دودو دروغگو + قصه کودکانه

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: دودو دروغگو

نویسنده: تونی گراس ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

دودو عادت داشت دروغ بگه، صبح تا شب دروغ می بافت و تحویل همه می داد. به هم کلاسی هاش می گفت: بابام یک کشتی تفریحی خریده و قراره مارو ببره به یک سفره دریایی. کسی حرفشو باور نمی کرد، اما اون به دروغاش ادامه می داد. بابای من فضانورده و به کره ماه سفر کرده و اگه یکی از دوستاش ازش می پرسید تو که گفتی بابات دامپزشکه، فوری جواب می داد خب عه خب دامپزشکم هست ولی فضانوردم هست. یک شب دودو …  

مری مرتب + قصه های قسقلی ها

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

نویسنده: تونی گراس ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

مری دختر خیلی مرتبی بود. اون هر کاریو با نظم و دقت انجام می داد. مری به سر و وضعش هم خیلی اهمیت می داد. لباسای هم رنگ می پوشید، کفشایی به پا می کرد که با لباساش جور باشن، موهاشو با دقت شونه می زد. خلاصه از فرق سر تا نوک پاش مرتب و منظم بود. غذا خوردن مری هم تماشایی بود، دهانش را می بست و غذا را آرام آرام می جوید. آب یا نوشیدنی رو هورت نمی کشید، و همیشه یک دستمال روی پاش می انداخت تا لباسش …

کاکی کنجکاو + قصه شب

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

نویسنده: تونی گراس ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

کاکی دوست داشت همه چیزو بدونه، اون یک پسر کوچولو کنجکاو بود. دلش می خواست بدونه که چرا زنبورا بدنی راه راه دارن، چرا سیب های باغ خوشون قرمزه ولی سیب های باغ همسایه سبزه، چرا همه جوراب های پدر به رنگ سیاهه، خط کشی جلو مدرسه ها رو با چه خط کشی کشیدن اون خط کش کجاست؟ چرا پنهانش کردن. خلاصه همیشه کاکی داشت فکر می کرد که چرا، چطور و برای چی. یک روز کاکی از کنار انباری ته باغشون رد می شد، صدای دنگ و دنگی شنید، کنجکاویش گل کرد به در کوبید و پرسید: کی اونجاست، چیکار می کنه. صدای پدربزرگ از توی انباری بلند شد که …

تلی تلوزیونی + قصه صوتی

تلی تلوزیون+قصه شب

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

نویسنده: تونی گراس ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تلی از صبح تا شب تلوزیون نگاه می کرد. وای اگه از برنامه ای خوشش می اومد، خودشو به شکل قهرمان اون برنامه در می آورد، مثل اون لباس می پوشید و مثل اون رفتار می کرد. این بار اون به فیلم سگ قهرمان علاقمند شده بود، برای همین شب را توی سبد گوشه ی اتاقش خوابید. مادر تلی پسرش را خوب میشناخت برای همین صبح روز بعد غذای اونو توی ظرف کوچیکی ریخت و اونو صدا زد …

ریسی رییس+قصه صوتی شب

ریسی رییس+قصه شب

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: ریسی رییس ?

نویسنده: تونی گراس ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

ریسی خودشو از همه دانا تر می دونست برای همین همیشه رییس بازی در می آورد و به دیگران دستور می داد. برادرش میخواست لباس مدرسشو تا کنه، ریسی گفت: اینطوری نه، بده به من تا یادت بدم، بعد لباسو از دست اون کشید و خودش تا کرد. برادرش ناراحت شد، اون خودش بلد بود لباسشو تا کنه.پدر و مادر ریسی…

بالی خوش لباس -قصه های صوتی کودکانه

گوش کنید:

قصه #شب (رادیو قصه)
اسم قصه: بالی خوش لباس ?

نویسنده: تونی گراس ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

بچه های عزیز شما می توانید ما رو از طریق رادیو قصه با صدای خاله سمینا برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب صوتی دنبال کنید:

بالی دختر با سلیقه و خوش لباسی بود ، او همیشه لباسهای مد روز می پوشید مادر بالی طراح لباس بود یعنی لباسهایی با مدل های جدید می دوخت و به نمایش می ذاشت این چه لباسیه که پوشیدی اون همیشه جدیدترین  لباسها رو برای دخترش بالی می دوخت اما بالی یک اخلاق بد داشت اون دوستاشو به خاطر سر و وضعشون مسخره می کرد مثلا به دخترخالش می گفت….

داستان لی لی لجبازه – سری قصه های فسقلی ها

گوش کنید:

داستان لی لی لجبازه – از مجموعه قصه های فسقلی ها
اسم قصه: لی لی لجبازه

نویسنده: تونی گراس
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
@childrenradio.

بچه های عزیز شما می توانید ما رو از طریق رادیو قصه با صدای خاله سمینا برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب صوتی دنبال کنید:

لی لی دختر لجبازی بود. هر کاری به او می ­گفتند لج می ­کرد و برعکسشو انجام میداد اتاق لی لی خیلی بهم ریخته بود. مادر گفت: لی لی باید اتاقتو تمیز کنی عزیزم، لی لی لج کرد و گفت: نمیتونم، نمی خوام، مرتب نمی کنم و سر حرفش موند. مادر مجبور شد خوذش مرتب کنه … ادامه داستان را فایل صوتی گوش کنید.

داستان لی لی لجبازه از سری داستان های فسقلی ها است که بسیار زیبا و محبوب کودکان است. برای مشاهده‌ی مجموعه بیشتری از سری قصه های فسقلی ها به لینک های زیر مراجعه کنید و از گوش کردن این قصه های صوتی لذت ببرید.

مجموعه قصه های فسقلی ها

تاشی آتش پاره (فسقلی ها)-قصه صوتی کودکانه

گوش کنید

 

قصه #شب (رادیو قصه)
اسم قصه: تاشی آتش پاره?
قصه گو: سمینا
سری قصه‌های فسقلی‌ها??
گروه سنی: الف وب??

آدرس تلگرامی ما
? @childrenradio

خلاصه قصه صوتی کودکانه (تاشی آتش پاره)

تاشی بچه شلوغ و بازیگوشی بود. اون یه لحظه هم ساکت و آروم نمی‌نشست. سرو صدا می‌کرد اینور و اونور می‌پرید و همه چیز بهم می‌ریخت و همه رو خسته کرده بود. توی کلاس و مدرسشم شلوغ‌ترین بچه بود. خانم معلم از اون ناراضی بود. وای اگه جشن عروسی می‌رفت اینقدر شیطنت می‌کرد که بالاخره اتفاق بدی می‌افتاد.
خلاصه هرجا می‌رفت همه ازش ناراحت میشدند. مادر تاشی از کاراش ناراحت شده بود و نصیحتش کرد. روز بعد تاشی و مادرش برای خرید به فروشگاه رفتند.

وای از تاشی کوچولوی قصه ما ‌… عزیزای دلم گوش بدید، ببینیم تاشی کوچولو چیکار می‌کنه.

 

بوبی بو گندو (قصه فسقلی ها) -قصه کودکانه صوتی

قصه فسقلی ها

گوش کنید

 

قصه شب – قصه فسقلی ها – قصه های فسقلی ها – داستان فسقلی ها
اسم قصه: بوبی بو گندو
قصه گو: سمینا
سری قصه‌ فسقلی ها
گروه سنی: الف و ب

آدرس تلگرامی ما
 @childrenradio

خلاصه قصه کودکانه صوتی (بوبی بو گندو)

بوبی بچه بدی نبود اما همیشه بوی بد می‌داد و از بوهای بدم خوشش میومد. پدرش هر روز اون رو با ماشین به مدرسه می‌رسوند. اون‌ها از کنار مزرعه‌ها می‌گذشتند و بوبی بوی کود راهم حس می‌کرد. یه روز صبح مادر به اتاق بوبی رفت تا بیدارش کنه. اما اتاقش بوی بدی می‌داد. اون همه جا رو بو کشید اما نفهمید بوی بد از کجاست. وقتی بوبی به مدرسه رفت مادر مشغول تمیز کردن اتاق بوبی شد. همه جارو تمیز کرد و دستمال کشید و به بوبی گفت که دیگه اتاقش رو کثیف نکنه. پدر بوبی به خونه اومد و گفت که بوی بدی میده. مادر بازم خونه رو مرتب کرد و فکر کرد که شاید بوبی بوی بد میده. مادر بوبی را به حمام برد و بهش عطر زد. اما روز بعد باز هم بوی بد میومد.
بله کوچولوهای قشنگم به ادامه داستان قشنگ صوتی گوش کنید و بفهمیم این بوی بد از چیه و کجاس…

 ادامه مجموعه داستان فسقلی ها

ادامه مجموعه قصه فسقلی ها

 

 

قصه فسقلی ها (جالی خجالتی)-قصه کودکانه صوتی

 

گوش کنید

قصه فسقلی ها – قصه های فسقلی ها

قصه: روز (رادیو قصه)
اسم قصهجالی خجالتی
قصه گوسمینا
سری قصه های فسقلی ها
گروه سنی: الف و ب

آدرس تلگرامی ما

@childrenradio

خلاصه قصه کودکانه صوتی ( جالی خجالتی)
جالی خیلی خجالتی بود. اگه مهمان به خونه اونا میومد اون پشت مبل قایم می‌شد. یه روز جالی و مادرش برای خرید به فروشگاه رفتند و معلم موسیقی جالی رو دیدند. آقا معلم با خوشرویی به جالی سلام کرد اما جالی خجالت کشید و جواب نداد اما مادر به جای جالی سلام کرد و…  جشن تولد جالی خنده دار بود دوستاش اومده بودند تا تولدش رو جشن بگیرند و تبریک بگند اما جالی زیر میز قایم شده بود… یه روز تو مدرسه آقا معلم اعلام کرد که می‌خوایم یه مسابقه کوچیک هنری برگزار کنیم هرکس که هنری داره می‌تونه تو این مسابقه شرکت کنه.
بچه‌ها با شادی دور معلم جمع شدند و هر کدوم از هنرشون می‌گفتند فقط جالی ساکت بود… معلم از جالی پرسید که تو چه کاری بلدی؟ اما جالی سرش را هم بلند نکرد… هر کدوم از دوستای جالی اومدند به جالی گفتند که تو هم میتونی‌… جالی لبخندی زد و در گوش دتی گفت که خیلی دوست داره سرود بخونه…
بله عزیزای دلم با گوش دادن ادامه داستان ببینیم جالی کوچولوی قصه ما سرود میخونه و خجالتش میریزه یا نه…

 ادامه مجموعه داستان فسقلی ها

ادامه مجموعه قصه فسقلی ها