فرار از جنگل + قصه صوتی کودکانه

گوش کنید:

سمینا:
قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: فرار از جنگل
نویسنده: مرتضی عبدالوهابی 
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ۷تا ۱۰سال

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما، انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه   و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا آماده کرده است. 

جنگل آتش گرفته بود، حیوونا با عجله در حال فرار بودند، نزدیک بود حیوونای کوچیک زیر دست و پای حیوونای بزرگ له بشند، موش کور سرشو از لونه بیرون آورد، گوشاشو تیز کرد، صدای داد و فریاد حیوونا رو شنید، اما جایی رو نمیدید. باد گرمای آتش را به صورتش زد. موش کور که ترسیده بود آروم گفت: این جا چه خبره، کسی جوابشو نداد، این بار با صدای بلند سوالشو تکرار کرد، میگم اینجا چه خبره …

اسبی که دنبال سوارکار میگشت + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

سمینا:
قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: اسبی که دنبال سوارکار میگشت
نویسنده: فریبا کلهر
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ۷تا ۱۰سال

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما، انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه   و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

اسب های وحشی دوست ندارند که کسی سوارشون بشه، هرکی هم جرعت کنه و سوارشون بشه، اون قدر لنگ و لگد می ندازن که سوارکارو پرت می کنن پایین و یک لگدم به اون می اندازند، اما سیاه و سفید اسبی بود که دنبال سوارکار میگشت، دوست داشت کسیو پیدا کنه و به اون سواری بده، دوست داشت با سوارکارش از روی پرچینا بپره و یا توی علف زار بدود، اما هر سوارکاری قد و قواره ی اونو می دید می ترسید و …    

توپ قرمز + قصه صوتی کودکانه بهاره

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: توپ قرمز

قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ب،ج

آدرس تلگرامی ما:

? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما  در ایام تعطیلات نوروز، انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه نوروزی  و قصه صوتی کودکانه بهاره با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

خرگوشا روی علفای جنگل بازی می کردن، که ناگهان یکی از اونا با صدای بلند گفت: بچه ها اونجا رو نگاه کنید، یک چیز گرد و قرمز اونجاست. خرگوش دومی نگاه کرد و گفت: خیلی دلم می خواد اونو از نزدیک ببینم. خرگوش سوم گفت: نه، جلو نری خطر داره، ممکنه یک جونور درنده باشه. خرگوشا با ترس و لرز جلو رفتن، از پشت بوته با دقت اون چیز عجیبو نگاه کردن، و بعد همگی زدن زیر خنده.  یکی از خرگوشا گفت: ان که فقط یک توپه…

لحاف ننه سرما + قصه صوتی تعطیلات نوروز

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: لحاف ننه سرما
نویسنده: فریبا کلهر و سرور کتبی?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ب،ج

آدرس تلگرامی ما:

? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما  در ایام تعطیلات نوروز، انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه نوروزی  و قصه صوتی کودکانه بهاره با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

هوا سرد بود، ننه سرما کجا بود، توی آسمون، چیکار می کرد، تند و تند لحافشو توی هوا می تکاند، ننه سرما لحافشو تکان می داد، اما نمیدونست لحاف سوراخه و پنبه ها ریزه ریزه از اون بیرون می ریزن،  طفلکی ننه سرما، ننه سرما همینطوری لحافو می تکاند. و پنبه ها همینطور از سوراخ لحاف می ریختن، ننه سرما یک دفعه حس کرد لحاف توی دستش سبک شده، همه پنبه ها پایین ریخته بودن…

جشن تولد + قصه کودکانه نوروزی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: جشن تولد
نویسنده: جعفر ابراهیمی 
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ب،ج

آدرس تلگرامی ما:

? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما  در ایام تعطیلات نوروز، انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه نوروزی  و قصه صوتی کودکانه بهاره با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

درخت گیلاس غرق شکوفه شده بود، خانوم مرغه  نگاهی به درخت گیلاس کرد و ناگهان چیزی به یادش اومد و با خوشحالی قدقدقودایی کرد گفت: قدقدقودا امروز روز تولد منه. کبوتر خانوم گفت: بق بقو از کجا میدونی که امروز روز تولدته. خانوم مرغه گفت: قدقد قودا تو روزی که من به دنیا اومده بودم درخت گیلاس مثل امرروز پر از شکوفه بود قدقد قودا. در این موقع خروس پر طلایی هم قوقولی قوقول کرد گفت: قوقولی قوقول تولدت مبارک همسر عزیزم قوقولی قوقول کم کم تمام …

فرفره ی فری + قصه شب کودک

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: فرفره ی فری
نویسنده: فریبا کلهر و سرور کتبی?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ب،ج

آدرس تلگرامی ما:

? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

فرفره ی آبی دور خودش چرخید و چرخید و چرخید  تا این که تلو تلو خورد و سرش بامبی به دیوار خورد، دردش گرفت، داشت می افتاد تا این که خودشو به پسری رسوند، به اون گفت: یک فرم بده. پسر فرفره رو فر داد. فرفره که سرش درد می کرد، دور خودش چرخید و چرخید و از خونه بیرون رفت. همین طور چرخید و چرخید دوباره تلو تلو خورد به چپ و به راست رفت، یهو بامب به سنگ بزرگی خورد. بدنش درد گرفت داشت می افتاد که …

چتر سفید خال دار + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: چتر سفید خال دار
نویسنده: فریبا کلهر و سرور کتبی?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ب،ج

آدرس تلگرامی ما:

? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

چتر سفید خال دار تمام تابستون توی انباری بود. چتر سفید کنار کارتون های خالی و صندلی پایه شکسته بود، پهلوی ظرف های کهنه و لباس های پشمی زمستونی حوصله اش سر رفته بود، و منتظر بارون های پاییزی بود. یک روز چتر سفید خال دار صدایی از توی حیاط شنید گوشای خال دارشو باز کرد تا بهتر بشنوه بعد ذوق زده گفت: دسته آخر بارون بارید هه حالا من از این جا میرم بیرون هه. گلدان چینی لب پریده گفت: دلتو به این صدا خوش نکن صدای شلنگ آبه. چتر بازم گوش کرد …

گوجه فرنگی سبز + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

نویسنده: فریبا کلهر و سرور کتبی ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

یکی بود یکی نبود، یک گوجه فرنگی بود که سبز سبز بود. دلش می خواست قرمز بشه، رفت پیش گل سرخ، گل سرخ قرمز بود گوجه فرنگی گفت: آبجی گل سرخ یکم قرمزی به من میدی، گل سرخ گفت: بله که میدم. گوجه فرنگی این ور پرید اون ور پرید دور گل سرخ چرخید اما یک دفعه، اخ گل سرخ پر از خار بود. گوجه فرنگی داد کشید: این و گل سرخ نمی آیم اون ور گل سرخ نمی آیم، سرخی گل رو نمی خوام. بعد راهش رو کشید و رفت و رفت و رفت…

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت دوم+قصه صوتی

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد+قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت دوم

نویسنده: مرتضی خسرو نژاد 
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
@childrenradio

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

قصه به اونجا رسید که وقتی بچه گربه ی قصه ما اون بالا توی آسمون گیر کرد بود، سرش گیج شد و خیلی ترسید، چشاش رو بست و دیگه پایین رو نگاه نکرد. نخ ها رو محکم چسبید و از ترس شروع کرد به لرزیدن. میو خدایا میو کمکم کن قول میدم دیگه پرنده ها رو نترسونم میو قول میدم میو و بعد نالید میو مامان…

این داستان به تقویت توانایی های ذهنی و تمرکز زدایی، برگشت پذیری، آموزش مفاهیم بالا، پایین، سبک، سنگین، سرعت، عدد، رنگ کمک می کند.

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت اول+قصه صوتی

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد+قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت اول ?

نویسنده: مرتضی خسرو نژاد ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

بیشتر بچه ها وقتی بادکنکاشون میترکه گریه می کنند، اگر هم گریه نکنند ناراحت میشن، اما من بچه ای رو میشناسم که وقتی بادکنکاش ترکید خوشحال شد. خیلی خیلی هم خوشحال شد. اون یک بچه گربه ی کوچولو بود، یک بچه گربه ی کوچولو و سفید وقشنگ و البته یکی یدونه، داستان ما به این شکل اتفاق افتاد که این بچه گربه توی یک بعدازظهر تابستان…

این داستان به تقویت توانایی های ذهنی و تمرکز زدایی، برگشت پذیری، آموزش مفاهیم بالا، پایین، سبک، سنگین، سرعت، عدد، رنگ کمک می کند.