آقا فرفره +قصه صوتی

آقا فرفره + قصه شب صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: آقا فرفره ?

نویسنده: شکوه قاسم نیا?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

عزیزان شما می توانید ما را برای شنیدن قصه صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا از طریق رادیو قصه کودکانه دنبال کنید.

آقا فرفره کلاهشو به سرش گذاشت و راه افتاد که به دیدن عمه ی پیرش بره خونه ی عمه پیره دور نبود، کنار یک تپه بود. آقا فرفره نزدیک خونه عمه پیره یک دوچرخه پیدا کرد. با خودش گفت: حالا که دوچرخه ست بهتره به دیدن عموم برم که خونش اون طرف تپه است…

ماکاموشی بخش ششم+ قصه صوتی کودکانه

 

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: ماکاموشی بخش ششم ?
نویسنده: جرونیمو استیلتن ?
قصه گو: سمینا ❤️
موضوع: هیجانی وجسور?
گروه سنی: ج
? @childrenradio.

بچه های گلم شما می توانید برای شنیدن قصه صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا  برای گروه های سنی (الف، ب، ج) به سایت رادیو قصه مراجعه کنید.

اه غروب بود و خورشید سرخ روی دریا مثل گیلاس روی کیک پنیر به نظر می رسید. اون بالا توی آسمون ابرای نرم و سفید مثل خامه کیک این طرف و اون طرف می رفتن، وای آب دهنمو قورت دادم و گفتم چه منظره ی خوش مزه ای، درست وقتی داشتم از این منظره لذت می بردم…

ماکاموشی بخش چهارم +قصه صوتی کودکانه

ماکاموشی +قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: ماکاموشی بخش چهارم?
نویسنده: جرونیمو استیلتن ?
قصه گو: سمینا ❤️
موضوع: هیجانی وجسور?
گروه سنی: ج
? @childrenradio

بچه های گلم شما می توانید برای شنیدن قصه صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا به سایت رادیو قصه مراجعه کنید.

۳۰ کیلو پنیر مونده و تند و تیز و ۸۰ جعبه پنیر خامه ای، ۱۰ قالب پنیر سوئیسی، ۹ بسته چیپس ذرت پنیری بدون نمک. فردای اون روز روی عرشه بانوی خوش شانس ایستاده بودم و لیست وسایل مورد نیازمون رو می خوندم. وای چه افتضاحی به پسر عموم دستور دادم…

ننه یلدا

بچه ها جونم فربد تازه از مدرسه اومده بود و حسابی خسته بود.میخواست بخوابه که مامانش گفت:پسرم ،امشب همگی میریم خونه مادربزرگ.چون امشب شب یلداس.کارهاتو انجام بده و آماده شو تا یکساعت دیگه حرکت کنیم
فربد با خستگی گفت:مامان میشه من نیام.آخه امروز تو مدرسه خیلی بدو بدو کردم .
مامان با مهربونی گفت:نه پسر گلم.اتفاقا امشب قراره به تو خیلی خوش بگذره.
فربد کمی فکر گرد و گفت؟
مامان شب یلدا یعنی چی؟؟
مامان گفت: پسرم آخرین روز پاییز تا فردا طلوع آفتاب روز بعد که اولین روز زمستونه میشه شب یلدا.چون از بقیه شبها بلندتره و همه میتونن بیشتر دور هم بیدار بمونن و یلدا رو جشن بگیرن.و این شب یکی از شبهای مهم در فرهنگ ما ایرانیهاس.
فربد گفت:مامان یعنی امشب وقت بیشتری برای بازی دارم..مامان خندید و گفت: بله پسرم.حالا بقیه قصه رو مامان بزرگ برات میگه و صد در صد خاله سمینا هم قصه یلدا رو برای همه بچه ها تعریف میکنه.وقتی با خونه مامان بزرگ رسیدیم دیدم خاله جون.دایی جونم.پسر دایی دختر دایی پسرخاله هام ..خلاصه همه هستن.وای که چه سفره ای ..به به کلی خوراکیهای خوشمزه.انار و هندونه.آجیل و شیرینی.باسلوق و لواشک..فربد رو کرد به مامان بزرگ و گفت..هوا خیلی سرده پس چرا هندونه میخوریم.مامان بزرگ گفت :پسرم همه جمع بشین سر سفره تا قصه ننه یلدا که امشب به خونه همه میاد رو براتون بگم.
ولی من هر چی گشتم ننه یلدارو ندیدم.شایدم تو راه مونده و الان میرسه.شایدم توی کمد قایم شده تا مارو سوپرایز کنه.آره همینه
همه دور سفره جمع شدیم و شروع به صحبت و آجیل خوردن کردیم..من اول رفتم سراغ باسلوغ..چون خاله جونم درست کرده بود و میدونستم خیلی خوشمزن.مامان با سینی چای دارچینی اومد و به همه تاروف کرد.
مادر بزرگ گفت:نوه های عزیزم ،ننه یلدا یا ننه سرما همون زمستون برفیه که با اومدنش همه جا سفید میشه و درختا به خواب زمستونی میرن و چادر سفید برفی میپوشن.عزیزای من ننه سرمای ما چهل روز اول زمستون با برف میادکه بهش میگن چله بزرگه.واسه همین هوای سرده که هندونه میخوریم .چون باعث میشه بدنمون در برابر هوای سرد زمستوگ قوی بشه و ویتامین c زیاد هندونه نمیزاره زود سرما بخوریم.
مادر بزرگ رو کرد به فربد و گفت: پسرم،با خوردن خوراکیهای گرم و پر انرژی به استقبال زمستون میریم.
فربد گفت: مادر بزرگ مهربونم خیلی عالیه پس من از همه این خوراکیها میخورم تا حسابی قوی بشم.

شما میتوانید مارا از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

نویسنده: مریم مجتهدی