بچه ها جونم فربد تازه از مدرسه اومده بود و حسابی خسته بود.میخواست بخوابه که مامانش گفت:پسرم ،امشب همگی میریم خونه مادربزرگ.چون امشب شب یلداس.کارهاتو انجام بده و آماده شو تا یکساعت دیگه حرکت کنیم
فربد با خستگی گفت:مامان میشه من نیام.آخه امروز تو مدرسه خیلی بدو بدو کردم .
مامان با مهربونی گفت:نه پسر گلم.اتفاقا امشب قراره به تو خیلی خوش بگذره.
فربد کمی فکر گرد و گفت؟
مامان شب یلدا یعنی چی؟؟
مامان گفت: پسرم آخرین روز پاییز تا فردا طلوع آفتاب روز بعد که اولین روز زمستونه میشه شب یلدا.چون از بقیه شبها بلندتره و همه میتونن بیشتر دور هم بیدار بمونن و یلدا رو جشن بگیرن.و این شب یکی از شبهای مهم در فرهنگ ما ایرانیهاس.
فربد گفت:مامان یعنی امشب وقت بیشتری برای بازی دارم..مامان خندید و گفت: بله پسرم.حالا بقیه قصه رو مامان بزرگ برات میگه و صد در صد خاله سمینا هم قصه یلدا رو برای همه بچه ها تعریف میکنه.وقتی با خونه مامان بزرگ رسیدیم دیدم خاله جون.دایی جونم.پسر دایی دختر دایی پسرخاله هام ..خلاصه همه هستن.وای که چه سفره ای ..به به کلی خوراکیهای خوشمزه.انار و هندونه.آجیل و شیرینی.باسلوق و لواشک..فربد رو کرد به مامان بزرگ و گفت..هوا خیلی سرده پس چرا هندونه میخوریم.مامان بزرگ گفت :پسرم همه جمع بشین سر سفره تا قصه ننه یلدا که امشب به خونه همه میاد رو براتون بگم.
ولی من هر چی گشتم ننه یلدارو ندیدم.شایدم تو راه مونده و الان میرسه.شایدم توی کمد قایم شده تا مارو سوپرایز کنه.آره همینه
همه دور سفره جمع شدیم و شروع به صحبت و آجیل خوردن کردیم..من اول رفتم سراغ باسلوغ..چون خاله جونم درست کرده بود و میدونستم خیلی خوشمزن.مامان با سینی چای دارچینی اومد و به همه تاروف کرد.
مادر بزرگ گفت:نوه های عزیزم ،ننه یلدا یا ننه سرما همون زمستون برفیه که با اومدنش همه جا سفید میشه و درختا به خواب زمستونی میرن و چادر سفید برفی میپوشن.عزیزای من ننه سرمای ما چهل روز اول زمستون با برف میادکه بهش میگن چله بزرگه.واسه همین هوای سرده که هندونه میخوریم .چون باعث میشه بدنمون در برابر هوای سرد زمستوگ قوی بشه و ویتامین c زیاد هندونه نمیزاره زود سرما بخوریم.
مادر بزرگ رو کرد به فربد و گفت: پسرم،با خوردن خوراکیهای گرم و پر انرژی به استقبال زمستون میریم.
فربد گفت: مادر بزرگ مهربونم خیلی عالیه پس من از همه این خوراکیها میخورم تا حسابی قوی بشم.
شما میتوانید مارا از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.
نویسنده: مریم مجتهدی