مربی مرغابی

اسم قصه: مربی مرغابی🦆
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀
تنظیم : رویا مومنی 🌱
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: آشنایی با مشاغل
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio
روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، مرغابی، مربی ورزشی و هم مربی هنری بود.
مربی مرغابی هرروز صبح حیوونا جنگل رو کنار برکه جمع می کرد و با هم ورزش می کردند .
بعد از ورزش همگی صبحونه می خوردند و بعد از صبحونه کلاس گلدوزی مربی مرغابی شروع می شد.
یه روز که مثل همیشه بعد از صبحونه، کلاس گلدوزی شروع شد و مربی مرغابی مشغول آموزش گلدوزی بود، سمور کوچولو گریه کرد.
همه با تعجب به سمور کوچولو نگاه کردند.
مربی مرغابی نزدیک سمور کوچولو شد و با مهربونی پرسید (( چرا گریه می کنی سمور جون ؟))
سمور کوچولو گریه کنان جواب داد(( گلدوزی ام خراب شد .همش خراب میشه ))
مربی مرغابی لبخندی زد و گفت (( اشکالی نداره عزیزم . دوباره یادت میدم ))
مربی مرغابی نخ و سوزن و پارچه ی گلدوزی رو از سمور کوچولو گرفت و با حوصله گلدوزی رو به سمور کوچولو دوباره یاد داد.
از اون روز به بعد گلدوزی سمور کوچولو خراب نشد و بهترین گلدوزی شد .
رادیو قصه کودک

من و ناهارخوران

اسم قصه: من و نهارخوران
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀
تنظیم : رویا مومنی 🌱
گروه سنی : ۱۰ تا ۱۲ سال
موضوع: ایرانگردی
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio

متن داستان
یه روز گرم تابستون خاله سودی به خونه مون زنگ زد و پیشنهاد داد همگی آخر هفته به گرگان سفر کنیم .
مامان و بابا پیشنهاد رو قبول کردند و وقتی آخر هفته از راه رسید ، با دو ماشین راهی گرگان شدیم .
من همراه خاله سودی و پویا و پریا، داخل ماشین شوهر خاله سهراب نشستم.
وقتی ماشین به وسط های اتوبان رسید و من و پویا مشغول بازی آنلاین بودیم و پریا مشغول عروسک بازی بود ، خاله سودی گفت
(( فردا همین موقع ناهار خوران چادر زدیم و داریم تفریح می کنیم ))
پویا و پریا با خوشحالی گفتند (( آخ جون . ))
پریا گفت (( امشب توی هتل می مونیم ))
با تعجب پرسیدم (( ناهار خوران!؟))
پریا با ذوق و شوق جواب داد (( ناهار خوران یه جنگل بزرگ توی گرگانه و شهر بازی هم داره .ما قبلا رفتیم ))
دوباره پرسیدم (( چرا اسمش ناهار خورانه؟))
خاله سودی به جای پریا جواب داد(( قدیم ها وقتی حاجی ها از مکه یا مشهد برمی گشتند ، فامیلاشون توی این جنگل ازشون استقبال می کردند و ناهار می دادند .به همین خاطر اسم این جنگل به ناهار خوران معروف شده .))
گفتم (( چه جالب ))
خاله سودی به شوهر خاله سهراب گفت (( راستی سهراب جان ! بعد از ناهار خوران ، روستای زیارت هم بریم ))
در همین موقع پریا گفت (( اول شهربازی ناهار خوران بریم بعد آبشار دوقلوها توی روستای زیارت ))
شوهر خاله سهراب لبخندی زد و گفت (( چشم حتما. امامزاده ی روستای زیارت هم می ریم و یه زیارت هم می کنیم ))
پریا که بیشتر از همه ذوق و شوق رسیدن به گرگان رو داشت ، دوباره گفت (( ناهار هم توی چادر بخوریم. بعد شب برگردیم هتل ))
گفتم (( خب توی چادرهم میشه خوابید . چرا بریم هتل ؟ ))
پریا با ناراحتی جواب داد (( من دوست ندارم شب توی چادر بخوابم . دوست دارم توی هتل بخوابم ))
خاله سودی با سر تایید کرد که پریا از خوابیدن در چادر خوشش نمیاد.
فردای اون روز وقتی به جنگل ناهار خوران رسیدیم و چادر زدیم ، درختان کاج و درختان سرو وبید مجنون و درختچه های تمشک و درختچه های اَزگیل توجهمو جلب کردند.
وقتی من و پویا و پریا از شهربازی ناهار خوران دیدن کردیم و حسابی بازی کردیم ، به چادربرگشتیم و بعد از ناهار و جمع آوری چادر همگی به روستای زیارت و آبشار دوقلوها رفتیم و در آخر زیارت از امامزاده کردیم و به هتل برگشتیم .
رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

مسافرت به دره سبز

اسم قصه : مسافرت به درّه سبز🍃
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: فاطمه علیباز🍀
تنظیم: رویا مومنی🌱
گروه سنی : ۳ تا ۷ سال
موضوع: سرگرمی و آموزشی
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio

متن داستان
جنگل پر بود از گل و سبزه. درختان جنگل دوباره برگهای سبز ومیوه تازه داشتند .
پرنده های زیبا هم، هر روز ها روی شاخه های درختان آواز میخوندند.
یک روز از روزها آقای زرافه و آقای گوزن تصمیم گرفتند تا به دره سبز برن از کنار دره پر آب پشت جنگل، گیاهان خوشبوی دارویی بچینند.
آخه آقای گوزن دکتر جنگل بود و هر سال همراه آقای زرافه به دره سبز میرفتند و گیاهان دارویی می چیدند و وقتی حیوونای جنگل مریض می شدند، از گیاهان دارویی بهشون می داد تا بخورند و خوب بشن.
زرافه کوچولو ما به اسم”خال خالی” و گوزن کوچولوی ما “شاخ طلا” هم که خیلی تعریف دره سبز رو شنیده بودند، هم خیلی دوست داشتند به همراه پدرشون به اونجا برن و همه جا را ببینند و تفریح کنند.
خال خالی کوچولو به همراه شاخ طلا رفتند پیش آقای زرافه .
خال خالی گفت:
(( پدرجون منو شاخ طلا خیلی دوست داریم با شما بیام به دره سبز.. میشه ما هم با شما بیام؟ ))
آقای زرافه گفت:
(( پسرم راه خیلی دوره و ما مجبوریم راه زیادی بریم و شب اونجا بمونیم و شما خسته می شین.))
شاخ طلا و خال خالی دو تایی با هم گفتند:
((ما خسته نمیشیم و قول میدیم اصلا اذیتتون نکنیم.))
آقای زرافه نگاهی به آقای گوزن کرد وگفت:
(( جناب گوزن به نظر شما می تونیم شاخ طلا وخال خالی رو با خودمون ببریم؟))
آقای گوزن لبخندی زد وگفت:
(( خوب…بله. اگر بچه های خوبی باشند و اذیت نکنند میتونند با مابیان.))
شاخ طلا وخال خالی خیلی خوشحال شدند و دو تایی فریاد زدند
:((هورااا.. جانمی جان…))
و فوری دویدند و رفتند تا وسایلشان را آماده کنند.
صبح روز بعد، خال خالی و شاخ طلا که ذوق و شوق زیادی برای رفتن داشتند ، خیلی زود بیدار شدند.
آقای گوزن و آقای زرافه وسایلشون رو آماده کرده بودند.
کوله هاشون رو برداشتند و به همراه خال خالی و شاخ طلا به طرف دره سبز راه افتادند..
دره سبز خیلی دور بود و اونا مجبور بودند هی بدوند و برن و برن..
اما جنگل هم سرسبز و قشنگ بود. شاخ طلا و خال خالی اصلا خستگی رو نمی فهمیدند و از این همه زیبایی و سرسبزی لذت می بردند و دربین راه از سبزه ها و علفهای خوشمزه و تازه میخوردند و می رفتند و حسابی سیر شده بودند.
نزدیک شب شده بود و اونا همچنان راه می رفتند. خال خالی گفت: ((من خیلی خسته شدم.. ))
شاخ طلا گفت:((آرررره ، منم همینطور..))
آقای گوزن نگاهی به اونا کرد وبعد به درخت بزرگ چنار که کمی جلوتر بود، اشاره کرد و گفت:(( اونجا دره سبزه . بالاخره رسیدیم..))
آقای زرافه هم گفت:((بله، رسیدیم.. باید زودتر چادر بزنیم و بخوابیم تا صبح زود بیداربشیم و از این دره زیبا گیاه خوشبوی دارویی بچینیم..))
آقای گوزن گفت:(( درسته منم یه غذای خوشمزه آماده می کنم تابخوریم.))
…..
صبح شده بود. شاخ طلا و خال خالی با صدای پرنده ها بیدار شدن و از چادرشون اومدن بیرون.
شاخ طلا گفت:((وای خال خالی اینجا چقدر قشنگه.چه گلهای قشنگی…))
خال خالی گفت:(( آره، چه پروانه های قشنگی.. اونجا رو رودخونه و بلبل هم داره..آخ جوون))
بعد دوتایی جستی زدند و به کنار رودخونه رسیدند واز آب خنک رودخونه خوردند.
خال خالی گفت: (( شاخ طلا…بیا از این شبدرهای خوشمزه بخوریم))
شاخ طلا گفت:(( آره، حتمأ خیلی خوشمزست.))
و تا تونستن خوردند و با پروانه ها و پرنده ها بازی کردند.
وقتی آقای گوزن وآقای زرافه با یه کوله پر از سبزهاو گلهای معطر دارویی برگشتند، اون دوتا حسابی سیر شده بودند و روی سبزه های کنار رودخونه لم داده بودند.
اونروز به شاخ طلا و خال خالی خیلی خوش گذشت.
هم مسافرت کردند و جاهای زیادی رو دیدند و هم کلی تفریح کردند و چیزهای زیادی یاد گرفتند.
مهمتر این که به حرف پدرهاشون گوش دادند..
شما چی بچه ها…؟ شما هم با بزرگترهاتون مسافرت می کنید..؟
امیدوارم هر جا که میرید بهتون خوش بگذره و حسابی مواظب خودتون هم باشید عزیزای من…
رادیو قصه کودک
قصه صوتی کودکانه

قهرمان

سوپرایزی متفاوت
برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید
☆☆☆☆☆☆☆
❤️ این قصه تقدیم به ابوالفضل جان ، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: قهرمان
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: ناهید پور زرین☘
تنظیم : رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

فرگون و بابایی

سوپرایزی متفاوت
برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید
☆☆☆☆☆☆☆
❤️ این قصه تقدیم به فرگون جان ، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: فرگون و بابایی
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: آناهیتا پور زرین☘
تنظیم : رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio

رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

النا و راهکارهای پشمالویی

سوپرایزی متفاوت
برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید
☆☆☆☆☆☆☆
❤️ این قصه تقدیم به النا جان ، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: النا و راهکارهای پشمالویی
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم : رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio

رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

انگشت های پیشی

اسم قصه: انگشت های پیشی
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀
تنظیم: رویا مومنی🌱
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: مکیدن انگشت
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio

متن داستان
روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، پیشی کوچولو همراه مامان گربه و بابا گربه زندگی می کرد.
پیشی کوچولو انگشتهای دستاشو خیلی دوست داشت و مدام اونا روتوی دهنش می گذاشت و می مکید .
مامان گربه می گفت (( دخترم ! عزیزم ! انگشتهاتو نخور ))
بابا گربه می گفت (( دختر قشنگم ! انگشت ها تو نخور. بد شکل میشن ))
اما پیشی کوچولو گوش نمی داد و بازهم انگشتهاشو توی دهنش می گذاشت و می مکید.
یه شب پیشی کوچولو خواب عجیبی دید .
خواب دید انگشتهاش بد شکل شدن وبه همین دلیل پیشی کوچولو توی خواب گریه کرد بعد ناگهان از خواب پرید .
فردای اون روز سر میزصبحونه پیشی کوچولو به مامان گربه و بابا گربه قول داد که دیگه انگشتهاشو توی دهنش نزاره .
مامان گربه و بابا گربه از شنیدن تصمیم پیشی کوچولو خوشحال شدند و تشویقش کردند .

رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

آدم برفی + قسمت اول

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: آدم برفی+ قسمت اول
نویسنده: هانس کریستین آندرسن

قصه گو: سمینا❤️

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

بچه های عزیز برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا برای گروه های سنی (الف، ب، ج) به سایت رادیو قصه کودکانه مراجعه کنید.

آدم برفی گفت: چقد خوبه این باد سردی که میاد داره تمام بدن منو به تلق و تلوق می اندازه، این همون هوایی هست که جون تازه به آدم میده، اون موجود درخشانی که اون بالاست بد جوری داره به من چشم قوره میره. منظور آدم برفی قرص طلایی خورشید بود، که آروم آروم غروب می کرد. آدم برفی گفت: هرکاریم بکنه زورش به من نمیرسه. به جای چشم دو تکه سفال مثلثی شکل روی صورت آدم برفی گذاشته بودن، دهانش از یک تکه… 

تاثیرات ورزش کردن در کودکان

رادیو قصه کودک برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتیو قصه صوتی کودکانه و داستان کودکانه با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

اهمیت دادن به ورزش در دوران کودکی، امری مهم و حیاتی است. زیرا کودکان همواره در حال رشد و نمو هستند و رشد مطلوب و همه جانبه او می‌تواند در زندگی آینده‌اش بسیار مفید و مؤثر واقع شود.

رشد کودک در صورتی در دوران نوجوانی تکمیل می‌شود که جریان رشد او در تمامی مراحل قبلی به خوبی هدایت شده باشد.در سنین پایین، نقص یا ناراحتی در قسمتی خاص از بدن، با تمرین و تقویت عضلات سریع تر برطرف می‌شود.

اما هرچه سن کودک شما افزایش یابد، این عمل به کندی امکان‌پذیر خواهد بود. بی‌توجهی به نقص یا ناراحتی بدنی کودک در این دوره باعث می‌شودکه آن ناراحتی به طور بسیار سریع و تند پیشرفت چشم گیری را پیدا کند.

تاثیر ورزش در جلوگیری از پوکی استخوان:

 اگر افراد در سنین کودکی و نوجوانی به میزان کافی ورزش کنند باعث می‌شود در سنین بزرگسالی کمتر به پوکی استخوان دچار شوند و هر چه فعالیت‌های ورزشی در دوران کودکی بیشتر باشد، پوکی استخوان نیز در دوران بزرگسالی کمتر است.

متخصصان پزشکی ورزشی از دیگر اثرات ورزش در دوران کودکی را، تقویت و شکل گیری مناسب استخوان ها و عضلات در سنین بالاتر می دانند و به گفته ی آنان: ورزش باعث می‌شود افراد از گوژپشتی و مشکلات عضلانی دور شده و شکل عضلات و استخوان بندی خوبی از سنین نوجوانی به بعد داشته باشند.

رادیو قصه از طریق قصه های صوتی و داستان های کودکانه سعی دارد که شبی آرام برای فرزندان شما به وجود آورد.

فعالیت‌های بدنی در دوران کودکی حتی سبب خواب راحت کودک در شب و تشرح هورمون رشد و به موازات آن افزایش قد و رشد در کودکان می‌شود.

ورزش رقابتی و حرفه‌ای خیلی مناسب کودکان نیست و نباید ورزش‌هایی سنگین مانند بدنسازی، وزنه‌برداری و یا کاراته در حد حرفه‌ای انجام دهند، زیرا موجب آسیب دیدگی‌ آن ها و تاثیر منفی در رشدشان می‌شود.

 تاثیرات ورزش کردن در کودکان+ قصه شب

تأثیر ورزش بر یادگیری مدیریت زمان و نظم در کارها:

مدیریت زمان از نکات مهمی است که در ورزش می‌توان آن را آموخت و از جمله موارد تأثیر ورزش بر کودک است. یک کودک به زمان ورزش خود متعهد می‌شود و در یک مکان و زمان مشخص برای ورزش حاضر خواهد شد.

نظم و انضباط در کارها، صبر و حوصله، تحمل انتقادها از مواردی است که در زمان ورزش به‌صورت ناخداگاه به کودک آموزش داده می‌شود و کودک را قانونمند خواهد کرد. چراکه هر ورزش قوانین و مقررات خاص خود را دارد و کودک می‌آموزد که باید از قوانین هر بازی یا ورزش پیروی کند.

ورزش استرس را کاهش می دهد و باعث آرامش می شود:

ورزش یک روش فوق العاده برای از بین بردن استرس و اضطراب در تمامی افراد به خصوص کودکان است، زیرا کودکان می توانند از این مشکلات متاثر شوند. همچنین می تواند خواب را بهبود بخشد که برای سلامتی و سلامت کلی کودک ضروری است. 

نکته های برای فعال نگه داشتن کودکان :کودکان باید از فعالیت فیزیکیکه انجام می دهند، لذت کافی را ببرند. 
اگر دیگر افراد خانواده زندگی فعالی داشته باشند احتمال آن که کودکان نیز فعال شوند، بیشتر است، بدین ترتیب این که شما نیز فعال باشید برای سلامتی آن ها مهم است. 
تشویق کردن کودکان بزرگتر، مانند آن هایی که درمقطع دبیرستان و راهنمایی هستند به ادامه ی فعالیت ها نیز حائز اهمیت است. 
هر چند که کودکان نوپا به قواعد بازی علاقه مند هستند، اما آن ها نمی توانند تا زمانی که بزرگتر نشوند قوانین بازی را دنبال کنند.

 تاثیرات ورزش کردن در کودکان+ قصه شب

کودکان با توجه به شرایط بدنی، مستعد جذب زودهنگام آب هستند و نباید در هنگام ظهر در زیر نور مستقیم و تند آفتاب ورزش کنند، زیرا موجب گرمازدگی آن ها و از طرف دیگر به دلیل داشتن پوست ضعیف‌تر موجب سوختگی و عوارض پوستی در کودکان می‌شود.

کودکان و نوجوانان در هنگام ورزش کردن باید به اندازه کافی آب مصرف کنند. کودکان نباید در روزهایی که آلودگی هوا زیاد است به فعالیت‌های بدنی بپردازند و همچنین لازم است برای جلوگیری از پوکی استخوان به اندازه کافی در طول روز در معرض نور خورشید قرار گیرند.

بچه های نازنین برای شنیدن قصه های صوتی کودکانهوقصه شببا صدای خاله قصه گو سمینا برای گروه های سنی(الف، ب، ج) به سایترادیو قصه مراجعه کنید.

چگونگی محافظت از بدن در کودکان

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتیو قصه صوتی کودکانه و داستان کودکانه با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

بهترین راه برای والدین کودک این است که خطراتی را که در کمین آن هاست، با زبانی قابل فهم برای کودک خود توضیح دهند و بلافاصله روش‌های پیشگیری از این خطرات را هم به آن ها آموزش دهند .

آموختن روش‌های محافظت از خود، شاید مهم‌ترین کاری باشد که پدر و مادر برای کودکانشان انجام می‌دهند؛ حتی مهم‌تر از فراهم کردن خورد و خوراک و پوشاک مناسب .

البته همین‌ مهم‌ترین وظیفه، خودش سخت‌ترین هم هست؛ چون اگر قرار باشد همه خطرات پیرامون کودک را به او توضیح بدهید و او را آگاه کنید، این کار آثار روانی نامطلوبی به جا می‌گذارد.

آموزش جنسی را این‌طور شروع کنید:

برای این که درباره اعضای خصوصی کودک صحبت کنید، ابتدا باید مفهوم را برای کودکانتان ساده و روان کنید. مثلا می‌توانید این‌طور توضیح دهید: «همه ما وسایلی داریم که فقط برای خودمان است و هیچ فرد دیگری نمی‌تواند از آن استفاده کند. مثل مسواک. این وسایل خصوصی هستند. اعضای خصوصی بدن، هم‌چنین وضعیتی دارند.

رادیو قصه از طریق قصه های صوتی و داستان های کودکانه سعی دارد که شبی آرام برای فرزندان شما به وجود آورد.

یعنی همه آدم‌ها در بدنشان اعضای خصوصی دارند ولی هر کس فقط می‌تواند به اعضای خصوصی بدن خودش دسترسی داشته باشد. به کودک خود بگویید مثلا وقتی به استخر می‌روی، جاهایی از بدنت که با مایو پوشانده می‌شود عضو خصوصی تو است. علاوه بر این به او بگویید گردن و لب‌ها هم اعضای خصوصی هستند.

 چگونگی محافظت از بدن در کودکان + قصه شب
باید دقیقا به کودک بگویید که هیچ‌کس اجازه ندارد اعضای خصوصی تو را ببیند و لمس کند چون این اندام‌ها فقط مربوط به تو هستند و تو هم نباید جای خصوصی کسی را ببینی. به کودکتان یاد بدهید اگر کسی از او خواست که اندام‌های جنسی‌اش را ببیند و یا تو اندام‌های خصوصی اش را نگاه کنی، باید قاطعانه نه بگوید و بدون این که بترسد، بلند داد بزند. 

هشدار به والدین در خصوص آموزش حفظ حریم خصوصی کودکان:

شواهد نشان می‌دهد که بسیاری از کودکان بی‌گناهی که مورد تعرض جنسی و آزار واذیت قرار گرفته‌اند، آگاهی چندانی نسبت به بخش‌های مختلف بدن خود و حفظ مرزهای آن ها نداشته‌اند. همچنین این کودکان بدون اجبار و تنها از سر ناآگاهی یا کنجکاوی قربانی تعرض شده‌اند.

از طرفی به دلیل این که هیچ‌گاه در مورد برخی از بخش‌های بدن خود با کسی صحبت نکرده و همواره هنگام صحبت درباره آن ها با پاسخ‌هایی چون «بده» «زشته»، «عیبه» و یا اتهام به بی‌ادبی مواجه شده‌اند، در صورت بروز این اتفاق ناگوار نیز سعی در پنهان کردن آن داشته‌اند.

 چگونگی محافظت از بدن در کودکان + قصه شب

به کودکان یاد بدهید هنگام حمام، پدر و مادر و زمان درمان، پزشک یا پرستار اجازه دارند به بدن او دست بزنند، به شرط این که قبلا حتما از کودک اجازه بگیرند. در غیراین صورت، هیچ‌کس مجاز به چنین کاری نیست و کودک باید به هر کسی در این‌باره «نه» بگوید و اگر کسی چنین درخواستی کرد، حتما به فرد مورد اعتمادش این موضوع را اطلاع دهد.

به کودک خود توانایی نه گفتن را بیاموزید:

بسیاری از کودکان با «نه» گفتن مشکل دارند. به کودکان خود یاد دهید که هیچ اشکالی ندارد هرگاه در موقعیت نامناسبی قرار گرفتند یا از آن‌ها کار نامناسبی خواسته شد نه بگویند. به آن‌ها آموزش دهید در چنین موقعیت‌هایی چه کاری انجام دهند برای مثال اگر کسی خواست اندام خصوصی او را ببیند یا لمس کند بگویند باید به دستشویی بروند و  بهانه ای بیاورد و از موقعیت فرار کنند.

بچه های نازنین برای شنیدن قصه های صوتی کودکانهوقصه شببا صدای خاله قصه گو سمینا برای گروه های سنی(الف، ب، ج) به سایترادیو قصه مراجعه کنید.