خودش گفت: به هر حال من مطمئنم که انگورها ترش بودند. وقتی نمی‌توانی چیزی را بدست آوری، نمی‌توانی خیلی راحت خوشحال باشی.

در ادامه متن انگلیسی داستان را با هم می‌خوانیم.

One warm summer’s day a fox was ambling along, enjoying the sunshine. He came across a vine.
Juicy bunches of grapes were hanging from its branches, ripe and ready to be eaten.
The fox was thirsty, so when he saw the grapes, he wanted to eat them right away.
Walking back a few steps, the fox took a run up and jumped and almost reached the grapes. “I’ll try again,” the fox thought. He took a few steps back, counted to three and ran and jumped again, but he still couldn’t reach the grapes.
“Third time lucky!”, the fox said and jumped for a third time. But he still couldn’t reach. He tried again and again until he became very tired and couldn’t jump any more.
The fox thought for a while, put his nose in the air and said to himself, “Well, I’m sure the grapes were sour anyway!” It is not еasy to like what you cannot get.

امیدوارم از قصه امروز لذت برده باشید. تا قصه بعدی شما را به خدای مهربان می‌سپارم.

اختلال خواب در کودکان + بخش اول

اختلال خواب شایع ترین مشکل رفتاری در کودکان است. و تقریبا از هر پنج مراجعه کودک به پزشک معالج یک مورد از آن مربوط به مشکلات خواب می باشد. اختلال خواب درجات مختلی را دارد و بیشتر آن ها را می توان درمان کرد.

اختلال خواب در کودکان + بخش دوم

کودک به چه مقدار خواب نیاز دارد؟

در هفته اول تا چهارم نوزاد باید حدود ۱۶ تا ۱۷ ساعت را در روز بخوابد و یک تا سه ساعت را بیدار باشد. با این حال، اصولا نوزادان، چرخه خواب شبانه و روزانه را ایجاد نکرده اند. بنابراین دوره های خواب و بیداری کودک می تواند در تمام ساعت روز تغییر کند. اغلب والدین باید برنامه خود را براساس خواب نوزاد تنظیم کنند.

در یک تا چهار ماهگی هم هنوز ساعت خواب آن ها چندان تغییری نکرده است. اما چرخه های خواب شبانه روز آن شروع به تغییر می کنند، با این که آن ها بیشتر در شب می خوابند، هنوز برای شیرخوردن بیدار می شوند.

از چهار ماهگی تا یک سالگی کودکان نیازمند ۱۴ تا ۱۵ ساعت خواب هستند. با این حال بسیاری از آن ها در بیشتر طول شب می خوابند و در طول روز و عصر سه بار چرت می زنند. در طی این مدت بسیار لازم و ضروری است که عادت های خواب سالم برای کودک خود ایجاد کنید.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه کودکانه صوتی و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

اختلال خواب در کودکان + رادیو قصه

در یک تا سه سالگی اغلب کودکان نوپا به ۱۲ تا ۱۴ ساعت خواب در روز نیاز دارند. اما اصولا به خاطر برنامه های والدین و فرزندان بزرگ تر، کم تر در خانه می خوابند. آن ها به احتمال زیاد چرت هنگام صبح و اوایل شب را از دست می دهند.

در سه تا شش سال، کودکان تقریبا به ۱۱ تا ۱۲ ساعت خواب نیاز دارند. کودکان کم سن و سال ممکن است هنوز به چرت کوتاهی در طول روز نیاز داشته باشند، اما نیاز به چرت کوتاه در روز معمولا تا زمانی که وارد کلاس اول می شوند کاهش می یابد.

مشکلات در به خواب رفتن کودک یکی از نشانه های اختلال در خواب:

 اگر کودک شما می گوید که خوابش نمی برد و معمولا زودتر از ساعت خوابی که باید بیدار می شود، ممکن است از علائم بی خوابی باشد. بی خوابی در کودکان می تواند به دلیل استرس، درد یا مشکلات روحی باشد. استرس هم می تواند دلایل مختلفی را دارا باشد، از مدرسه رفتن کودک گرفته تا مشکلات خانوادگی.

علل کابوس دیدن کودکان:

بسیاری از کودکان سه تا شش ساله نمی تواند نگرانی ها، اضطراب و ترس های خودشان را به خوبی بیان کنند. چرا که ممکن است از نظر کلامی کودک دچار مشکل باشد یا رابطه نزدیکی را با والدین خود برقرار نکرده باشد.

معمولا مقطع سه تا شش سال بچه ها یک سری ترس های مخصوصی را دارا هستند از جمله:

ترس از موجودات خیالی، هیولا ویا آسیب رساندن به خودشان و دیگران.

وقتی کودک نتواند در مورد ترس ها و نگرانی هایی که در درون خود وجود دارد همانند بزرگ تر ها با خودشان صبحت های مناسبی را داشته باشند و همچنین نتوانند به والدین خود این ترس ها را بگویند، این ترس ها و نگرانی ها هنگام شب در کودکان به شکل کابوس بروز می کنند.

کودکان نارس دیرتر به برنامه خواب منظم دست می‌کنند
برنامه‌ خواب کودکان عادی تا ۶ ماهگی نامرتب است، ولی بعد از یک‌سال تنظیم و منظم می‌شود، اما کودکانی که نارس به‌دنیا می‌آیند، دیرتر به برنامه خواب منظم دست پیدا می‌کنند.

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.

اختلال خواب در کودکان + بخش دوم

انتخاب لباس مناسب برای کودک

خرید لباس برای کودک یکی از لذت بخش‌ترین کار‌ها است. دنیای لباس کودکان انقدر متنوع و رنگارنگ است که انتخاب را سخت می‌کند. خرید لباس کودک برای بزرگتر‌ها سرگرم کننده و جالب است. دوستان و اقوام نیز برای تولد و مناسبت‌های مختلف لباس زیبایی را برای کودک هدیه می‌آورند. بحث رنگ در انتخاب لباس به نکته مهمی اشاره می‌کند. در اوایل تولد بهتر است از رنگ‌های ملایم مثل سبز و آبی استفاده کرد. به مرور که بینایی کودک در تشخیص رنگ و چهره واضح می‌شود، از رنگ‌هایی مثل قرمز و زرد نیز می‌توان استفاده کرد.

لباس کودک چون به طور مستقیم با بدن او در ارتباط است، باید از جنس راحت و سلامت برخوردار باشد. برای کودکان سنین پایین معمولا از لباس‌های نخی استفاده می‌کنند تا بدن کودک دچار حساسیت نشود. اما برای انتخاب لباس‌های رویه هر جنس محکمی قابل انتخاب است.

فراموش نکنید راحتی کودک در پوشیدن لباس از هر چیزی مهم‌تر است. سعی نکنید برای حفظ پرستیژ خودتان کودک را مجبور به پوشیدن لباس‌های تنگ یا ضخیم کنید.

مواردی که در انتخاب و خرید لباس کودک باید بدانیم

  • کودکان در سال‌های اولیه خیلی سریع رشد می‌کنند. و سایز لباس‌های‌شان کوچک می‌شود. نیاز نیست که هزینه زیادی را برای خرید در این سنین در نظر بگیرید. راحتی و سلامت کودک مهم‌تر از هرچیز است. لباس‌هایی را انتخاب کنید که برای کودک احساس راحتی ایجاد کند. تنگ نباشد. تا حدی گشاد باشد که هنگام تعویض منجر به فشار در گردن نشود. به مچ دست و پا و یقه توجه کنید که تنگ نباشد. در نظر بگیرید که کودک از آستانه تحملی کمی برخوردار است. پس شرایط او را در نظر بگیرید. برای نمونه انتخاب سارافون‌های پیشبندی به خاطر قابل تنظیم بودن، انتخاب خوبی محسوب می‌شود.

انتخاب لباس مناسب برای کودک + قصه شب

  • با توجه به اینکه کودکان لباس‌های‌شان را زود کثیف می‌کنند باید حتما لباس منزل و مهمانی جدا باشد. به دلیل اینکه بسیاری از لباس‌های کودک در اثر شستشو کیفیت اولیه را ندارند، بهتر است به جای آن‌ها لباس‌هایی خریداری شود که شستشوی آن‌ها راحت باشد.
  • جنس پارچه لباس در هنگام خرید نکته قابل توجهی است. والدین باید حتما برچسب و جنس لباس را کنترل کنند. پارچه‌های مواد مصنوعی و پلاستیک مناسب کودکان نیستند. حتما از پارچه‌های الیاف طبیعی یا کتان با درصد بالا انتخاب کنید. لباس زیر کودک حتما باید نخی باشد. رعایت این موارد با توجه به ظرافت و حساس بودن پوست کودک از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
  • برای تعویض پوشک کودک، لباس‌هایی استفاده کنید که دسترسی راحتی داشته باشد. مثلا لباس‌هایی هستند که به صورت یک سره هستند و در وسط پاها دکمه دارند. این گونه لباس‌های راحت برای تعویض پوشک و راحتی کودک انتخاب درست و مناسبی هستند.
  • زمانی که کودک چهار دست و پا راه می‌رود، لباس گشاد و راحتی را انتخاب کنید که باعث ناراحتی کودک نشود. و چون زانوی کودک بیشتر درگیر است لباسش حتما بسته باشد تا زانوی او را محافظت کند.

انتخاب لباس مناسب برای کودک + قصه شب

  • هنگامی که کودک به سنی رسیده که خودش می‌تواند لباس بپوشد، لباس‌هایی را که پوشیدن و درآوردن آن برایش راحت‌تر است انتخاب کنید. لباس‌ و شلوار دکمه دار و زیپ دار برای سن او مناسب نیست. تلاشی که کودک برای بستن و بازکردن انجام می‌دهد اگر به نتیجه نرسد باعث کاهش اعتماد به نفس کودک می‌شود. بهتر است لباس‌های چسبی یا زیپ دار که دارای حلقه برای باز و بسته کردن دارند، استفاده شود. استفاده از شلوار کمر‌کش در این مورد باعث راحتی کودک می‌شود.
  • تا حد امکان لباس‌های ساده برای کودک بخرید. لباس‌هایی که دارای مروارید، مهره، ربان و تور هستند ممکن است به دست یا گردنبند کودک گیر کنند و جدا شوند یا منجر به بلعیدن توسط کودک شود. برای اینکه خیال‌تان راحت باشد، از لباس ساده استفاده کنید تا کودک نیز احساس راحتی و سبکی داشته باشد.
  • در هنگام خرید به دکمه‌های لباس دقت کنید که بست محکم داشته باشد. این دکمه‌ها اصطلاحا به دکمه قابلمه‌ای معروف هستند. در طول روز ممکن است چند بار بخواهید لباس کودک را عوض کنید. پس به دکمه دقت کنید. دکمه‌هایی که بزرگ هستند یا امکان شل شدنشان وجود دارد تهیه نکنید، در مواردی ممکن است کودک آن را بکند و ببلعد.
  • لباس‌های سرهمی از کاربرد بسیار زیادی برخوردار هستند. کودک به راحتی می‌تواند حرکت کند. و احساس خوبی داشته باشد. معمولا برای کودکان کوچک‌تر این لباس‌ها انتخاب مناسبی است. لبا‌س‌های زیر دکمه دار نیز که قسمت پا پوشیده نیست باعث احساس خنکی و تحرک بیشتر کودک می‌شود.
  • باتوجه به رشد جسمی کودک، معمولا سر آن‌ها نسبت به بدن‌شان بزرگتر است. لباس‌های جلو دکمه دار یا زیپ دار و یا لباس‌هایی که در قسمت سرشانه دکمه دارند برای این سن مناسب هستند و بسیار راحت پوشیده می‌شوند. البته این مسئله در تولید لباس کودک نیز در نظر گرفته شده و براساس سنی که دارند سایز بندی دقیق برای لباس‌ها تعریف شده است.
  • گاهی به خاطر نوع تغذیه رشد کودکان متفاوت است. در هنگام خرید لباس مناسب حتما سایز او را متناسب با بدنش انتخاب کنید. گاهی این احتمال وجود دارد که در صورت نبود کودک یا هدیه دادن لباس براساس سن تولد او انتخاب شود.
  • انتخاب لباس مناسب برای کودک + قصه شب
  • از رنگ‌های شاد استفاده کنید.علاوه بر اینکه برای کودک لباس‌های شاد بخرید، خودتان هم لباس‌های رنگی و شاد بپوشید. دیدن رنگ‌ها شور و اشتیاق عجیبی را در کودکان ایجاد می‌کند. البته در اوایل تولد بهتر است رنگ‌های شاد ملایم انتخاب شود و به تدریج از رنگ‌های اصلی تند استفاده کنید.
  • انتخاب کلاه مناسب برای کودک اهمیت زیادی دارد. با توجه به سن کودک خیلی از آن‌ها شرایط استفاده از ضد‌آفتاب را ندارند. بهتر است کلاه لبه‌دار برایش بخرید تا از پوستش در مقابل آفتاب محافظت کند و آفتاب چشمانش را اذیت نکند. حتی در کودکان با پوست روشن ممکن است باعث بروز کک و مک شود.
  • وقتی کودک تمایل به انتخاب لباس دارد به او توجه کنید. نظرش را نادیده نگیرید. بسیاری از کودکان در سنین پایین خواهان لباس‌هایی با عکس شخصیت‌های کارتونی محبوب‌شان هستند. لطفا به سلیقه او توجه کنید. بی توجهی به کودک او را سرخورده و غمگین می‌کند. به خاطر داشته باشید که کودکان بسیار باهوش هستند و فراموش نمی‌کنند.
  • مسئله بسیار مهمی که باید والدین رعایت کنند این است که زمانی که لباسی را می‌خرند، قبل از پوشیدن خوب بشورند و زیر نور خورشید یا جایی که هوا جریان دارد قرار دهند تا به مرور زمان خشک شود. انجام این کار از بسیاری مشکلات و حساسیت‌های پوستی کودک جلوگیری می‌کند.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه کودکانه صوتی و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.