بچه عنکبوت + قصه شب

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: بچه عنکبوت ?

نویسنده: لاله جعفری ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

بچه عنکبوت کوچولو روی یک درخت بود. از صبح تا شب تار می بافت، از شب تا صبح تار می بافت. از مامانش یاد گرفته بود. یک شب که داشت تار می بافت مامانش گفت: بسه دیگه بیا بخواب، بچه عنکبوت گفت: دوست دارم تار ببافم، نمی خوام بخوابم.  مامانش گفت: اون قدر ببافم تا خسته بشی، من که رفتم بخوابم شب بخیر. بچه عنکبوت بافت و بافت و بافت.  درخت گفت: چقدر تار می بافی، شاخه ام درد گرفت بسه دیگه بگیر بخواب بچه. اما عنکبوت بازم بافت. درخت گفت: مردم از این همه تار بگیر بخواب. عنکبوت گفت: چجوری بخوابم، مامانم که خوابه، کی میخواد تابم بده… 

خاله بدو بدو + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: خاله بدو بدو  ?

نویسنده: لاله جعفری ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

خاله ده تا بچه داشت، بچه ها از صبح تا شب میریختن و می پاشیدن به خاله هیچ کمک نمی کردن خاله بدو بدو از این اتاق به اون اتاق، از این اتاق به این اتاق، می دوید و می پخت و می شست و جمع و جور می کرد. یک روز بچه ها دیدن شکم خاله باد کرده، دست زدن و خوندن، خاله  بدو بدو کی میزایی. خاله گفت: قیمه پلو ظهر و که خوردین میزایم.  بچه ها تندی دیگ قیمه پلو رو آوردن، سفره رو پعن کردن همه خوردن. خاله هم خورد اما، نزایید . بچه ها دست زدن و خوندن،  یکیشون گفت: خاله بدو بدو قیمه پلو پس کی میزایی. خاله گفت: سبزی پلو شب و که درست کردیم میزایم…

جوراب لنگه به لنگه + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: جوراب لنگه به لنگه ?

نویسنده: لاله جعفری ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

جوراب لنگه به لنگه، یک لنگه اش پشمی بود و یک لنگه اش نخی. تابستون که می شد لنگه ی پشمی گرمش می شد. زمستون که می شد لنگه نخی سردش می شد. یک روز پشمی گفت: ببین این طوری نمیشه، تو برو یک لنگه نخی برا خودت پیدا کن، منم میرم یک لنگه پشمی پیدا می کنم. نخی گفت: آره، باشه باشه. پشمی رفت و اون سر شهر یک لنگه پشمی پیدا کرد …

زنگوله ی عروسی + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: زنگوله عروسی ?

نویسنده: لاله جعفری ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

یک شب زنگوله رفته بود عروسی، اون جا دلنگ و دولونگ کرد، همه رو شاد کرد ولی زود خسته شد. به خونه برگشت، می خواست بخوابه که یهو دید دلنگش نیست. دولونگشم نیست. زنگوله گفت: زنگوله بی دلنگ و دولونگ که زنگوله نیست. بدو بدو رفت خونه عروس و گفت: عروس خانوم، آقا داماد دلنگ و دولونگ من رو ندیدین. عروس گفت…

 

الاغ و النگو-قصه کودکانه صوتی

گوش کنید

 

قصه #روز (رادیو قصه)
اسم قصه: الاغ و النگو ?
نویسنده:لاله جعفری ?
قصه گو: سمینا
موضوع: طنز
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما
? @childrenradio

قصه صوتی کودکانه امروز را از مجموعه کتاب‌های گوگولی (لاله جعفری عزیزمان) گلچین کردیم که طنزی کودکانه را در قصه‌های خود جا دادند.

پیشنهاد می‌کنم این قصه کودکانه صوتی رو حتما گوش کنید.