وسواس فکری در کودکان

مقدمه:

گاهی اوقات پیش می آید که کودکان استرس زیادی دارند و یا می گویند که امروز ناراحت اند و دوست دارند گریه کنند، این ترس را دارند که یک نفر از اعضای خانواده را از دست بدهد یا بلایی سرشان بیاید. دائما افکار منفی دارند و فکرهای خوبی در سرشان نیست و در نتیجه از هیچ کاری لذت نمی برد، وسواس می تواند به صورت افکار، احساسات و ترس های شدید و ناخواسته در بچه ها بروز کند که می تواند منجر به اضطراب آن ها بشود. ترس هایی که نمی توانند فکر کردن به آن ها را متوقف کنند. می دانند که افکارشان، افکار منطقی و واقعی نیست، ولی احساس اضطراب درباره ی آن اتفاق را دارند.

انواع وسواس فکری در کودکان:
این ترس ها می توانند درباره ی موضوعات متفاوتی باشد از جمله در مورد مریضی یا از دست دادن پدر و مادر، راجب کارهای اشتباهی که انجام دادند یا حتی فکر های بدی که داشته اند، نگرانی در مورد تمیزی یا کثیفی، قرار گرفتن وسایل در جای خودشان و…
این جور افکاری که دائم به آن فکر می کنند و باعث ترس و اضطراب آن ها می شود، این گونه بچه ها به خاطر این که اضطراب ناشی از افکارشان را کاهش دهند یک سری کار های تکراری را دائما انجام می دهند، فکر می کنند که حتما باید آن ها را انجام شود، به این معنا که تصور می کنند با انجام آن کارها می توانند جلوی اتفاقات بد را بگیرند.

نحوه برخورد با کودک دچار وسواس فکری:

بعضی از بچه ها راجب فکر هایشان صحبت می کنند و برای پدر و مادر تعریف می کنند که به چه چیزی فکر می کنند، اما بعضی بچه ها هم ممکن است اصلا حرفی نزنند و آن افکار را برای خودشان نگه دارند و رفتار های خودشان را به صورت مخفیانه انجام دهند.
وسواس در بچه ها در بسیاری از مواقع از خانواده و از والدین به آن ها منتقل شده است یعنی خود پدر و مادر این اضطراب ترس و نگرانی را دارند. در نتیجه فرزندشان هم همان طور می شود. بعد از یک اتفاق استرس زا و یک دوره سخت هم می تواند برای بچه ها این اتفاق رخ دهد، عواملی که در محیط و زندگی بچه ها است می توانند منجر به این اختلال در کودکان شود.
اگر به این مشکل بچه ها زود رسیدگی شود می تواند درمان پیدا کند، استرس و شرایط محیطی نا آرام می تواند خیلی نشانه های وسواس فکری را زیاد کند، پس سعی کنید استرس بچه ها را کنترل کنید. اگر خودتان پدر یا مادر این مشکل را دارید، حتما اول از خودتان شروع کنید چون تا زمانی که شما دچار وسواس هستید نمی توانید انتطار داشته باشید مشکل کودکتان حل شود. با فرزندتان در مورد این که چه اتفاقی در حال رخ دادن هست صحبت کنید، حتما اگر برنامه ای دارید از قبل کودک را آماده کنید.
روش های جلوگیری از وسواس فکری:
سعی کنید خوب به آن ها گوش کنید و عشقتان را به کودک نشان دهید، به کودک خود خیلی ایراد نگیرید که چرا این فکر را می کند و این که چرا این افکار را دارد، به جای آن می توانید به آن ها بگویید که شما متوجه نگرانی آن ها هستید و درک اش می کنید.
در خصوص وسواس های حاد حتما باید به پزشک مراجعه شود. این را بدانید که خیلی از مواقع اگر بخواهید این افکار را سرکوب کنید که به آن فکر نکنند، اتفاقا برعکس بیشتر فکرشان درگیر موضوع می شود. پس بگذارید راجب آن حرف بزنند.
البته خیلی سوال از کودک نپرسید چون افکار واقعی نیستند و در نتیجه پاسخ های کودک هم نمی تواند واقعی باشد. سعی کنید محیط را برای کودک شاد نگه دارید، ذهن آن ها را درگیر کنید. معمولا وقتی بچه ها درگیر یک فعالیت می شوند باعث می شود کمتر فکر کنند و بترسند. فعالیت های بدنی و ورزش را بیشتر کنید، چون باعث شادی کودک می شود و اضطراب را در کودک کاهش می دهد.
کودک گرسنه نماند چون گرسنگی باعث افت قند و استرس می شود، پس برنامه غذایی منظم داشته باشند. کمبود خواب نداشته باشند، وقتی کودک خسته باشد بیشتر احساس افسردگی می کند و افکار مختلف به سراغش می آید و در ضمن حواستان خیلی به بچه ها باشد چون نیاز به مراقبت بیشتری دارند.

سخن آخر:

درمان وسواس فکری معمولا زمان بر است، پس حوصله به خرج دهید و کمی صبور باشید چون کودک باید از طرف شما حمایت شود. انتظارات شما از کودک حتما باید در حد توان آن ها باشد نه بیشتر. همیشه همراه و مشوق کودک خود باشید.
این گونه روند درمان کودک سریع تر است و به تدریج این افکار می تواند از بین برود. یعنی اگر کوچک ترین بهبودی در رفتار کودک دیدید آن را تشویق کنید و مورد حمایت خود قرار دهید.

نازنین و غول غولک (قسمت پنجم)

امسال در شب تولد کودک دلبندتان و یا نوه مغز بادامتان متفاوت سورپرایزش کنید.
❇️قصه ای صوتی به نام کودک

✅ اسم قصه: نازنین و غول غولک( قسمت پنجم )???✨
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: رویا مومنی?
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: افسانه شب یلدا
آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio

متن داستان :

نازنین گفت (( ننه سرما !))
ننه سرما فوری جواب داد (( جانِ ننه سرما!))
نازنین پرسید (( یلدا یعنی چی ؟ ))
ننه سرما جواب داد (( یعنی تولد .یعنی میلاد ))
نازنین هیجان زده گفت
(( یعنی الان جشن تولد آقا چله بزرگه ! تولد پسرتونه !))
ننه سرما خندید و گفت (( آره عزیزم. آجیل بخور . هندونه بخور .انار بخور ))
نازنین، پسته و بادام از توی ظرف آجیل برداشت ، به دهن گذاشت و با ولع قورت داد .
یه مدت که گذشت نازنین کوچولو دوباره گفت
(( ننه سرما ! ))
ننه سرما فوری جواب داد (( جانِ ننه سرما !))
نازنین کوچولو پرسید (( ننه سرما ! چرا جشن تولد پسرت آجیل و هندونه و انار می خورن ؟))
ننه سرما خندید و گفت (( خب آجیل خوراکی خوشمزه و سالمیه . آجیل بدنمونو قوی می کنه . هندونه هم میوه ی خوشمزه و خنکیه . آب بدنمونو توی زمستون زیاد می کنه و خنکمون می کنه . انار هم خون بدنمونو زیاد می کنه ))
نازنین کوچولو دست زد و گفت
(( تولد تولد تولدت مبارک ))
ننه سرما و غول غولک و چله بزرگه خندیدند و دست زدند .
ساعتی گذشت و سپیده صبح از راه رسید .بعد خورشید خانم خمیازه ای کشید و کم کم از پشت کوه ها پیداش شد.
غول غولک گفت
(( نازنین ! بهتره برگردیم خونه . ننه سرما و چله بزرگه باید استراحت کنند))
نازنین کوچولو و غول غولک از ننه سرما و چله بزرگه تشکر کردند و خداحافظی کنان با پرواز غول غولک به آسمون از کلبه ی ننه سرما بیرون اومدند .
پایان قسمت پنجم

مامان و بابا های همراه همیشگی رادیو قصه کودک و قصه های صوتی شب کودکانه سمینا
مامان بزرگها و بابا بزرگ های مهربون
برای کودک دلبندتان قصه اختصاصی سفارش بدهید .قصه ای که کودک دلبندتان ، آن را دوست داشته باشد و از آن لذت ببرد.
با سفارش قصه اختصاصی مهارتی ( عزت نفس ، استقلال ، مهارت نه گفتن ، راستگویی )و رفتاری ( جدا خوابیدن در تختخواب شخصی ، مسواک زدن و تمام کردن غذا ) برای کودک دلبندتان خاطره سازی کنید .

سن مناسب رفتن کودکان به مهد کودک

مقدمه

یادمان باشد که کودکان زیر ۲ سال اغلب آمادگی حضور در مهد کودک و جدا شدن از مادر را ندارند. در دوره سنی زیر ۲ سال کودکان وابستگی به مادر دارند و دوره اضطراب جدایی را تجربه می کند، و در واقع دوره ای است که باید احساس شکل گیری دلبستگی مناسب بین کودک و مادرش شکل بگیرد.
پس توصیه می شود کودکان تا ۲ سالگی بیشترین زمان خود را با مادر بگذرانند.

سن آمادگی کودکان برون گرا برای حضور در مهد:

بچه ها از ۲ سالگی به بعد آرام آرام خودشان نشان می دهند که آمادگی حضور در مهد کودک را دارند. بعضی از بچه ها که خیلی اجتماعی تر و برون گرا هستند و بودن درون جمع را به تنها بودن ترجیح می دهند، در حدود ۵/۲ سالگی کاملا آمادگی حضور در مهد کودک را دارند.
حتی ممکن است خودشان هم بیان کنند که دلشان می خواهد به کلاس و یا مدرسه بروند و در آن جا با بچه ها بازی کنند، این بچه ها را می توان از حدود ۵/۲ سالگی به دلیل علاقه و اشتیاق خود کودک برای رفتن به مهد کودک آماده کنید، به شرطی که دوره جذب مهد کودک کاملا امن باشد و کودک آرام آرام با محیط جدیدش آشنا و جذب مهد کودک شود.

سن آمادگی کودکان دورن گرا برای حضور در مهد:
برای کودکانی که دورن گرا هستند و محیط خانه را به بیرون ترجیح می دهند، زیاد اجتماعی نیستند و سخت با محیط های جدید ارتباط می گیرند حدود سن ۳ سالگی، سن خوبی برای مهد رفتن است. بچه ها در این سن اغلب خودشان علاقه مند به بازی با هم سن و سالان شان هستند، حتی اگر بیان نکنند که دوست دارند مهد کودک بروند شما به وضوح می بینید که یک تغییر بزرگ در بچه ایجاد شده، تا قبل ۲ سالگی بچه ها اغلب وقتی در کنار هم هستند بازی های موازی انجام می دهند. یعنی هر کدام بازی خودشان را انجام می دهند، فقط کنار هم نشستند، ولی اگر از حدود ۳ سالگی به بچه ها و بازی هایشان دقت کنید می بینید که شروع به تعامل با یکدیگر در حین بازی می کنند.
مثلا وقتی دارند ماشین بازی می کنند میگن بیا با هم دیگه مسابقه بدیم، حتی اگر بچه ها کار خود و بازی خود را انجام دهند با یک دیگر صحبت می کنند.

رابطه مهد و اجتماعی تر شدن کودک:
در این سن است ک بچه ها نیاز به ورود به دنیای اجتماعی را دارند و باید با هم سن و سالان خودشان وارد تعامل بشوند. برای همین توصیه می شود همه بچه ها حداکثر ۳ تا ۵/۳ سالگی برای مهد اقدامات لازم را انجام دهند. اگر از این دیرتر شود یک مقدار هم ممکن است وابستگی بچه به خانواده بیشتر شود و هم پذیرشش برای مهد سخت تر شود و هم این که ممکن است آن مهارت های اجتماعی اش هم پای بقیه کودکان گروه سنی اش رشد نکند و مثلا شما بچه ۵ ساله ای دارید که میخواهد وارد پیش دبستانی شود و با بچه هایی ارتباط بگیرد که از ۳ سالگی مهد بودند و با هم در ارتباط بوده اند و تعامل داشتن را یاد گرفتند و مهارت های اجتماعی آنان رشد پیدا کرده است.
ممکن است وقتی وارد جمع آنان شود نتواند به راحتی وارد تعامل مثبت با هم سن و سالان خود شود. همیشه این نکته را به یاد داشته باشید رابطه بزرگ تر ها با کودک خیلی خیلی متفاوت با رابطه ای است که دو تا بچه ی هم سن با هم دیگر دارند و بچه ها به این نوع رابطه اکیدا نیاز دارند و هر چقدر هم به عنوان مادر با بچه یا حتی مربی که در خانه می آید با بچه بازی کند و فعالیت انجام دهند، کاردستی درست کنند، جای یک ساعت بازی کردن در مهد با هم سن و سالان خودش را نخواهد گرفت. حتی اگر در مهد کودک با بچه ها دعوا کند، و یا این که در مهد کودک برایش دلخوری با بچه ها پیش بیایید همه این ها به رشد اجتماعی که کودک در مهد پیدا می کند می ارزد.
.
سخن آخر:
در مهد کودک زمینه لازم برای بسیاری از فعالیت های روزانه کودک مانند بازی های فعال و فکری، زمان استراحت و … به خوبی مشخص شده است. برنامه ها انعطاف پذیر و در محیطی کاملا دوستانه و حمایت کننده انجام می شود و هم چنین امکان برقراری ارتباط و تماس والدین با مربیان مهدکودک در مورد رشد و رفتار کودک امکان پذیر است.
نگرانی و اضطراب والدین برای سپردن کودکان خود به مهد کودک برای شنیدن اخبار و گزارش هایی در مورد عدم صلاحیت مربیان مهد کاملا قابل درک و طبیعی است، اما حتی اگر مادر به طور تمام وقت و با آگاهی و دانش کافی هم بتواند از کودک خود در خانه مراقبت کند، حضور کودک حتی به صورت پاره وقت و ساعتی در مهد کودک کاملا ضروری است به این خاطر که کودک بتواند برای زندگی اجتماعی و حضور در مدرسه آماده شود.

نازنین و غول غولک (قسمت چهارم)

برای قصه گویی به کودکان دلبندتان چه راهکاری دارید ؟
آیا شبها با خواندن کتاب داستان برای او قصه می گویید یا از خودتان قصه می سازید؟؟
شاید بعضی وقتها از خواندن کتاب داستان و یا قصه سازی برای کودک دلبندتان خسته شده باشید و یا وقت کافی برای اینکار نداشته باشید و با اصرار کودکتان مواجه شده باشید .
رادیو قصه کودک مشکل شما را حل کرده است و با قصه های صوتی کودکانه سمینا ، هرشب کودک دلبندتان را با قصه های شب صوتی کودکانه و آموزنده همراه می کند.

اسم قصه: نازنین و غول غولک( قسمت چهارم )???✨
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: رویا مومنی?
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: افسانه شب یلدا
آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio

متن داستان :
هر چقدر غول غولک و نازنین کوچولو به کلبه ی ننه سرما نزدیک می شدند ، کلبه دورتر و به سمت آسمان بالا می رفت .
نازنین کوچولو با تعجب گفت
(( واای ! کلبه چرا بالا می ره !چرا میره آسمون !))
غول غولک با خونسردی جواب داد
(( خب معلومه ننه سرما توی آسمون زندگی می کنه ))
نازنین کوچولو گفت
(( آهان فهمیدم .ننه سرما همونیه که برف و سرما برامون از آسمون می فرسته ))
غول غولک حرفی نزد .
نازنین کوچولو به غول غولک نگاه کرد و گفت (( چرا حرف نمی زنی ؟ اصلا ما کجا داریم میریم ؟))
غول غولک جواب داد
(( پیش ننه سرما ))
نازنین کوچولو پقی زد زیر خنده .
غول غولک چپ چپ به نازنین کوچولو نگاه کرد .
نازنین کوچولو متوجه ی چپ چپ نگاه کردن غول غولک شد وگفت
(( اینطوری نگام نکن. آخه تو میگی میخواییم بریم پیش ننه سرما ولی هرچقدر میریم کلبه ی ننه سرما توی آسمون میره و ما این پایین هستیم ))
غول غولک گفت
(( پشتم بشین نازنین ))
نازنین کوچولو پشت غول غولک نشست و غول غولک به سمت کلبه ی ننه سرما پرواز کرد .‌
وقتی به کلبه ی ننه سرما رسیدند ، ننه سرما خوش آمد گفت
(( خوش اومدی غول غولک ! چه دختر کوچولوی خوشگلی رو با خودت آوردی غول غولک جان ! اسمش چیه ؟))
نازنین کوچولوبه جای غول غولک جواب داد
(( اسمم نازنینه ))
ننه سرما لبخندی زد و گفت
(( به به ..اسمتم مثل خودت قشنگه ))
وبعد اشاره کرد به چِله ی بزرگ که دور کرسی نشسته بود و گفت
(( بفرمائید دور کرسی پیش چله بزرگ بشینید تا براتون آجیل و هندونه بزارم ))
نازنین کوچولو با دستهای کوچولوش ، پیراهن زرد رنگ غول غولک رو کشید و پرسید
(( چله دیگه کیه ؟))
غول غولک جواب داد
(( پسر بزرگ ننه سرما ، چله بزرگه . امشب که اول زمستونه تا چهل روز دیگه روی زمین حکمفرمایی می کنه ))
ننه سرما آجیل توی ظرف کشید و هندونه هم قاچ کرد و جلوی غول غولک و نازنین کوچولو گذاشت تا بخورند .
پایان قسمت چهارم

رادیو قصه

کودکانه

خاله سمینا

نازنین و غول غولک (قسمت سوم)

قصه صوتی کودکانه از رادیو قصه کودک ، کودک دلبند شما را شاد می کند. قصه صوتی شب کودکانه سمینا ، کودک دلبند شما را با اعتماد به نفس می کند.‌قصه های صوتی کودکانه سمینا را هر شب برای کودک دلبندتان از رادیو قصه کودک دانلود کنید .

اسم قصه: نازنین و غول غولک( قسمت سوم )???✨
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: رویا مومنی?
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: افسانه شب یلدا

آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio

✅ متن داستان :
باد سردی شروع به وزیدن کرد.
نازنین کوچولو گفت (( واای ! سردم شد .))
غول غولک ، کلاه قرمز رنگی از جیب پیراهن زرد رنگش بیرون آورد و به دست نازنین داد و گفت (( بپوش ))
نازنین کوچولو هیجان زده گفت
(( واای غول غولک ! چه کلاه قشنگی ! ))
و کلاه قرمز رنگ رو روی سرش گذاشت .
در همین موقع برف شروع به باریدن کرد. غول غولک آرام و بی سروصدا ، سرعتشو کم کرد و بین درختان جنگل زیر بارش برف فرود اومد .
نازنین کوچولو با تعجب به جنگل نگاه کرد و گفت
(( اینجا کجاست ؟ چقدر تاریکه ))
غول غولک گفت
(( پیاده شو . رسیدیم ))
نازنین کوچولو اخم کرد و گفت
(( باید به من بگی اینجا کجاست وگرنه پیاده نمیشم ))
غول غولک گفت
(( پیاده شو نازنین !))
نازنین کوچولو با ناراحتی از پشت غول غولک پیاده شد .
غول غولک دست نازنین کوچولو رو گرفت و قدم زنان زیر بارش برف توی جنگل تاریک بدون هیچ حرفی به راه افتاد.
نازنین کوچولو همراه غول غولک قدم زد تا اینکه به روشنایی رسیدند .
نازنین کوچولو با دیدن روشنایی گفت
(( اونجا رو ! یه کلبه ست ))
غول غولک با خونسردی جواب داد
(( آره . کلبه ی ننه سرماست ))
نازنین کوچولو با تعجب پرسید
(( ننه سرما ! ننه سرما دیگه کیه ؟))
اما غول غولک جواب سوال نازنین کوچولو رو نداد و به راهش ادامه داد .
پایان قسمت سوم

 

رادیو قصه 

خاله سمینا 

قصه های صوتی

تاثیرات قصه گویی بر افزایش مهارت خلاقیت و داشتن تفکر خلاق

مقدمه

توسعه مهارت خلاقیت، از زمان کودکی امکان پذیر است. مهم ترین دورانی که تفکر خلاقانه در فرد شکل می گیرد، دوران کودکی است و یکی از مهم ترین و موثرترین روش هایی که می تواند خلاقیت را در کودک افزایش دهد، قصه گویی است. در این مقاله سعی داریم فواید قصه گویی را در ایجاد تفکری خلاق بیان کنیم.

افزایش قدرت حل مسئله به کمک قصه گویی

اکثر والدین دوست دارند کودکشان در مدرسه، حضوری فعال و پویا داشته باشد و بتواند در موقعیت های مختلف و در مواجهه با مسائل گوناگون، قدرت حل آن را داشته باشد. یکی از روش هایی که موجب می شود کودک بتواند در مسائل و مشکلات زندگی، قالب تهی نکند و به حل مشکل اقدام کند، قصه گویی است. کودک با شنیدن قصه های مختلف می تواند با ذهن خودش به حلاجی کردن داستان بپردازد و از قصه ها یاد بگیرد. قصه ها یکی از زیباترین روش های حل مسئله برای کودک است. کودک با شخصیت ها، مکان ها و زمان های مختلف آشنا می شود و خودش را به جای هر کدام از شخصیت ها می گذارد و از این طریق می تواند با تمام وجود درک کند، که اگر به جای شخصیت داستان بود، چه عملی را انجام می داد و از این طریق می تواند راه حل های گوناگونی را یاد بگیرد و در موقعیت های واقعی از آن ها استفاده و به حل مسائل بپردازد. والدینی هستند که بسیار از ترسیدن کودکشان به هنگام مواجهه با مشکل گله می کنند و بیان می کنند که کودکشان بسیار به آن ها وابسته است و در هنگان رویارویی با مشکل شانه خالی می کند. باید گفت که به کمک قصه گویی می توانند به حل این مشکل بپردازند.

قصه های صوتی کودکانه برای والدینی که فرصت خواندن قصه را برای فرزند عزیزشان ندارند، می تواند روش مثمرثمری باشد. از بین  قصه های صوتی کودکانه می توان به یکی از موفق ترین مجموعه ها در این زمینه، اشاره کرد: رادیو قصه کودک خاله سمینا. کودک دلبند شما می تواند از این طریق با داستان ها و شخصیت های مختلف، همراه با صداهای جذاب آشنا شود. شایان ذکر است که کودک از طریق شنیدن قصه صوتی می تواند به کمک ذهن خود، داستان را تغییر دهد، خود را به جای شخصیت های داستان بگذارد و از آن پند بگیرد، درواقع همین تغییراتی که کودک می تواند بر داستان اعمال کند، در ایجاد و پرورش خلاقیت او، بسیار مفید خواهد بود. نکته مهم در قصه های صوتی، صدای دلنشین قصه گو است. لحن و نوع خوانش قصه گو می تواند در جذب کودک برای شنیدن ادامه قصه مفید و کمک کننده باشد و از این جهت رادیو قصه کودک و خاله سمینا بسیار موفق پیش رفتند. خاله سمینا با صدای دلنشین خود در جذب کودک بسیار موفق عمل کردند.

سخن آخر

با توجه به مطالب بیان شده، متوجه شدید که قصه گویی به خصوص قصه های صوتی کودکانه، در پرورش مهارت خلاقیت، اعتماد به نفس و داشتن تفکری خلاق، به کودک شما بسیار کمک می کند. این نکته را بدانید که هیچ وقت برای کمک به کودکتان در رشد مهارت خلاقیتش، دیر نیست. اگر تا به حال فرصت این را نداشته اید که برای کودک دلبندتان قصه بخوانید، می توانید از همین امروز قصه های صوتی کودکانه خاله سمینا را در اختیار کودکتان قرار دهید. قصه های صوتی کودکانه خاله سمینا، سرشار از مطالب مفید، پندآموز، مهیج و مهم تر از همه با صدایی شیوا و دلنشین، برای کودک عزیز شما آماده شده است. کودک شما می تواند بعد از شنیدن قصه صوتی، آن را با زبان و لحن کودکانه خود، برای شما نقل کند و خودش را به جای تک تک شخصیت های داستان بگذارد و از این طریق، به تدریج شما شاهد پویایی و خلاقیت بیش تری در فرزندتان خواهید بود و می توانید با فراغ بال، به کودک عزیزتان افتخار کنید.

نازنین و غول غولک (قسمت دوم)

سوپرایزی متفاوت

برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید

اسم قصه: نازنین و غول غولک( قسمت دوم )???✨
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: رویا مومنی?
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: افسانه شب یلدا

آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio

متن داستان:

غول غولک سبز و مهربون وارد اتاق نازنین شد و با هیجان گفت
(( واای ! چه اتاق قشنگی! خوش به حالت نازنین))
نازنین کوچولو گفت (( چطوری منو پیدا کردی؟))
غول غولک جواب داد (( خب اومدم تا سوالتو بدم ))
نازنین کوچولو با تعجب به غول غولک نگاه کرد.
غول غولک خندید و گفت(( اون طوری نگام نکن. سوال شب یلدا پرسیدی اومدم جواب سوال تو بدم ))
نازنین کوچولو اخم کرد و گفت
(( تو از کجا سوال منو فهمیدی؟))
غول غولک دوباره خندید و گفت
(( خب توی ذهنت بودم و سوالتو شنیدم ))
اخمهای نازنین از هم باز شدند .بعد گفت
(( اونوقت جواب سوالم چیه ؟))
غول غولک که قَدِش دوبرابر قد نازنین کوچولو بود و یه پیراهن زرد پوشیده بود و دوشاخ سبز چمنی روی سرش بود، روی لبه پنجره رفت و گفت (( بشین پشتم نازنین !))
نازنین کوچولو گفت (( جواب سوالمو بده ))
غول غولک دوباره تکرار کرد (( بشین پشتم نازنین !))
نازنین کوچولو پشت غول غولک نشست و وقتی دو نفری از پنجره بیرون رفتند ، غول غولک پرواز کرد .
نازنین کوچولو هیجان زده گفت
(( وااای غول غولک ! تو پرواز می کنی ؟))
غول غولک فقط خندید و به ماه و ستاره ها خیره شد و به پرواز ادامه داد.

پایان قسمت دوم

✅مامان و باباهای همراه همیشگی رادیو قصه کودک و قصه های صوتی شب کودکانه
مامان بزرگها و بابا بزرگ های مهربون
برای کودک دلبندتان قصه اختصاصی سفارش بدهید . قصه ای که کودک دلبندتان، آن را دوست دارد و از آن لذت می برد .
با سفارش قصه اختصاصی مهارتی ( عزت نفس، استقلال ، مهارت نه گفتن ، راستگویی ) و رفتاری ( جدا خوابیدن در تختخواب شخصی ، مسواک زدن و تمام کردن غذا)
برای کودک دلبندتان خاطره سازی کنید .
امسال در شب تولد کودک دلبندتان و یا نوه مغز بادامتان متفاوت سورپرایزش کنید.
قصه ای صوتی به نام کودک

 

خاله سمینا

رادیو قصه 

قصه صوتی کودکانه

نازنین و غول غولک (قسمت اول)

سوپرایزی متفاوت

برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید

اسم قصه: نازنین و غول غولک( قسمت اول )???✨
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: رویا مومنی?
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: افسانه شب یلدا

آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio

روزی روزگاری توی یه شهر قشنگ و زیبا ، یه دختر کوچولو به نام نازنین زندگی می کرد.

نازنین کوچولو یه روز عصر پاییزی همراه مامان و بابا به بازار رفت .
بازار خیلی شلوغ بود و نازنین هاج و واج به فروشنده هایی که جلوی مغازه شون ایستاده بودند و با صدای بلند محصولاتشونو معرفی می کردند ، نگاه می کرد :
_ بدو اینور بازار ….هندونه ی شب یلدا به شرط چاقو داریم.
_ بیا اینو ر بازار ..آجیل درجه یک شب یلدا داریم .
_ بفرمایید باسلوق شب یلدا.
نازنین با تعجب از مامان پرسید
(( شب یلدا دیگه چیه ؟))
مامان با مهربونی جواب داد
(( شب یلدا شبیه که همه مردم با خونواده ها و فامیلاشون دور هم جمع میشن تا زمستونو جشن بگیرند ))
نازنین هیجان زده گفت
(( آهان فهمیدم. مثل وقتی که میریم خونه مامانی و بابایی ، خاله سارا اینا و دایی سامان اینا هم میان ))
مامان گفت (( آره عزیزم ))
درهمین موقع نازنین و مامان و بابا داخل یه مغازه آجیل فروشی رفتند تا آجیل شب یلدا بخرند.
نازنین توی فکر رفت و با خودش گفت
(( چرا آجیل می خورن ؟ چرا اصلا دور هم جمع میشن ؟ مگه هر هفته خونه مامانی و بابایی نمیریم و خاله اینا و دایی اینا هم میان. پس چرا شب یلدا اینقدر مهمه ؟))
نازنین جواب این سوالها رو توی ذهن خودش می گشت و می خواست از مامان و بابا بپرسه اما فرصت نشد وبا یه عالمه بسته ی آجیل و هندونه و میوه به خونه برگشتند.

همون شب نازنین خسته و خواب آلو روی تختخوابش رفت تا بخوابه اما سوالهای شب یلدا هنوز توی ذهنش بود و دنبال جواب بود .

درهمین موقع صدایی از پنجره ی اتاقش به گوش رسید .
نازنین از روی تختخواب پایین اومد ، به پنجره نزدیک شد ، پرده رو کنار زد و از تعجب خشکش زد.
_ سلام نازنین!
نازنین نمی دونست جواب غول غولک رو که هرشب به خوابش می اومد و حالا پشت پنجره ی اتاقش اومده و با مهربونی سلام میده رو چی بده .
_ سلام نازنین ! میشه بیام توی اتاقت ؟

نازنین به خودش اومد ، پنجره رو باز کرد و اجازه داد غول غولک سبز و مهربون توی اتاقش بیاد .

پایان قسمت اول

رادیو قصه

خاله سمینا

قصه صوتی کودکانه

قصه های صوتی

خرگوش کوچولو پرستار میشود

 


سوپرایزی متفاوت
برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید

خرگوش کوچولو پرستار میشود

اسم قصه: خرگوش کوچولو پرستار میشود?
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: فاطمه علیباز?
تنظیم: رویا مومنی?
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: مادر
آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio

روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ خرگوش کوچولو و مادرش در زیر یک درخت بزرگ زندگی می کردند. یک روز صبح که خرگوش کوچولو از خواب بیدار شد، دید مادرش هنوز بیدار نشده و توی رخت خوابش خوابیده.

به سراغ مادرش رفت اونو صدا کرد و گفت: مامان جون آفتاب همه جا رو پر کرده. امروز چرا شما هنوز بیدار نشدی؟ مامانش با زحمت چشماشو بازکرد و باصدای گرفته ای گفت: پسرم من حالم خوب نیست و نمی تونم بلند شم.

خرگوش کوچولو خیلی ناراحت شد و تندی پرید و نزدیکتر رفت و گفت: مامان جونم چی شده؟ چرا مریض شدی … و شروع کرد به گریه کردن. مادرش گفت: گریه نکن عزیزم. اول برو، برات صبحانه گذاشتم ،بخور بعد بیا بهت بگم.

خرگوش کوچولو تند تند رفت و صبحانه شو خورد و به پیش مامانش برگشت و گفت: مامان جون حالا بگو من چه کار کنم ؟ من چه جوری باید زندگی کنم مامانش گفت: عزیزم همیشه که من نباید از تو نگهداری کنم.

امروز نوبت تو که از من پرستاری کنی. خرگوش کوچولو گفت: باشه مامان جون بگو چیکار باید بکنم تاحالتون خوب بشه؟ مامان خرگوشه گفت: برو سراغ دکتر بزی. بگو مامانم مریض شده و بیارش اینجا.


خرگوش کوچولو تند پرید و رفت در خونه آقای بزی و گفت: سلام آقا بزی مهربون. مادرم مریضه. باید زودتر بیای پیشش. آقا بزی هم تا حرفای خرگوش کوچولو روشنید، فوری کیفشو برداشت و راه افتاد و اومد خونه خانم خرگوشه و رفت سراغش.

دستشو گذاشت رو پیشونیه خرگوش خانم و معاینه اش کرد وبعد علفهای جنگل که گیاهای دارویی بودن رو ازتو کیفش در آورد وگفت: برو یه کاسه آب و یه حوله تمیز بیار.

خرگوش کوچولو رفت واز توی آشپزخونه ظرف آب وحوله آورد وداد به آقا بزی. آقا بزی گفت: خرگوش کوچولو، مامانت تب داره. این حوله رومرتب خیس کن وبزار روی پیشونی مامانت تاخنک بشه.

امروز تو باید از مامان مهربونت پرستاری کنی. خرگوش کوچولو گفت: چشم حوله روتو آب خیس کرد وگذاشت رو پیشونی مامانش.

آقا بزی گفت: آفرین پسرم از این سبزه ها هم بده مامانت تا بخوره. اگر این کارا رو بکنی تاشب حالش خوب میشه. بعد کیفشو برداشت ورفت.

اون روز خرگوش کوچولو به مادرش دارو داد و انقدر با حوله پیشونی مامانشو خنک کرد تا حالا مادرش خوب خوب شد. خرگوش کوچولو ازاینکه تونسته بود کمک کنه تاحال مامانش خوب شه خوشحال بود وخدا رو شکر می کرد.

افسردگی و قصه صوتی کودکانه

افسردگی و قصه صوتی کودکانه

نویسنده : نوشین فرزین فرد

مقدمه

کودکی که به دنیا می آید نه افسرده است نه غمگین. کودک از بدو تولد دوست دارد شاد باشد و با والدین خود روزگار شادی را تجربه کند و در این راه سعی و تلاش می کند تا شادی را به والدین خود منتقل کند.

اما وقتی مشکلی برای والدین به وجود می آید و اگر آن مشکل به نظر والدین کم اهمیت و عادی جلوه کند اما برای کودک مهم و با ارزش تلقی شده و او را دچار افسردگی می کند.

تا همین چند سال پیش افسردگی را مربوط به بزرگسالان می دانستند اما متاسفانه با توجه به شرایط اقتصادی جامعه که باعث درگیری و جرو بحث های زیاد بین والدین و حتی طلاق والدین منجر می شود.

کودک در معرض افسردگی قرار می گیرد. آمارها می گویند دو درصد از کودکان ۴ تا ۱۶ ساله به افسردگی مبتلا هستند و دختران دوبرابر پسران به افسردگی دچار می شوند.

در این مقاله به چگونگی برخورد با کودک افسرده و ارتباط افسردگی با قصه های صوتی کودکانه و ریشه کن کردن آن می پردازیم.

نادیا و سارینا

نادیا و سارینا دو خواهر هستند. نادیا هفت ساله و سارینا پنج ساله است و جدا از همدیگر زندگی می کنند. یک سال پیش پدر و مادر نادیا و سارینا به دلیل اختلافات زیاد از همدیگر جدا شدند.

حضانت نادیا به مادر و حضانت سارینا به پدر واگذار شد. تعطیلات آخر هفته نادیا و سارینا همدیگر را در پارک به همراه پدر و مادر می بینند و گردش می کنند و ناهار را با همدیگر می خورند.

یک روز تعطیل که مثل همیشه نادیا و سارینا و پدر و مادر در پارک مشغول گردش بودند، مادر متوجه بی اشتهایی و لاغری بیش از حد سارینا می شود.

در همین موقع نادیا به مادر نزدیک شده و می گوید: مامان ! سارینا اصلا بازی نمی کنه. همش میگه خسته ام. همش اضطراب داره. مادر سری تکان می دهد.

نادیا نزدیک سارینا شده و می گوید: سارینا ! توقصه شب صوتی کودکانه گوش میدی ؟ قصه های خاله سمینا ! سارینا با بی حوصلگی نادیا را نگاه می کند و شانه به نشانه ی نه بالا می اندازد.

نادیا با لحن مهربانه ای می گوید: من هر شب قصه های سمینا رو از رادیو قصه کودک گوش میدم. چطوره تو هم گوش بدی و هفته ی دیگه که همدیگر رو دیدیم برای من تعریف کنی.

سارینا سری تکان می دهد و نادیا آدرس کانال تلگرام رادیو قصه کودک و سایت رادیو قصه کودک را به پدر می گوید. یک هفته بعد نادیا و سارینا همدیگر را در پارک می بینند.

مادر متوجه تغییر حالت سارینا می شود و نادیا با خوشحالی می گوید: مامان ! فکر کنم سارینا یه ذره چاق شده. سارینا لبخند زنان به نادیا نزدیک می شود.

قصه های سمینا را که هرشب از رادیو قصه کودک گوش کرده را برای نادیا تعریف می کند. به تدریج سارینا با گوش سپردن به قصه های صوتی کودکانه ازحالت افسردگی خارج شده و به دختری شاد و سرحال تبدیل می شود .

افسردگی با قصه صوتی کودکانه ریشه کن می شود

افسردگی اختلالی است که باید جدی گرفته شود مخصوصا افسردگی در کودکان اگر نادیده گرفته شود در بزرگسالی عواقب دشواری را برای خود و دیگران بوجود می آورد.

شما والدین عزیز در ابتدا برای ریشه کن کردن افسردگی در کودک دلبندتان، مشکلات و مسائل زندگی مشترک را به حداقل برسانید وسعی کنید با گفتگوی صادقانه با همسر خود مشکلات را حل کنید.

اگر به دلایلی مجبور شدید از همسر خود جدا شوید، کودک و یا کودکان دلبندتان را به آرامش دعوت کرده وقصه های صوتی کودکانه را به او پیشنهاد دهید.

تا از اضطراب و بی حوصلگی و افسردگی ناشی از طلاق والدین و یا هر اتفاق ناگواری که در زندگی کودک رخ داده کاسته شود.

حرف آخر

قصه های صوتی کودکانه را از رادیو قصه کودک دانلود کنید و هرشب برای کودک دلبندتان بگذارید تا گوش دهد. گوش سپردن به قصه صوتی شب به کودک افسرده تان کمک می کند.

تا شادی و هیجان را تجربه کند و از قصه های آموزنده سمینا درس بگیرد. کودک افسرده شما به تدریج می تواند قصه های صوتی سمینا را برای دوستان و خواهر و برادران خود تعریف کند و از افسردگی رهایی یابد.