وبلاگ

قصه‌ی دانه‌ی خوش شانس

 

 

گوش کنید:

اسم قصه کودکانه: دانه خوش شانس ?
نویسنده: کیم آشمور 
مترجم: کامیار لطیفی
قصه گو: سمینا  ❤
موضوع: درخت کاشتن خیلی خوبه
گروه سنی قصه کودکانه: ب، ج
سال‌ها پیش مردی کیسه‌ی بزرگ بذری را برای فروش به شهر می‌برد. ناگهان چرخ گاری به یک سنگ بزرگ خورد و یکی از دانه‌ها روی زمین خشک وگرم افتاد. دانه اول ترسید بعد با خودش گفت: من فقط زیر خاک در امانم کاش یه جوری می‌شد که می‌رفتم توی خاک. 
انگار خدا صدای اون رو شنید و ناگهان  گاوی که از اونجا می‌گذشت …
ادامه قصه کودکانه رو گوش کنید. اتفاق‌های جالب توی راهه …
برای گوش کردن به قصه‌های صوتی بیشتر به کانال رادیو قصه مراجعه کنید. و برای 
? @childrenradio

مرد بستنی فروش

 

   گوش کنید:

اسم قصه: مرد بستنی فروش ?
قصه گو: سمینا ❤
گروه سنی: الف ،ب
خلاصه داستان کودکانه مرد بستنی فروش:
توی یک شهر کوچک مردی به نام پائولو زندگی می کرد. پائولو بستنی فروش بود و هر روز بستنی‌هاشو توی گاریش می‌گذاشت و توی شهر می گشت. روزی به یک محله‌ای رسید که مردم اون شهرخیلی فقیر بودن. بچه‌ها با حسرت به گاری نگاه می کردند. پائولو چون مرد خیلی مرد مهربونی بود…
قصه کودکانه‌ی خاله سمینا رو گوش کنید تا ببینید پائولوی مهربون چه فکری داره…

 

چه کسی برنده میشه؟!

گوش کنید:

[dtbaker_line type=”heart”][/dtbaker_line]

گروه سنی: الف ،ب   ?
اسم قصه: چه کسی برنده میشه؟!
مترجم : سیدحسن ناصری
قصه گو: خاله سمینا    ❤

[dtbaker_line type=”bird”][/dtbaker_line]

خلاصه داستان:
توی محله‌ی دوستی بچه‌ها داشتند با هیجان بازی می کردند.
آقا سیبیلو داد میزد: آی بچه توپ رو به میوه‌ها نزنی
مسابقه بهترین حیوان نزدیک بود. هاچین داشت با کبوترش تمرین می‌کرد تا بهتر بقبقو کنه ?
خانم توتو داشت به ماهی طلاییش یاد می داد تا بهتر بهتر شنا کنه…

بچه‌ها شما هم داستان رو دنبال کنید تا ببینید کی توی مسابقه  برنده میشه…

[dtbaker_line type=”bird”][/dtbaker_line]

ما رو در کانال تلگرام رادیو قصه دنبال کنید:

وزغ و گاو نر

 

گوش کنید:

گروه سنی: الف، ب
اسم قصه: وزغ و گاو نر
نویسنده: —
قصه‌گو: سمینا   ❤

 

خلاصه داستان وزغ و گاو نر
یه وزغ سبز و خودخواه تو یک برکه، خودش رو از همه بهتر می دونست و به خاطر اینکه بزرگترین وزغ برکه بود بقیه را مسخره می‌کرد.
یه روز سر و کله‌ی یه یک گاو نر بزرگ  کنار برکه پیدا شد. گاو نر اومده بود که آب بخوره.

گاو واقعا بزرگ بود، وزغ وقتی دید گاو از اون بزرگ تره ناراحت شد و گفت …

بچه‌ها قصه رو حتما گوش کنید تا ببینید عاقبت این وزغ خودخواه چی میشه.
ما رو در کانال تلگرام دنبال کنید:

خرس قطبی کوچولو

[dtbaker_line type=”bird”][/dtbaker_line]

گوش کنید:
گروه سنی: الف
نویسنده: کیت ایتون
قصه گو: خاله سمینا ❤
خلاصه داستان:
خرس قطبی کوچولو وقتی داشت دنبال مادرش می‌گشت، حیوانی رو دید که روی یخ سر می خورد و از اون پرسید: تو مامان من را ندیدی؟!
فوک دریایی میگه: نه، من که مثل تو خز سفید ندارم من یک (فوک دریایی ام) و خرس قطبی به راه خودش ادامه می‌ده
کوچولوهای نازم شما هم با خرس قطبی کوچولو همراه بشین تا مامانش رو پیدا کنه….
در کانال تلگرام خاله سمینا همراه ما باشید و قصه‌های کودکانه را دنبال کنید:
? @childrenradio