سامیار و ماجراهای هیروبراین

هرا و دوستی خمیرکی

محمدامین قهرمان

قانون مداری در کودکان

تخم‌مرغ طلایی(قصه کودکانه)

شن‌های بخشش (قصه کودکانه)

خدمتکار وفادار (قصه کودکانه)

روباه و خرگوش (قصه کودکانه)

فیل و دوستان (قصه کودک)

روزی فیلی در جستجوی پیدا کردن دوستانی وارد جنگل شد. میمون را بالای درخت دید و از او پرسید: می‌خوای دوست من باشی؟ میمون گفت: تو خیلی بزرگی، نمی‌تونی مثل من روی درخت تاب بخوری

روباه و خوشه‌های انگور (داستان کودک)

در یک روز گرم تابستان روباهی گم شده بود. او از دیدن نور خورشید در آسمان لذت می‌برد. رفت و رفت تا به یک درخت انگور رسید. به خوشه‌های آبدار انگور که رسیده و تازه بودند نگاه کرد. خوشه‌های انگور که به شاخه‌ها چسبیده بودند، درشت و آماده خوردن بودند.