غول عینکی + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: غول عینکی
نویسنده: شکوه قاسم نیا?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال

آدرس تلگرامی ما:

? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

یکی بود یکی نبود، یک آقا غوله بود که پیر شده بود، چشاش ضعیف شده بود، هیچ چیزو درست نمی دید، موشو گربه می دید، گربه رو پلنگ می دید، پلنگو نهنگ می دید، نهنگو آدم می دید، آدمو موش می دید، موشو گربه می دید، خلاصه هر چیزیو یک چیز دیگه می دید، یک روز راه افتاد و رفت به یک مغازه عینک فروشی، یک عینک خرید به چه بزرگی، اونو گذاشت به چشمش، موشو و گربه و پلنگو و نهنگو و آدم ، اونو که دیدن خندیدن و …

نخود سیاه و آرزوی بزرگش + قصه شب

گوش کنید:

سمینا:
قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: نخود سیاه و آرزوی بزرگش
نویسنده: شکوه قاسم نیا?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

روزی روزگاری نخود سیاهی بود که آرزوی بزرگی داشت، آرزوش این بود که از روی یک کوه بزرگ بالا بره، و به نوک اون برسه، چرا چون نقشه ای توی سرش داشت، نقشش چی بود، آخر قصه معلوم میشه، یک روز نخود سیاه قصه ما تصمیمشو گرفت، یک جفت کفش آهنی به پا کرد، یک عصای آهنی به دست گرفت و شروع کرد به بالا رفتن از کوه، هفت شب  هفت روز راه رفت …

پسر سینی دختر نارنج + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

سمینا:
قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: پسر سینی دختر نارنج
نویسنده: شکوه قاسم نیا?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
? @childrenradio..

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

سینی گرد نقره ای نشسته بود رو طاقچه، یک هندونه ی گرد بزرگ آوردن و گذاشتن روی سینی، پاقو زدن به دلش و از وسط دو نصفش کردن،  سرخ و رسیده بود، شیرینه شیرین، سینی گرد نقرهه ای چشمش که به سرخی هندونه افتاد خوشش اومد و گفت: سلام علیک خانوم قرمزه، من تنها تو تنها، بگو ببینم زن من میشی. هندونه نگاهی به سینی انداخت و گفت: من که به این خوشگلیم، زن تو زشت و بی رنگ و رو بشم، نه که نمیشم…

گوجه فرنگی سبز + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

نویسنده: فریبا کلهر و سرور کتبی ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

یکی بود یکی نبود، یک گوجه فرنگی بود که سبز سبز بود. دلش می خواست قرمز بشه، رفت پیش گل سرخ، گل سرخ قرمز بود گوجه فرنگی گفت: آبجی گل سرخ یکم قرمزی به من میدی، گل سرخ گفت: بله که میدم. گوجه فرنگی این ور پرید اون ور پرید دور گل سرخ چرخید اما یک دفعه، اخ گل سرخ پر از خار بود. گوجه فرنگی داد کشید: این و گل سرخ نمی آیم اون ور گل سرخ نمی آیم، سرخی گل رو نمی خوام. بعد راهش رو کشید و رفت و رفت و رفت…

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت دوم+قصه صوتی

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد+قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت دوم

نویسنده: مرتضی خسرو نژاد 
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
@childrenradio

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

قصه به اونجا رسید که وقتی بچه گربه ی قصه ما اون بالا توی آسمون گیر کرد بود، سرش گیج شد و خیلی ترسید، چشاش رو بست و دیگه پایین رو نگاه نکرد. نخ ها رو محکم چسبید و از ترس شروع کرد به لرزیدن. میو خدایا میو کمکم کن قول میدم دیگه پرنده ها رو نترسونم میو قول میدم میو و بعد نالید میو مامان…

این داستان به تقویت توانایی های ذهنی و تمرکز زدایی، برگشت پذیری، آموزش مفاهیم بالا، پایین، سبک، سنگین، سرعت، عدد، رنگ کمک می کند.

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت اول+قصه صوتی

اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد+قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: اولین بچه ای که از ترکیدن بادکنک هایش خوشحال شد قسمت اول ?

نویسنده: مرتضی خسرو نژاد ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

بیشتر بچه ها وقتی بادکنکاشون میترکه گریه می کنند، اگر هم گریه نکنند ناراحت میشن، اما من بچه ای رو میشناسم که وقتی بادکنکاش ترکید خوشحال شد. خیلی خیلی هم خوشحال شد. اون یک بچه گربه ی کوچولو بود، یک بچه گربه ی کوچولو و سفید وقشنگ و البته یکی یدونه، داستان ما به این شکل اتفاق افتاد که این بچه گربه توی یک بعدازظهر تابستان…

این داستان به تقویت توانایی های ذهنی و تمرکز زدایی، برگشت پذیری، آموزش مفاهیم بالا، پایین، سبک، سنگین، سرعت، عدد، رنگ کمک می کند.

آقا فرفره +قصه صوتی

آقا فرفره + قصه شب صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: آقا فرفره ?

نویسنده: شکوه قاسم نیا?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

عزیزان شما می توانید ما را برای شنیدن قصه صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا از طریق رادیو قصه کودکانه دنبال کنید.

آقا فرفره کلاهشو به سرش گذاشت و راه افتاد که به دیدن عمه ی پیرش بره خونه ی عمه پیره دور نبود، کنار یک تپه بود. آقا فرفره نزدیک خونه عمه پیره یک دوچرخه پیدا کرد. با خودش گفت: حالا که دوچرخه ست بهتره به دیدن عموم برم که خونش اون طرف تپه است…

قصه هندوانه یلدا

گوش کنید:

قصه #شب (رادیو قصه)
اسم قصه: قصه هندوانه یلدا?

قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

هم چنین می توانید قصه شب یلدای امسال را از این لینک گوش کنید.

بچه های گلم برای شنیدن قصه شب و قصه های صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودکانه دنبال کنید.

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود، هندوانه ی یلدایی بود که خیلی مغرور بود، چونکه اون از همه ی میوه ها شب یلدا زیباتر و بزرگ تر و خوش رنگ تر بود. به همین دلیل اون همیشه پز میداد، اسم اونو لپ لپی گذاشته بودن، چون از همه میوه ها چاق تر و تپل تر و پر خور تر بود به خاطر همین اسم اون لپ لپی بود…

قصه تولد یلدا کوچولو

گوش کنید:

قصه #شب (رادیو قصه)
اسم قصه: قصه تولد یلدا کوچولو ?

قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

بچههای عزیز شما می توانید مارا از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا برای گروه های سنی (الف، ب، ج) دنبال کنید.

یلدا کوچولو در روز ۳۰ آذر یعنی آخرین روز پاییز و شب یلدا به دنیا اومد بود. هرسال شب یلدا همه توی خونه ی یلدا جمع میشدن و تولدشو جشن می گرفتن، اون شبم پدربزرگ و مادر بزرگ و عمه و خاله و عمو و دایی اومدن تا ۵ سالگی یلدا رو جشن بگیرن. وقتی مامان شمع هارو روی کیک روشن کرد به یلدا گفت:…

دندون باید برق بزنه- قصه های صوتی کودکانه

گوش کنید:

قصه #شب (رادیو قصه)
اسم قصه: دندون باید برق بزنه?

نویسنده: فریده عطایی?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

بچه های گلم شما می توانید برای شنیدن قصه شب صوتی و قصه های صوتی کودکانه برای گروه های سنی (الف، ب، ج )با صدای خاله قصه گو سمینا ما را از طریق سایت رادیو قصه دنبال کنید، عجله کنید قصه ها منتظر شما هستند.

جا مسواکی کنار آینه نشسته بود، و مسواک و خمیر دندان هم با او زندگی می­کردند. جا مسواکی کم کم داشت ناراحت میشد، چون بین مسواک و خمیر دندان کمی بحث بود.مسواک به خمیر دندان می­گفت: من نمیدونم تو توی این جا مسواکی چی میخوای، چون هر وقت نگاه می­کنم تو رو اینجا می بینم، تو خیلی جای منو تنگ کردی چه کاری از تو ساخته است.مسواک که خیلی ناراحت بود ادامه داد و گفت:….