داستان پسری خوب و مهربان (قصه کودکانه)

زنی سالخورده می‌خواست از جاده عبور کند. او ضعیف بود و به کمک نیاز داشت. شاو مدتی طولانی تنها ایستاده و منتظر بود.

گوش کنید:

دوستان خوب سمینا سلام

با قصه کودکانه دیگری همراه شما هستیم که از زبان انگلیسی برای شما عزیزان ترجمه شده است. امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید. و برای شنیدن داستان های صوتی به بخش داستان کودک صوتی سایت مراجعه کنید.

متن داستان

داستان پسر خوب و مهربان”

روزی روزگاری در یک شهر قشنگ پسری به نام با خونواده اش زندگی می کرد.

نیما خیلی دوست داشت به همه کمک کنه و همه ازش تعریف کنن که پسر خوب و مهربونیه ولی از شانسش هیچ کس از نیما کمک نمی خواست.

مثلا یه روز نوید،داداش کوچولوی نیما ،وقتی داشت فوتبال بازی می کرد،خورد زمین و به محض اینکه نیما خواست نوید رو از زمین بلند کنه،خود نوید از روی زمین بلند شد و به کمک نیما نیازی نداشت.

یا اینکه یه روز بابا ،کاپوت ماشینو بالا زده بود و در حال تعمیر ماشین بود و به محض اینکه نیما ازراه رسید تا به بابا کمک کنه،تعمیر ماشین تموم شد و بابا در کاپوتو بست.

نیما خیلی غمگین بود و به همین دلیل یه شب با خدا حرف زد “خدا جون !مگه نگفتی به همدیگه کمک کنید پس چرا کسی از من کمک نمی خواد!” نیما .

شب تا صبح توی این فکر بود که چطوری به دیگران کمک کنه اما به هیچ نتیجه ای نرسید فردای آن روز وقتی نیما،نت گوشیو روشن کرد و مشغول درس خواندن شد،یهو یه پیام صوتی از آقای حجازی دریافت کرد “نیما جان!می تونی امروز به من کمک کنی ؟نت گوشیم قطع و وصل میشه به خاطر همین شما که دانش آموز خوب و مهربون و منظم کلاس هستی،لطف کن بچه ها رو حاضر غایب کن و تکالیف مدرسه هم به شما میگم که به بقیه بچه ها بگی تا ” بنویسن .

نیما با شنیدن پیام صوتی آقای حجازی خوشحال شد و توصیه های آقای حجازی رو مو به مو اجرا کرد.

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

روباه و خوشه‌های انگور (داستان کودک)

در یک روز گرم تابستان روباهی گم شده بود. او از دیدن نور خورشید در آسمان لذت می‌برد. رفت و رفت تا به یک درخت انگور رسید. به خوشه‌های آبدار انگور که رسیده و تازه بودند نگاه کرد. خوشه‌های انگور که به شاخه‌ها چسبیده بودند، درشت و آماده خوردن بودند.

بچه‌های عزیز، امروز با داستان کودکانه دیگری به سراغ شما آمدیم. داستان کوتاه زیر ترجمه یک داستان خارجی است. در مورد یک روباهی که دلش انگور می‌خواهد. برای مطالعه بقیه داستان های کودکانه روی آن کلیک کنید.

روباه و خوشه‌های انگور

در یک روز گرم تابستان روباهی گم شده بود. او از دیدن نور خورشید در آسمان لذت می‌برد. رفت و رفت تا به یک درخت انگور رسید. به خوشه‌های آبدار انگور که رسیده و تازه بودند نگاه کرد. خوشه‌های انگور که به شاخه‌ها چسبیده بودند، درشت و آماده خوردن بودند.

روباه تشنه بود. وقتی چشمش به خوشه‌های آبدار انگور افتاد؛ دلش می‌خواست به سرعت همه آن‌ها را بخورد. چند قدم به عقب رفت، سپس خیز برداشت و به طرف شاخه درخت پرید چیزی نمانده بود که به انگور برسد اما به زمین افتاد.

روباه با خودش فکر کرد: دوباره امتحان می‌کنم. باز چند قدم به عقب رفت، تا شماره سه شمرد سپس حرکت کرد و به بالا پرید. اما باز هم نتوانست به خوشه‌های انگور برسد. روباه با خودش گفت: بار سوم حتما موفق می‌شوم و برای بار سوم به بالا پرید. اما همچنان چیزی به دست نیاورده بود.

چند بار دیگر امتحان کرد تا این که خسته شد و دیگر نمی‌توانست بالا بپرد. روباه چند دقیقه‌ای با خودش فکر کرد، پوزه‌اش را بالا داد و به خودش گفت: به هر حال من مطمئنم که انگورها ترش بودند. وقتی نمی‌توانی چیزی را بدست آوری، نمی‌توانی خیلی راحت خوشحال باشی.

در ادامه متن انگلیسی داستان را با هم می‌خوانیم.

One warm summer’s day a fox was ambling along, enjoying the sunshine. He came across a vine.
Juicy bunches of grapes were hanging from its branches, ripe and ready to be eaten.
The fox was thirsty, so when he saw the grapes, he wanted to eat them right away.
Walking back a few steps, the fox took a run up and jumped and almost reached the grapes. “I’ll try again,” the fox thought. He took a few steps back, counted to three and ran and jumped again, but he still couldn’t reach the grapes.
“Third time lucky!”, the fox said and jumped for a third time. But he still couldn’t reach. He tried again and again until he became very tired and couldn’t jump any more.
The fox thought for a while, put his nose in the air and said to himself, “Well, I’m sure the grapes were sour anyway!” It is not еasy to like what you cannot get.

امیدوارم از قصه امروز لذت برده باشید. تا قصه بعدی شما را به خدای مهربان می‌سپارم.

انتخاب لباس مناسب برای کودک

خرید لباس برای کودک یکی از لذت بخش‌ترین کار‌ها است. دنیای لباس کودکان انقدر متنوع و رنگارنگ است که انتخاب را سخت می‌کند. خرید لباس کودک برای بزرگتر‌ها سرگرم کننده و جالب است. دوستان و اقوام نیز برای تولد و مناسبت‌های مختلف لباس زیبایی را برای کودک هدیه می‌آورند. بحث رنگ در انتخاب لباس به نکته مهمی اشاره می‌کند. در اوایل تولد بهتر است از رنگ‌های ملایم مثل سبز و آبی استفاده کرد. به مرور که بینایی کودک در تشخیص رنگ و چهره واضح می‌شود، از رنگ‌هایی مثل قرمز و زرد نیز می‌توان استفاده کرد.

لباس کودک چون به طور مستقیم با بدن او در ارتباط است، باید از جنس راحت و سلامت برخوردار باشد. برای کودکان سنین پایین معمولا از لباس‌های نخی استفاده می‌کنند تا بدن کودک دچار حساسیت نشود. اما برای انتخاب لباس‌های رویه هر جنس محکمی قابل انتخاب است.

فراموش نکنید راحتی کودک در پوشیدن لباس از هر چیزی مهم‌تر است. سعی نکنید برای حفظ پرستیژ خودتان کودک را مجبور به پوشیدن لباس‌های تنگ یا ضخیم کنید.

مواردی که در انتخاب و خرید لباس کودک باید بدانیم

  • کودکان در سال‌های اولیه خیلی سریع رشد می‌کنند. و سایز لباس‌های‌شان کوچک می‌شود. نیاز نیست که هزینه زیادی را برای خرید در این سنین در نظر بگیرید. راحتی و سلامت کودک مهم‌تر از هرچیز است. لباس‌هایی را انتخاب کنید که برای کودک احساس راحتی ایجاد کند. تنگ نباشد. تا حدی گشاد باشد که هنگام تعویض منجر به فشار در گردن نشود. به مچ دست و پا و یقه توجه کنید که تنگ نباشد. در نظر بگیرید که کودک از آستانه تحملی کمی برخوردار است. پس شرایط او را در نظر بگیرید. برای نمونه انتخاب سارافون‌های پیشبندی به خاطر قابل تنظیم بودن، انتخاب خوبی محسوب می‌شود.

انتخاب لباس مناسب برای کودک + قصه شب

  • با توجه به اینکه کودکان لباس‌های‌شان را زود کثیف می‌کنند باید حتما لباس منزل و مهمانی جدا باشد. به دلیل اینکه بسیاری از لباس‌های کودک در اثر شستشو کیفیت اولیه را ندارند، بهتر است به جای آن‌ها لباس‌هایی خریداری شود که شستشوی آن‌ها راحت باشد.
  • جنس پارچه لباس در هنگام خرید نکته قابل توجهی است. والدین باید حتما برچسب و جنس لباس را کنترل کنند. پارچه‌های مواد مصنوعی و پلاستیک مناسب کودکان نیستند. حتما از پارچه‌های الیاف طبیعی یا کتان با درصد بالا انتخاب کنید. لباس زیر کودک حتما باید نخی باشد. رعایت این موارد با توجه به ظرافت و حساس بودن پوست کودک از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
  • برای تعویض پوشک کودک، لباس‌هایی استفاده کنید که دسترسی راحتی داشته باشد. مثلا لباس‌هایی هستند که به صورت یک سره هستند و در وسط پاها دکمه دارند. این گونه لباس‌های راحت برای تعویض پوشک و راحتی کودک انتخاب درست و مناسبی هستند.
  • زمانی که کودک چهار دست و پا راه می‌رود، لباس گشاد و راحتی را انتخاب کنید که باعث ناراحتی کودک نشود. و چون زانوی کودک بیشتر درگیر است لباسش حتما بسته باشد تا زانوی او را محافظت کند.

انتخاب لباس مناسب برای کودک + قصه شب

  • هنگامی که کودک به سنی رسیده که خودش می‌تواند لباس بپوشد، لباس‌هایی را که پوشیدن و درآوردن آن برایش راحت‌تر است انتخاب کنید. لباس‌ و شلوار دکمه دار و زیپ دار برای سن او مناسب نیست. تلاشی که کودک برای بستن و بازکردن انجام می‌دهد اگر به نتیجه نرسد باعث کاهش اعتماد به نفس کودک می‌شود. بهتر است لباس‌های چسبی یا زیپ دار که دارای حلقه برای باز و بسته کردن دارند، استفاده شود. استفاده از شلوار کمر‌کش در این مورد باعث راحتی کودک می‌شود.
  • تا حد امکان لباس‌های ساده برای کودک بخرید. لباس‌هایی که دارای مروارید، مهره، ربان و تور هستند ممکن است به دست یا گردنبند کودک گیر کنند و جدا شوند یا منجر به بلعیدن توسط کودک شود. برای اینکه خیال‌تان راحت باشد، از لباس ساده استفاده کنید تا کودک نیز احساس راحتی و سبکی داشته باشد.
  • در هنگام خرید به دکمه‌های لباس دقت کنید که بست محکم داشته باشد. این دکمه‌ها اصطلاحا به دکمه قابلمه‌ای معروف هستند. در طول روز ممکن است چند بار بخواهید لباس کودک را عوض کنید. پس به دکمه دقت کنید. دکمه‌هایی که بزرگ هستند یا امکان شل شدنشان وجود دارد تهیه نکنید، در مواردی ممکن است کودک آن را بکند و ببلعد.
  • لباس‌های سرهمی از کاربرد بسیار زیادی برخوردار هستند. کودک به راحتی می‌تواند حرکت کند. و احساس خوبی داشته باشد. معمولا برای کودکان کوچک‌تر این لباس‌ها انتخاب مناسبی است. لبا‌س‌های زیر دکمه دار نیز که قسمت پا پوشیده نیست باعث احساس خنکی و تحرک بیشتر کودک می‌شود.
  • باتوجه به رشد جسمی کودک، معمولا سر آن‌ها نسبت به بدن‌شان بزرگتر است. لباس‌های جلو دکمه دار یا زیپ دار و یا لباس‌هایی که در قسمت سرشانه دکمه دارند برای این سن مناسب هستند و بسیار راحت پوشیده می‌شوند. البته این مسئله در تولید لباس کودک نیز در نظر گرفته شده و براساس سنی که دارند سایز بندی دقیق برای لباس‌ها تعریف شده است.
  • گاهی به خاطر نوع تغذیه رشد کودکان متفاوت است. در هنگام خرید لباس مناسب حتما سایز او را متناسب با بدنش انتخاب کنید. گاهی این احتمال وجود دارد که در صورت نبود کودک یا هدیه دادن لباس براساس سن تولد او انتخاب شود.
  • انتخاب لباس مناسب برای کودک + قصه شب
  • از رنگ‌های شاد استفاده کنید.علاوه بر اینکه برای کودک لباس‌های شاد بخرید، خودتان هم لباس‌های رنگی و شاد بپوشید. دیدن رنگ‌ها شور و اشتیاق عجیبی را در کودکان ایجاد می‌کند. البته در اوایل تولد بهتر است رنگ‌های شاد ملایم انتخاب شود و به تدریج از رنگ‌های اصلی تند استفاده کنید.
  • انتخاب کلاه مناسب برای کودک اهمیت زیادی دارد. با توجه به سن کودک خیلی از آن‌ها شرایط استفاده از ضد‌آفتاب را ندارند. بهتر است کلاه لبه‌دار برایش بخرید تا از پوستش در مقابل آفتاب محافظت کند و آفتاب چشمانش را اذیت نکند. حتی در کودکان با پوست روشن ممکن است باعث بروز کک و مک شود.
  • وقتی کودک تمایل به انتخاب لباس دارد به او توجه کنید. نظرش را نادیده نگیرید. بسیاری از کودکان در سنین پایین خواهان لباس‌هایی با عکس شخصیت‌های کارتونی محبوب‌شان هستند. لطفا به سلیقه او توجه کنید. بی توجهی به کودک او را سرخورده و غمگین می‌کند. به خاطر داشته باشید که کودکان بسیار باهوش هستند و فراموش نمی‌کنند.
  • مسئله بسیار مهمی که باید والدین رعایت کنند این است که زمانی که لباسی را می‌خرند، قبل از پوشیدن خوب بشورند و زیر نور خورشید یا جایی که هوا جریان دارد قرار دهند تا به مرور زمان خشک شود. انجام این کار از بسیاری مشکلات و حساسیت‌های پوستی کودک جلوگیری می‌کند.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه کودکانه صوتی و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

بروز خشم در کودکان و چگونگی کنترل آن + قسمت اول

بروز خشم چگونه در کودکان اتفاق می‌افتد؟ کودکان نسبت به رفتار بزرگسالان واکنش سریعی نشان می‌دهند. گاهی اوقات کودک برای جلب نظر والدین رفتار‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهد تا نظر آن‌ها را به سوی خودش جلب کند. چنانچه کودک نتواند نظر والدین را جلب کند، به خاطر بی‌توجهی از سمت آن‌ها دچار عصبانیت می‌شود.

چرا کودکان عصبانی می‌شوند؟

زمانی که یک کودک نتواند احساسات عاطفی‌اش را مدیریت کند، منجر به از دست دادن کنترل نفس و بی‌توجهی به هنجار‌های رفتاری پذیرفته شده در گذشته می‌شود. باید توجه داشت که کودک بر اساس اتفاقاتی که رخ می‌دهد واکنش متفاوتی را از خودش بروز می‌دهد.

کودک معمولا در مواجهه با موقیت‌های پیش‌ رو، دچار عصبانیت و کج خلقی می‌شود. کج خلقی معمولا در سنین ۱۸ ماهگی شروع و تا ۴ سالگی خاتمه پیدا می‌کند. در مواردی ممکن است بعد از این سن نیز ادامه یابد.

به دلایل مختلفی ممکن است کودک دچار کج خلقی یا عصبانیت شود و آن را بروز دهد. سمینا در ادامه علل بروز کج خلقی را بیان می‌کند.

کودک معمولا به دنبال سازگاری و تسلط بر محیط اطرافش است. زمانی که این فرآیند شکل نگیرد، رفتار کج خلقی از کودک سر می‌زند. در ادامه به شرایطی که باعث بروز کج خلقی در کودک می‌شود می‌پردازیم.

کنترل خشم در کودکان + قصه شب

قشر پیشانی نارس یا PFC

قشر پیشانی بخشی از مغز است که از چهار سالگی شروع به رشد می‌کند. در زمینه رفتار اجتماعی، رفتار اخلاقی و ارتباطی تاثیر گذار است. این قسمت در کودکان به طور کامل رشد نمی‌کند به این خاطر باعث بروز عصبانیت می‌شود.

سیستم لیمبیک

سیستم لیمبیک به قشر پیشانی مغز ارتباط دارد که مسئولیت کنترل احساسات را به عهده دارد. احساسات غم، ترس، شادی، ناامیدی و خشم از جمله احساساتی هستند که گاهی کودک برای بیان آن‌ها دچار ناتوانی و کج خلقی می‌شود. تا قبل از چهارسالگی کودک در حد سطحی می‌تواند نیاز‌هایش را برآورده کند و ارتباطات خود را گسترش دهد. او تمام تلاش خود را می‌کند که منظور و نیازش را متوجه والدین کند. ممکن است این دوره که به بلوغ کاملی نرسیده تا بعد از چهار سالگی نیز طول بکشد.

مسائل خلقی

کودکانی که احساسات خود را بد بیان می‌کنند و نسبت به تغییرات سفت و خشک هستند در مقابل تغییرات تحمل لازم را ندارند، در نتیجه کج خلقی و عصبانیت‌شان از بچه‌های دیگر بیشتر است.

کنترل خشم در کودکان + قصه شب

روش ارتباط

یکی از روش‌های ارتباطی کودک با والدین از طریق کج خلقی است. کودک به دلیل این که مهارت‌های لازم کلامی را برای رسیدن به هدف و نیازش بلد نیست دچار عصبانیت می‌شود. او تمام تلاشش را می‌کند تا از طریق کج خلقی به شما بگوید گرسنه، خسته و مایوس است.

توجه به نیازها

کودک از هر نشانه‌ای استفاده می‌کند تا منظورش را به والدین برساند. اما وقتی به او توجه نکنید و نظرش جلب نشود، او متوسل به کج خلقی می‌شود تا بلاخره توجه شما را به خود جلب کند.پس سعی کنید بهتر او را درک کنید.

والدین خیلی سخت‌گیر

به میزانی که در مورد کودک خود سخت‌گیری کنید، به همان میزان شاهد کج خلقی او خواهید بود. کودک در مسیر رشد با خطاهای بسیاری مواجه می‌شود، بهتر است جو منزل را برایشان نا‌آرام نسازید.

سرخوردگی

توانایی یادگیری مهارت‌های جدید مثل گره زدن کفش یا مرتب کردن وسایل، میتواند منجر به ناراحتی و درمانگی و در نهایت عصبانیت کودک شود.

عوامل خارجی

کودکان زمانی که در موقعیت‌های خارجی مثل مهمانی و… شرکت می‌کنند. از او انتظار دارند تا در میان بزرگتر‌ها رفتار مناسب و خوبی داشته باشد اما بلافاصله بعد از مدتی که به خانه باز می‌گردند رفتار قبلی را دوباره تکرار می‌کنند.

خانه و خانواده

دلایل مهمی برای ایجاد عصبانیت کودک وجود دارند اما مشاجره و بحث والدین، طلاق و ناسازگاری آن‌ها به شدت روی کودک تاثیر می‌گذارد. اضطرابی که از این طریق به کودک منتقل می‌شود، زمینه بروز عصبانیت او را فراهم می‌کند.

عوامل مؤثر در کج خلقی و پرخاشگری کودکان

 ناراحتی

کودکان زمان ناراحتی و عصبانی اگر در محیط شلوغ با چهره‌های ناشناخته قرار بگیرند، عصبانیت و کج خلقی را فراموش می‌کنند.

گیجی ناشی از پاسخ مراقب

اگر کودک مراقبان بیشتری داشته باشد، گیج شده و از طرف آن‌ها پاسخ‌های متفاوتی را دریافت می‌کند. به این خاطر با والدینش مبارزه می‌کند چون نسبت به رفتار آن‌ها آگاهی دارد اما مراقب‌های دیگر واکنش یکسانی به واکنش و طغیان او ندارند.

عدم توانایی توضیح موردشان

هنگامی که کودک قادر به گفتن چیز‌هایی که می‌خواهد نیست و نمی‌تواند بیان کند، احساس درماندگی می‌کند و برای رهایی از این احساس کج خلقی و اوقات تلخی می‌کند.

برخورد والدین با کودک عصبانی چطور باید باشد؟

در هنگام شروع یک بحران، حتما آرامش خود را حفظ کنید تا بتوانید تدبیر و راه حل موثری پیدا کنید. با گذشت زمان و کسب تجربه به خوبی می‌توانید این مسئله را پست سر بگذارید. به نکاتی که در ادامه گفته می‌شود دقت کنید.

کنترل خشم در کودکان + قصه شب

توجه نکنید

با بی‌توجهی و نگاه نکردن به او نشان دهید که باید بی ادبی را کنار بگذارد تا شما عکس‌العمل نشان دهید. البته اگر کودک شما به قدری حساس است که امکان دارد به خودش آسیب برساند، این مورد کارساز نخواهد بود. باید چاره دیگری اندیشید.

خونسردی خود را حفظ کنید

زمانی که کودک اوقات تلخی می‌کند بهتر است مواردی را به او پیشنهاد دهید تا انتخاب کند. در این شرایط دادن حق انتخاب به کودک او را وادار به فکر و آرام می‌کند و شدت اوقات تلخی او را کاهش می‌دهد. دور کردن او از مکان مورد نظر ذهن او را به محیط دیگری معطوف می‌کند.

به خشونت اجازه ندهید

زمانی که فرزند شما شروع به فریاد زدن می‌کند، لگد می‌زند یا چیزی را پرتاب می‌کند فورا او را متوقف کنید و بگویید خشونت قابل قبول نیست و باید بدون خشونت حرف خود را بیان کند. در مقابل خودتان نیز با خشونت جواب ندهید. بگذارید کودک احساس کند که رفتارش فقط اشتباه است اما خودش دوست داشتنی است.

سعی کنید واکنش‌ها را درک کنید

زمانی که کودک از شما خواسته‌ای دارد، خوب به حرف‌هایش گوش دهید تا متوجه منظور او شوید. اگر مطلبی گنگ بود از او سوال بپرسید و کمکش کنید تا حرفش را بیان کند. این فرآیند کودک را آرام می‌کند.

سمینا در پست بعدی ادامه مطلب بالا را قرار می‌دهد. امیدوارم استقبال کنید و نظرات خود را برای ما ارسال کنید.

والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.

داستان عمو نوروز

عمو نوروز همچنان شناخته شده با نام بابا نوروز، یکی از نماد های نوروز در فرهنگ ایرانیان است. که در شب های جشن نوروز، برای بچه ها هدیه می آورد و به همراه حاجی فیروز سفر می کند.

والدین عزیز کودکان خود را با خاطری آسوده برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه به سایت رادیو قصه کودک بسپارید.

قصه عمو نورور وننه سرما:

یکی بود یکی نبود. پیرمردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین و قدک آبی،شال خلیل خانی و شلوار قصب از کوه راه می افتد و عصا بدست می آید به سمت دروازه شهر بیرون از دروازه پیرزنی زندگی می کرد که دلباخته عمو نوروز بود، در روز اول بهار، صبح زود پا می شد و رختخوابش را جمع می کرد و بعد از خانه تکانی و جارو کردن حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می کرد. به سر و دست و پایش حنا می زد و خودش را آرایش می کرد و از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب استفاده می کرد.

داستان عمو نوروز+قصه صوتی

یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می پوشید و در آخر فرشش را می آورد می انداخت بر روی ایوان، جلو حوضچه فواره دار روبه روی باغچه اش که پر از درخت های میوه پر شکوفه بود و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل ونبات می ریخت. بعد قلیان آماده می کرد ولی سرقلیان آتش نمی گذاشت و همان جا چشم به راه عمو نوروز می نشست. ولی کم کم پلک های پیرزن سنگین می شد و یواش یواش خواب به سراغش می آمد. در این بین عمو نوروز از راه می رسید اما تا می دید که پیرزن خواب است دیگر دلش نمی آمد او را بیدار کند. یک شاخه گل همیشه بهار از باغچه می چید روی سینه او می گذاشت و می نشست کنارش. یک گله آتش از منقل بر میداشت و میگذاشت سر قلیان و چند پک به آن میزد و یک نارنجک از وسط نصف می کرد، یک پاره اش را با قند آب می خورد.

آتش منقل را برای اینکه زود سرد نشود می کرد زیر خاکستر، روی پیرزن را می بوسید و زود پا میشد راه می افتاد. وقتی پیرزن بیدار می شد. همین که چشمش را باز می کرد می دید همه چیز دست خورده است آتش رفته بر سر قلیان. نارنج از وسط نصف شده آتش ها به زیر خاکستر رفته اند. پیرزن خیلی غصه می خورد که چرا بعد از آن همه انتظار کشیدن باز هم موفق به دیدن عمو نوروز نشده است. هرروز پیش این آن درد و دل می کرد که چه کند و چه نکند تا بتواند عمو نوروز را ببیند. و همه به او می گفتند که تا بهار سال آینده صبرکند تا دوباره عمو نوروز از سر کوه راه بیفتد و به سمت شهر بیاید و او بتواند چشم به دیدارش روشن کند.

اما هیچ کس نفهمید که آیا پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند یا خیر چون می گویند اگر این دو همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد.

 ننه سرما و عمو نوروز به عنوان چه نمادی است:

شخصیت های عمو نوروز و ننه سرما در روایت های کهن و ادبیات شفاهی،نمادی از تغییر و تحول در طبیعت و احوال آدمیان است که در قالب مثل ها و روایت های کهن ایرانی ننه سرما است. زمانی که ننه سرما، سرما را با خود می برد عمو نوروز خبر از آمدن بهار می دهد.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

جوراب لنگه به لنگه + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: جوراب لنگه به لنگه ?

نویسنده: لاله جعفری ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

جوراب لنگه به لنگه، یک لنگه اش پشمی بود و یک لنگه اش نخی. تابستون که می شد لنگه ی پشمی گرمش می شد. زمستون که می شد لنگه نخی سردش می شد. یک روز پشمی گفت: ببین این طوری نمیشه، تو برو یک لنگه نخی برا خودت پیدا کن، منم میرم یک لنگه پشمی پیدا می کنم. نخی گفت: آره، باشه باشه. پشمی رفت و اون سر شهر یک لنگه پشمی پیدا کرد …

کودکان از چه سنی باید به مهد کودک بروند

برخی از والدین به دلیل شرایط خاصی که دارند، مثل مشغله های کاری و … مجبور به فرستادن کودک خود به مهد کودک هستند. ولی باید توجه داشته باشید که سن کودک شما برای قرارگرفتن در آن محیط مناسب است یا خیر.

بعضی از کودکان به دلایل وایستگی به مادر خود نمی تواند به دور از او باشد، پس لازم است که در کنار مادر خود بماند.  مهد کودک اولین گام کودک برای وارد شدن در جامعه است، ولی تا قبل از ۳ سالگی خیلی برای کودک مناسب نیست و توصیه می شود که کودک را قبل از ۳ سالگی به کودکستان نفرستید.

چون کودک در این سن نیاز دارد که مرکز توجه خانواده باشد، اما اگر به مهد کودک برود، مربی مجبور است که توجه خود را بین بچه ها تقسیم کند. پس مناسب ترین کار تا پیش از ۳ سالگی این است که توسط مادر یا مادر بزرگ ها پرستاری شود.

مادرها نباید نگران این موضوع باشند، که اگر به دلیل مشغله کاری در ساعاتی از روز از فرزندشان دور هستند باعث دوری آن ها از هم شده و بین آنان فاصله می افتد. این موضوع هیچ ربطی به مهد کودک یا نگهداری کودک نزد اقوام ندارد. بلکه موضوع مربوط به آرامشی است که کودکان از بودن در کنار مادر خود می گیرند.

چند ساعت در روز کودک باید به مهد کودک برود؟

کودکانی که بین سن ۳ سالگی قرار دارند باید ۳ تا ۴ ساعت در روز را در مهد کودک سپری کنند، که با بالا رفتن سن کودک این ساعات نیز افزایش می یابد. حتی توصیه می شود والدینی که با بد غذایی کودکان خود مواجه هستند، طوری برنامه ریزی کنند که کودک زمان صرف ناهار را در مهدکودک باشد، زیرا تجربه های فراوان نشان داده که بچه ها با بودن در جمع همسالان خود بهتر غذا می خورند.

والدین گرامی کودکان خود را برای داشتن شبی آرام با شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه به سایت رادیو قصه کودک بسپارید.

سن مناسب برای رفتن به مهد کودک + قصه شب

ترس از رفتن به مهد کودک:

اگر کودک شما به ظاهر از رفتن به مهد می ترسد، بهتر است والدین به مرور زمان آن را با محیط جدید آشنا کنند. در اولین قدم بهتر است که پدر و مادر به همراه کودک خود به مهدکودک بروند و نزدیک کودک بماند تا زمانی که کودک مشغول بازی کردن است. آن ها می توانند این کار را تا چند روز ادامه بدهند تا زمانی که کودک بخواهد جزئی از بقیه گروه کودکان باشد.

والدین باید به کودک خود کمک کنند که مهد کودک برای فرزند دلبندشان تجربه ای مثبت و با استرس کمتر باشد.

مربی کودک خود را بشناسید:

اگر مجبور شدید که کودک خود را در سن کمتر از ۳ سال به مهد بفرستید، باید توجه داشته باشید که مهد کودک این ویژگی ها را داشته باشد:

۱- تعداد مربیان کودکان کمتر از ۳ سال بیشتر از تعداد مربیان کودکان بالای ۳ سال باشد.

۲- به کودکان زیر ۳ سال باید بیشتر توجه شود.

۳- باید مربی کودک خونگرم و احساس مسئولیت لازم و توجه مناسب را به کودک داشته باشد.

۴- مربی باید رفتار مثبت کودک را تشویق کند و مشوق آن باشد.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

گوش فیل جادویی+ قصه شب

گوش فیل جادویی + قصه شب

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: گوش فیل جادویی ?

نویسنده: شکوه قاسم نیا?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می تونید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

یکی بود یکی نبود آقا فیلی بود که مثل همه ی فیلا دوتا گوش پهن و بزرگ داشت، اما گوشای این آقا فیله با گوش فیلای دیگه فرق داشت فرقش چی بود، جادویی بود. جادوشم این بود که صداهای خیلی خیلی دور رو هم به راحتی می شنید. خود آقا فیله توی جنگل های هندوستان زندگی می کرد… 

شن کش بیل وآبپاش + قصه شب

بیل و آبپاش+ قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: شن کش و بیل و آبپاش ?

نویسنده: مژگان شیخی?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه صوتی کودکانه وقصه شب با صدای خاله قصه گو سمینا دنبال کنید.

یکی بود یکی نبود تو یک گوشه ی باغ بزرگی یک انباری کوچیک بود اونجا پر از وسایل باغبونی بود اون شب توی انباری بین شن کش، بیل و آبپاش دعوا شده بود. اونا داد میزدن و سرهم فریاد می کشیدن، بالاخره اون قدر سر و صدا کردن که…

ماکاموشی بخش یازدهم+قصه صوتی

ماکاموشی+ قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: ماکاموشی بخش یازدهم ?
نویسنده: جرونیمو استیلتن ?
قصه گو: سمینا ❤️
موضوع: هیجانی وجسور?
گروه سنی: ج
? @childrenradio.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه صوتی کودکانه وقصه شب با صدای خاله قصه گو سمینا دنبال کنید.

ته آ داشت اوضاع رو بررسی می کرد، به نظرم که خیلی به جزیره ی گنج نزدیک شدیم. بعد به نقطه ی سیاه و سفیدی توی آسمون اشاره کرد. ببین یک مرغ ماهی خوار، این یعنی خیلی به جزیره نزدیک شدیم درست همون موقع تراپولا جیغ بلندی کشید…