رادیو بابابزرگ

 

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه:رادیو بابا بزرگ (امیرمحمد)
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: ندا سلیمی

قصه گو: سمینا❤️

متن داستان:

” رادیو بابا بزرگ”

من باید مخترع بشم

باید مدال بگیرم

باید مدال بهترین مخترع جهان رو بگیرم

باید برم توی انباری و وسیله های اضافه رو بیرون بیارم و اون وقت همه شونو باهم سرهم بندی کنم و یه وسیله ای رو اختراع کنم آره بهترین کار همینه اونوقت همه امیرمحمد مخترع صدام می کنن.

من باید فردا صبح برم توی انباری و همه ی انباری رو بگردم .

شب با این فکرها به خواب میرم

صبح بعداز خوردن صبحونه میرم توی انباری. مامان صدام می کنه “امیر محمد !توی انباری چیکار داری ؟” اما جواب مامانو نمیدم و توی انباری دنبال وسایل از کار افتاده و کهنه می گردم.

رادیوی قدیمی بابا بزرگ رو کف انباری می بینم .

چقدرخاک روش نشسته .با دستم خاکش رو میگیرم و بعد توی دستم می گیرمش

بابا بزرگ خیلی این رادیو رو دوست داشت و.

می گفت از پدرش به اون رسیده وقتی بابا بزرگ یه سال پیش فوت کرد این رادیو رو گذاشتیم توی انباری .

آخه بابا بعد از فوت بابا بزرگ مدام به این رادیوچشم می دوخت و گریه می کرد. اونقدر گریه می کرد که مجبور شدیم رادیو رو بزاریم توی انباری

روزی که بابا فهمید رادیو رو توی انباری گذاشتیم ،خیلی ناراحت شد و گفت “بدون اجازه من چرا رادیو رو برداشتین و گذاشتین توی انباری ” مامان هم ” جواب داد “آخه با دیدن رادیو همش گریه میکنی .

حالا یه مدت توی انباری باشه و بعد میاریمش بیرون ازهمان موقع بابا رادیو و گریه کردن رو فراموش کرد

دلم برای بابا بزرگ خیلی تنگ شده

با خودم میگم “چطوره این رادیو رو ببرم توی اتاقمو ” آروم و بی سروصدا از انباری بیرون میام و رادیوی بابا بزرگ رو میبرم توی اتاقم .

اطراف رادیو و دکمه ها و آنتن رادیو رو وارسی میکنم .

همه سالم هستن .با خودم میگم “ای بابا ! نه !نمیشه !

از این رادیوی سالم که چیزی نمیشه اختراع کرد. بهتره برگردونمش توی انباری . “از اتاق بیرون میام و به سمت انباری می رم که مامان صدام می کنه “رادیوی بابا “بزرگ توی دستات چیکار میکنه ؟با ناراحتی جواب میدم “هیچی . می خوام برگردونمش توی انباری. میخواستم یه اختراعی بکنم ولی دیدم رادیو سالمه و” مثل همون موقعا که بابا بزرگ روشنش می کرد ،هستش ”

مامان با تعجب میگه “چه جالب.

از یه سال پیش تا الان باتری اش تموم نشده .

روشنش کن بشنوم با حرف مامان به فکر فرو می رم .

مامان راست می گه. از یه سال پیش تا الان باتری اش کار می کنه .

چطوره باتری اشو.

بردارم و بزارم توی کاردستی رباتی که قراره درست کنم ” با صدای مامان به خودم میام “امیر محمد! کجایی تو!چرا رادیو رو روشن نمیکنی با هیجان میگم ” روشن شدن رادیو رو بی خیال شو مامان ! باتری هاشو لازم دارم . ” بعد بدون اینکه جواب مامان رو بشنوم.

سریع وارد اتاقم می شم و باتری رادیو رو در میارم و توی رباتی که قراره برای مدرسه بسازم ، می زارم دوروز طول کشید تا رباتم ساخته بشه .

آقا معلم با دیدن رباتم و کارکردش ازم می پرسه “رباتت خیلی جالبه و خیلی سریع “موانع رو رد می کنه .

از چه باتری استفاده کردی ؟ گلومو صاف می کنم و می گم ” خب معلومه از باتری رادیوی بابا بزرگم استفاده کردم .

باتری خیلی قویه و هنوز بعد از یک “.

سال که توی انباری بوده،کارمی کنه آقا معلم لبخندی می زنه و می گه “آفرین به تو .

چقدر خوب که از هوشت استفاده کردی و از باتری قدیمی رادیو برای ربات” استفاده کردی .

بچه ها برای امیر محمد دست بزنید” بچه ها برام دست می زنن و حتی سوت هم می کشن .

توی دلم میگم “روحت شاد بابا بزرگ . با باتری رادیوت چی ساختم.

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

انواع کیک تولد پسرانه

هنگامی که در مورد کیک تولد پسرانه فکر می‌کنیم، اولین چیزی که به ذهن ما می‌رسد، کیک قهرمان‌های کارتونی مانند مرد عنکبوتی و یا کیک ماشین است. اما پسر بچه‌ها فقط به ماشین و قهرمان‌های کارتونی علاقه ندارند. بلکه ایده‌های زیادی برای کیک تولد پسرانه وجود دارد.

کیک تولد پسرانه:

کیک جشن تولد پسرانه اغلب با توجه به تم تولد و همچنین طرح های مورد پسند پسران تهیه می شود، کیک های تولد پسرانه تنوع زیادی دارند که با توجه به روحیات و تمایلات فرزندتان می توانید مدل کیک متناسب و ایده آل را تهیه نمایید. ما مدل هایی را در اختیارتان می گذاریم که می توانید از میان آن ها بهترین را با توجه به کودکتان برگزینید.

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتیمراجعه کنید.

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

انواع کیک تولد پسرانه + قصه کودکانه

آموزش نقاشی به کودکان و آموزش مهارت از چه سنی باشد

راه‌هاي بسيار زیاد و مختلفی براي آموزش نقاشي به كودكان وجود دارد. بهترين كار در قدم اول تفكيك گروه‌هاي سني در کودکان است. زيرا تفاوت سنی يعني تغيير باورهای کودک، خيال‌ها و روياها. مثلا باور و شناخت يك كودك ۵ساله از دنيا، با يك كودك ۱۰ساله بسیار متفاوت است.

آموزش نقاشی به کودک:

از حدود ۲سالگی می‌توان آموزش دادن رنگ‌ها را به کودک شروع کرد، زیرا کودکان از لحاظ روانی و جسمی رشد می‌کند، ماهیچه‌هایش قوی می‌شود و از نظر بینایی چشمش توانایی دنبال کردن و هدایت دست به هر سمتی را که می‌خواهد، پیدا می کند.

کودکان معمولا سعی می‌کنند خطوطی را از چپ به راست رسم کنند. از آن جا که نقاشی کشیدن کودک  آغازی برای نوشتن است، لازم است کودک را به کشیدن نقاشی تشویق کرد. بهترین سن برای شروع آموزش نقاشی با هدف  ایجاد خلاقیت در کودک و نه نقاشی کردن در پایان ۴‌سالگی است.

منظور از آموزش دادن نقاشی تنها فراهم کردن فضایی برای رشد خلاقیت و استعداد بچه‌ها از جمله نقاشی است. حتی والدین خود می‌توانند عهده‌دار این امر باشند. می‌توانید از موسیقی، تئا‌تر، بازی، ‌قصه، شعر و… استفاده کنید و فضایی را به وجود آورید تا کودکتان‌ خود را با زبان تصویر آشنا کند.

نقاشی یک زبان بین‌المللی است؛ زبانی برای گفتن ناگفته‌ها. بهتر است کودک تا ۳ سالگی از گواش، آبرنگ و مداد شمعی برای نقاشی کشیدن خود استفاده کند و از ۴٫۵ سالگی به بعد از مدادرنگی استفاده کند. می‌توانید پایین دیوار اتاقش را سرتاسر مقوا بچسبانید و او را توجیه کنید که فقط در آن جا مجاز است نقاشی کند.

آن چه در آموزش نقاشی به کودکان بسیار اهمیت دارد، نظارت بر روند پیشرفت کودک و پیشنهاد روش‌های جدید به او است. در پنج سال اول زندگی کودک، آموزش نقاشی تنها به فراهم آوردن زمان، مکان، ابزار لازم و تشویق محدود می‌شود.

در سال‌های بعد می‌توانید شروع به آموزش مهارت‌های جدید به کودک کنید؛ مهارت‌هایی نظیر نقاشی کردن مشاهدات، تمرین پرسپکتیو و کشیدن صحیح نسبت‌ها. نباید کودکان را مجبور به تغییر سبک یا دیدگاه کنید. از کار آن‌ها انتقاد نکنید یا سعی نکنید آن‌ را تصحیح کنید. بیش از هرچیز آن‌ها را تشویق کنید، به کارشان نظارت کنید و از آن‌ها سوالات باز بپرسید. این سوالات باعث می‌شود کودک به‌عنوان یک هنرمند جزئیات و احتمالات بیشتری را ببیند و تصور کند.

بهترین سن آموزش نقاشی به کودکان:

قلم به دست گرفتن کودکان، سن مشخصی ندارد. بعضی والدین زودتر از بقیه تجهیزات نقاشی را در اختیار کودک خود قرار می‌دهند و برخی دیرتر. به هرحال کودک تا قبل از دوسالگی تجربه خط خطی کردن دارد.

او تا یک سالگی با قلم به کاغذ ضربه می‌زند و از پاره کردن آن لذت می‌برد. اما در ۱۸ تا ۲۰ ماهگی بالاخره کشیدن هم برایش جذاب شده و شروع به کشیدن خطوط می‌کند. وقتی کودک به دو سالگی رسید کشیدن خط‌های زاویه‌دار و دایره‌ای را شروع می‌کند. در ۲.۵ سالگی خطوط را با چشم تعقیب کرده و ممکن است نسبت به این که خطوط از کادر خارج نشوند، حساس باشد.

آموزش نقاشی به کودکان و آموزش مهارت از چه سنی باشد + قصه صوتی

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

اما سه سالگی نقطه عطف نقاشی کردن کودک است! نقاشی کردن برای کودک سه ساله فقط سرگرمی و لذت بردن از نقاشی نیست بلکه بیان احساسات و تجربیات او از زندگی کوتاهش هم می تواند باشد. او در این سن بیشتر تمایل به رسم خطوط عمودی دارد تا افقی که نشاندهنده ابراز وجود کودک است.

کودک در اواخر سه سالگی قادر به کشیدن اشکال ساده خواهد بود و در چهار سالگی نقاشی‌های معناداری می‌کشد. در ۵-۶ سالگی هم می‌تواند نوشتن کلام و حروف را یاد بگیرد.

به طور کلی بهترین سن آموزش نقاشی کشیدن به کودکان به طور سیستماتیک در کودکی به کودک دیگر متفاوت است. چون همه آن‌ها توانایی یک جا نشستن و آموزش دیدن را ندارند.

توصیه ما به شما این است که در پنج سال نخست زندگی کودک، آموزش نقاشی را تنها به فراهم آوردن زمان، مکان، ابزار لازم و تشویق محدود کنید. در سال‌های بعد می‌توانید شروع به آموزش مهارت‌های جدید به کودک کنید.

کودکانی که زیاد سوال می پرسند و نحوه برخورد با آن ها

حرف زدن و پرسش های متداول کودکان عوامل مختلفی دارد، از جمله ترس یا استرس زیاد، گاهی اوقات نیز برای جلب توجه والدینی که مشغول صحبت با دیگران هستند، دائما سوال می پرسند. با آرامش پاسخ سوالات او را بدهید، حتی ممکن است کودکان چند بار یک سوال را تکرار کنند، زیرا در سنی هستند که برای درک بهتر باید چند بار یک نکته را مرور کنند.

چگونه با کودکی که زیاد سوال می پرسد برخورد کنم:

برخلاف گفته برخی، هرگز در جواب سوالات او فقط سرتان را مخصوصا بدون نگاه کردن به او تکان ندهید، حس شدیدی از بی توجهی در ذهنش ریشه میکند به مرور زمان آن ریشه بزرگ تر می شود سپس بر روابط اجتماعی او اثر می گذارد، همچنین سبب عدم اعتماد به نفس در وجود فرزندتان می شود. به او نگاه کنید و با لبخند و آرامش پاسخ مناسب سوالش را بدهید، حتی اگر عصبی و ناراحت هستید، مشکلات شما ربطی به فرزندتان ندارد که بر سر او فریاد بکشید.

 کودکانی که زیاد سوال می پرسند و نحوه برخورد با آن ها + قصه کودکانه

در بعضی موارد نیز کودکان سوالاتی را از شما جویا می شوند که در مقابل دیگران شرمنده می شوید، برای مثال وارد مرکز خریدی می شوید و فرزند شما فریاد می زند چرا آن خانم آن قدر زشت است؟ شما نیز به او بگویید، زیرا خدا خواسته و در چیزی که دست کسی نیست هیچوقت او را مورد تمسخر قرار نده، بعد از این حرف سریعا حرف را عوض کرده و حواس او را پرت کنید. در بعضی زمواقع هم سوال کودک خود را با سوال جواب دهید تا نظر او را نیز بدانید.

آیا برای پرسش های مکرر او باید نگران بود:

خیر، سوال های کودکان باعث رشد زبان آن ها می شوند. آن ها را از پرسش های زیاد منع نکنید، به رشد اجتماعی او صدمه می رسانید. سوال های زیاد کودکان نشان از هوش زیاد او نیز هست، زیرا کودک باهوش به اطراف خود بیشتر دقت دارد و برای تقویت این هوش موظف هستید به او کمک کنید.

با فکر به این موضوع با اشتیاق به سوالات او پاسخ دهید تا متوجه اهمیت خود نزد شما شود. کودکی که نسبت به دنیای اطراف خود بی توجه باشد، به فردی گوشه گیر بدل خواهد شد و این برای والدینی که روابط اجتماعی فرزندشان برای آن ها از اهمیت زیادی برخوردار است باید نگران کننده باشد، در این گونه موارد وقت خود را بیشتر برای فرزندتان صرف کنید، سعی کنید کنجکاوی او را نسبت به هر چیزی جلب کنید

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

نقاشی کودک و افزایش مهارت های آن + بخش دوم

نقاشي کشیدن و به طور کلي فعاليت هاي هنري کودکان راه را براي کسب تجربيات جديد، خلق دنيايي تازه و ابتکار عمل باز مي کند. کودک با خلق آثار تازه ی خود، علاوه بر دست يافتن به تجربه هاي تازه، ما را نيز با خود شريک مي کند.

نقاشی کودک و افزایش مهارت های آن + بخش اول

هنر، به کودکان انگيزه پيشرفت و تلقی مي‌دهد. کودکي را در نظر بگيريد که با هر بار نقاشي کشیدن با ابعاد جديد و تازه ای از دنياي اطراف خود و همچنين استعداد هاي نهفته خود آشنا و ميل به دانستن و کشف در او بيشتر مي شود.

کودکی که مهارت های “دست ورزی” قوی و قدرتمندی دارد، در سنین پیش دبستانی قادر به مدادگرفتن و آغاز تمرین نوشتن است، اما کودکی که این مهارت را نیاموخته در سنین دبستان با نارسانویسی، درشت نویسی و بدخطی مواجه می شود.

نقاشی کودک و افزایش مهارت های آن + قصه شب

برخی والدین می گویند کودک علاقه ای به نقاشی ندارد. درحالی که کودک مهارت های “دست ورزی” را به دست نیاورده است. لازم است والدین کنار کودک بنشینند  و فعالیت های دست ورزی را با او انجام دهند.

چند نکته را در زمینه مهارت‌ های هنری کودکان به یاد داشته باشید:

۱-امن‌ترین روش برای واکنش نشان دادن به اثر هنری کودک این است که بلافاصله واکنش نشان ندهید.
با لبخند زدن و تکان دادن سر می‌توانید این فرصت را به کودک خود بدهید تا کمی فکر کند و چیزی را که می‌خواهد راجع به اثرش بگوید، بیان کند.
گاهی در این وقفه‌ی معنادار، چیزی به ذهن کودک می‌رسد که دوست دارد با شما در میان بگذارد.

۲- یکی از رویکردهای موثر، روش توصیفی و غیرقضاوتی است؛ یعنی آنچه را روی کاغذ می‌بینید بدون تمجید یا قضاوت توصیف کنید.

۳- بعضی اوقات، تمام چیزی که باید گفته شود فقط یک تشکر ساده است: ممنونم. قدرت این کلمه معجزه‌آساست. 

از تهيه وسايل گران قيمت خودداري کنيد
کودکان از کم ارزش ترين وسايل نيز مي توانند بهترين استفاده را ببرند و نقاشی دلخواه خود را به تصویر بکشند. گاهي والدين با صرف هزينه هاي گزاف براي تهيه ابزار نقاشي کودک را تحت فشار مضاعف قرار مي دهند. توصيه مي شود براي کاهش اين فشار وسايل مورد نياز کودک را با کيفيت متوسط تهيه کنيد.

نقاشی کودک و افزایش مهارت های آن + قصه شب
به عنوان مثال براي سنين پايين مي توانيد پاستل و براي سنين بالاتر آبرنگ و در نهايت براي نوجوانان مداد رنگي تهيه کنيد. با توجه به رشد مهارت هاي حسي حرکتي در کودک هر چه وسيله هاي نقاشي کاربرد راحت تري داشته باشد، حس آزادي و آرامش در کودک بيشتر خواهد بود.

انتخاب زمان کشيدن نقاشي با کودک تان باشد
وسايل نقاشي را در دسترس کودک خود قرار دهيد و هر گاه کودک ابراز علاقه کرد در ترسيم نقاشي با کودک همراه شويد. پرداختن به نقاشي بر خلاف ديگر فعاليت ها و سرگرمي ها تابع قانون خاصي نيست، بنابراين براي نقاشي استثناء قائل شويد بگذاريد کودکتان آزادانه و به دلخواه خود زماني را انتخاب کند.

 تعامل و ارتباط کلامی کودک و والدین خود هنگام ترسیم اشکال و انجام نقاشی علاوه بر اثر عاطفی عمیق به دلیل تشویق ها و نوازش ها، باعث ارتباط کلامی می شود که بسیار اهمیت دارد و والدین پس از کشیدن هر نقاشی باید به تشویق و تمجید کودک خود بپردازند.

نقاشی، هنر جذابی است که اکثر کودکان به آن علاقه نشان می دهند. اگر بصورت هدفمند به آن ها آموزش داده شود چون توانایی ادراک دیداری آن ها را افزایش می دهد، باعث می شود از این مهارت در نوشتن یا ریاضیات کمک بگیرند.

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.

نقاشی کودک و افزایش مهارت های آن + بخش اول

دوستانی برای همیشه( قصه کودکانه)

دوستان عزیز سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. امروز یک قصه جذاب از مجموعه قصه‌های آفریقایی براتون ترجمه کردیم. با ما همراه باشید تا از خوندنش لذت ببرید. برای مشاهده قصه‌های دیگر به سایت سمینا مراجعه کنید.

دوستانی برای همیشه( قصه کودکانه)

موش و قورباغه‌ای با هم دوست بودند. هر صبح قورباغه برای ملاقات دوستش از مرداب خارج می‌شد و به گودالی کنار درخت می‌رفت تا او را ببیند. هنگام ظهر نیز به خانه بر می‌گشت.

موش در شرکت دوستش خوشحال بود و غافل از این بود که دوستش کم‌کم به یک دشمن تبدیل می‌شود. دلیلش چی بود؟ قورباغه احساس خجالت می‌کرد چون هر روز موش را ملاقات می‌کرد اما موش به تنهایی تلاشی برای ملاقات با او انجام نداده بود.

یک روز احساس کرد به اندازه کافی تحقیر شده است. وقتش رسیده بود که موش را ترک کند. انتهای یک نخ را به اطراف پایش و انتهای دیگر را به دم موش وصل کرد. به عقب پرید و موش را به دنبال خودش کشید.

قورباغه به درون برکه افتاد. موش سعی کرد خودش را آزاد کند اما ‌نتوانست و خیلی زود در برکه غرق شد. بدن پف کرده‌اش به سمت بالا حرکت کرد.

شاهینی موش را شناور روی سطح برکه دید. به پایین حرکت کرد. موش را به چنگال و منقارش گرفت و به نزدیک‌ترین شاخه درختی نزدیک شد. قورباغه نیز به بیرون از آب افتاد. عمیقا سعی می‌کرد تا خودش را آزاد کند. شاهین خیلی زود به مبارزه خود پایان داد.

در آفریقا یک ضرب المثلی دارند: اگر برای آسیب به کسی نقشه می‌کشی مطمئن باش اول برای خودت اتفاق می‌افتد. (چاه مکن بهر کسی/ اول خودت دوم کسی.)

در ادامه متن اصلی قصه را به زبان انگلیسی می‌خوانیم.

Friends Forever : African Stories

Let us enjoy reading this one of African Stories of Friends Forever. 

A mouse and a frog were friends. Every morning the frog would hop out of his pond and go to visit his friend who lived in a hole in the side of a tree. He would return home at noon.

The mouse delighted in his friend’s company unaware that the friend was slowly turning into an enemy. The reason? The frog felt slighted because though he visited the mouse everyday, the mouse on his part, had never made an attempt to visit him.

One day he felt he had been humiliated enough. When it was time for him to take leave of the mouse, he tied one end of a string around his own leg, tied the other end to the mouse’s tail, and hopped away, dragging the hapless mouse behind him.

The frog dived deep into the pond. The mouse tried to free himself but couldn’t, and soon drowned. His bloated body floated to the top.

A hawk saw the mouse floating on the pond’s surface. He swooped down, and grabbing the mouse in his talons, flew to the branch of a nearby tree. The frog, of course, was hauled out of the water too. He desperately tried to free himself, but couldn’t and the hawk soon put an end to his struggles.

In Africa they have a saying: ‘Don’t dig too deep a pit for your enemy, you may fall into it yourself’.

 

ترس از موجودات خیالی در کودکان و چگونگی رفع آن + بخش دوم

ترس از تاریکی حدود ۲ تا ۳ سالگی ظاهر می‌شود و در میان کودکان متفاوت است. یک شب از هیولا و شب دیگر از دزد و چیزهای دیگر می‌ترسند.

ترس از موجودات خیالی در کودکان و چگونگی رفع آن + بخش اول

ترس‌های شبانه کودکان شامل ترس از تاریکی، کابوس‌ها و شخصیت‌های ترسناک است. این ترس‌ها همیشه هم در کودکی باقی نمی‌مانند و شاید در بزرگسالی نیز گریبانگیر شود. بسیاری از اینگونه ترس‌ها که اثر روانی بدی روی کودک داشته؛ در بزرگسالی نیز برای او آزاردهنده خواهد بود. 

ترس از تاریکی نشانه هوش است: 
 
اصولا ترس از تاریکی در کودکان همیشه بد و ناپسند نیست و نشانه هوش کودکان است. زیرا این ترس از ذهن خلاق کودکان شما بیرون آمده است و این خلاقیت نشانه هوش کودک است.

ترس از موجودات خیالی در کودکان + قصه صوتی
مشاوره کودک

 بنابراین پدر و مادر های محترم باید آگاه باشند که هرگز کودک هراسانشان را مورد تمسخرخود قرار ندهند و به ترس کودکشان احترام بگذارند، حتی اگر از نظر آن‌ها، آن ترس کاملا بی‌مورد باشد. بهتر است به جای مسخره کردن کودکتان با او صحبت کنید و ریشه ترس کودک را پیدا کنید. با همین گفتگوی ساده می‌توانید قوه تخیل کودکتان را محک بزنید و او را متوجه کنید از چیزهایی که تخیل می‌کند، هراس و ترس نداشته باشد. 

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.

علت اصلی ترس کودکان را باید شناخت:

به عنوان مثال، پدر و مادر می توانند نسبت به رفتارها و رویدادهای روزانه فرزند خود حساس باشند و تغییرات محیطی او را اعم از خانه، مدرسه و دوستانش مورد بررسی قرار دهند، حتی می توانند علایق و انگیزه های جدید کودک را بشناسند.

گاهی که کودک به شدت ترسیده است و قادر به بیان کلامی ترس خود نیست، می توانیم از او بخواهیم که با رسم نقاشی، ترس خود را به تصویر درآورد.

اولین قدم برای درمان، تشخیص و درک ترس و اضطرابی است که کودک آن را تجربه می‌کند، بنابراین آن چه که مهم و لازم است در ابتدا ایجاد فضایی برای ابراز احساسات ترس و اضطراب کودک و ایجاد احساس امنیت در کودک است.

چند راه حل:

  • ترس ها اغلب آموختنی هستند. پس سعی کنید کودک خود را از لولو، هیولا و یا شیطان نترسانید.
  • اگر کودک شما دلش می خواهد شب ها در اتاقش باز بماند، این کار را بکنید و یا یک چراغ کم نور را در اتاقش روشن بگذارید. روشن گذاشتن چراغ هزینه چندانی بر نمی دارد. انعطاف داشته باشید. بعضی بچه ها کارهایی انجام می دهند تا ترسشان را کنترل کنند. مثل سوت زدن، آواز خواندن، حرف زدن. اگر این کار باعث احساس امنیت آن ها می شود، ممانعت نکنید.ترس از موجودات خیالی در کودکان + قصه صوتی
  • بچه هایی که قدرت تخیل قوی دارند، برای رهایی یافتن از غول های خیالی خود از ابزارهای تخیلی استفاده می کنند. به فرزندتان یک بطری آبپاشی (اسپری) بدهید و بگویید این وسیله غول ها را از بین می برد یا آنه ا را به موجوداتی بی ضرر تبدیل می کند. روش مفید برای بسیاری از بچه ها، درست کردن تابلویی بزرگ است که روی آن نوشته شده باشد « ورود غول ها ممنوع ». این تابلو را روی در اتاق خواب کودک آویزان کنید.
  • زمان خواب کودک را می توان با تداعی های خوش و آرامش بخش همراه ساخت. برای مثالمسواک زدن، شب بخیر گفتن، پوشیدن لباس خواب، شنیدن داستانی ساده و یا خاطره ای از دوران کودکی می تواند دلهره و اضطراب کودک را تا حدودی کاهش دهد.
  • گاهی انجام برخی بازی ها و سرگرمی ها در تاریکی می تواند موجب کاهش ترس کودکان از تاریکی به شود. به عنوان مثال پدر و مادر می توانند جلوی نور شمع به سایه بازی با انگشتان بر روی دیوار بپردازند و یا در تاریکی جایشان را تغییر دهند و از کودک بخواهند آنها را پیدا کند. هدف از انجام این بازی ها این است که کودک به تاریکی عادت کند و در یابد که اشیاء در تاریکی هیچ تفاوتی یا زمانی که هوا روشن است نمی کنند.

ترس از موجودات خیالی در کودکان و چگونگی رفع آن + بخش اول

دارا(قصه کودکانه)

امروز برای شما کودکان عزیز سمینا قصه‌ای از ادبیات جهان آماده کردیم. مجموعه قصه‌های کودک سمینا، قصه‌های آموزنده‌ای را برای مادران گرامی فراهم آورده تا برای کودکان دلبند خود بخوانند. مجموعه کامل قصه‌های کودکانه سمینا را می‌توانید در قسمت دسته بندی‌های سایت مشاهده کنید.

دارا

دارا یک چوپان بود. او مرد خوب وانسان عاقلی بود. او فرماندار استان شد. عده‌ای از مردم او را دوست نداشتند. آن‌ها نزد پادشاه رفتند و گفتند: دارا یک دزد است. او پول مردم را می‌گیرد و در جعبه‌ای نگهداری می‌کند. همیشه پول‌ها را با خودش همه جا می‌برد حتی هنگامی که سوار شتر می‌شود.

پادشاه به مرکز فرمانداری دارا رفت. دارا سوار شترش می‌شد با جعبه‌ای که جلوی خود گذاشته بود. پادشاه عصبانی شد و به دارا گفت: همین حالا در جعبه را باز کن. می‌خواهم داخل آن را ببینم.

دارا جعبه را باز کرد. فقط وسایلی مخصوص چوپانی درون آن بود. دارا با صدایی فروتن به پادشاه گفت: این کت درسی به من می‌دهد؛ وقتی به آن نگاه می‌کنم به یاد گذشته‌ام می‌افتم و احساس فروتنی می‌کنم.

پادشاه خوشحال شد و دارا را به عنوان فرماندار استان دیگری هم انتخاب کرد. پس از آن همه مردم کشور او را دوست داشتند.

در ادامه متن اصلی قصه را به زبان انگلیسی با هم می‌خوانیم.

Dara 

Dara was a shepherd. He was a good man. He was also a wise man. He became the governor of a province.

Some people do not like Dara. They went to the king and said, “Dara is a thief. He takes money from the people. He keeps the money in a box. He takes the money always with him on his camel.”

The king went to Dara’s province. Dara was then riding on his camel with a box in front of him. The king was angry. He said to Dara, “Open your box now. I want to look into it.”

Dara opened the box. There were only items meant for the shepherd in the box.

Dara said to the king in humble voice, “Thios coat teaches me a lesson. I look at it often. I think of my past. I feel humble.”

The king was glad. He made Dara Governor of one more provinces.

Thereafter the people of the whole country liked Dara.

شن‌های بخشش (قصه کودکانه)

کودکان عزیز امروز قصه کوتاهی، از مجموعه قصه‌های ترجمه شده سمینا درباره دو دوست برای شما انتخاب کرده‌ایم. امیدواریم از شنیدن آن لذت ببرید.

دو دوست در صحرا قدم می‌زدند. در طول سفر درباره موضوعی بحث کردند. یکی از آن‌ها به صورت دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی به صورتش خورده بود آسیب دید اما بدون این که چیزی بگوید، روی شن نوشت: امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.

آن‌ها به راه رفتن ادامه دادند تا این که به یک آبادی رسیدند و تصمیم داشتند در آن‌جا حمام کنند. دوستی که سیلی خورده بود در باتلاقی گیر افتاد و درحال فرو رفتن بود. اما دوستش او را نجات داد. بعد از این که از فرو رفتن در باتلاق نجات پیدا کرد و سرحال شد، روی یک سنگ نوشت: امروز بهترین دوستم زندگی‌ام را نجات داد.

دوستی که سیلی زده بود و جان او را نجات داد از او پرسید: بعد از این که به تو صدمه زدم، روی شن‌ها نوشتی و حالا روی سنگ می‌نویسی، لطفا بگو چرا؟

دوستش گفت: وقتی کسی به ما آسیب می‌زند باید آن را روی شن بنویسیم تا باد‌های بخشش آن را پاک کنند. اما اگر دوستی کار خوبی در حق ما می‌کند باید روی سنگ ثبت کنیم تا باد نتواند آن را از بین ببرد.

در ادامه متن انگلیسی داستان را با هم می‌خوانیم.

Sands of Forgiveness 

Two friends were walking through the desert. During some point of the journey they had an argument and one friend slapped the other one in the face. The one who got slapped was hurt, but without saying anything, wrote in the sand….Today my best friend slapped me in the face.

They kept on walking until they found an oasis where they decided to take a bath. The one who had been slapped got stuck in the mire and started drowning. But the friend saved him. After he recovered from the near drowning, he wrote on a stone….Today my best friend saved my life.

The friend who had slapped and saved his best friend asked him….After I hurt you you wrote in the sand and now, you write on a stone. Why?

The other friend replied….When someone hurts us we should write it down in sand where winds of forgiveness can erase it away. But when someone does something good for us, we must engrave it in stone where no wind can ever erase it.

 

بزهای نادان (قصه کودکانه)

بچه‌های عزیز سلام

امروز قصه کودکانه کوتاه دیگری را برای شما عزیزان ترجمه کردیم. امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید.

بزهای نادان

بزی مجبور بود از رودخانه کوچکی عبور کند. تخته باریکی برای عبور از رودخانه قرار داشت. بز با شادمانی روی آن راه می‌رفت. در این حال بز دیگری از رو به رو به سمت او می‌آمد.

بزی اولی فریاد زد: برو عقب! صبر کن.. اول من از رودخانه رد می‌شوم سپس تو بیا و رد شو.

بز دومی در حالی که گریه می‌کرد گفت: چرا باید این کار را بکنم؟ من اول آمدم اینجا پس من باید اول رد شوم.

بز اولی فریاد زد: نه… من اول آمدم. و با عصبانیت اضافه کرد: برو عقب یا پرتت می‌کنم کنار. وایسا و ببین.

بز دوم با عصبانیت گفت: من اول پرتت می‌کنم.

دو بز شروع به مشاجره و جدل کردند. هر دوی آن‌ها عصبانی شدند و به یکدیگر حمله‌کردند. در نهایت هر دو بز نادان توی رودخانه پر آب افتادند.

در ادامه متن اصلی داستان را با هم می‌خوانیم.

 

The Foolish Goats 

A goat had to cross a small river. A narrow plank was across the river. The goat was walking on it happily.

On the opposite side it saw another goat coming towards it.

“Go back” shouted the first goat. “Wait…I will cross the river first. Then you can come.”

“Why should I?” cried the second goat. “I came first here so I should cross first,” the second one said.

“No…I came first,” shouted the first goat. It further added, “Go away or I will kick you,” and added “Wait and see.” The first goat said angrily.

“I will kick you first.” The second goat also said angrily.

The two goats started the arguing. Both the goats got very angry. They attacked each other. At last both the foolish goats fell into the water running in the river.