وبلاگ

الاغی در پوست شیر…و…الاغ، خروس و شیر + قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: الاغی در پوست شیر…و…الاغ، خروس و شیر

نویسنده: ازوپ یا ایزوپ?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: ب، ج

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

روزی الاغی پوست شیر پوشید و تغییر قیافه داد و بعد شروع به پرسه زدن در جنگل کرد، اون با ترسوندن حیوانات کم عقلی که در راه می دیدید، خودشو سرگرم می کرد. سرانجام به روباهی رسید و سعی کرد اون رو هم بترسونه وقتی روباه صدای الاغ رو شنید گفت: اگر عرعر کردنت را نشنیده بودم حتما می ترسیدم الاغ نادان. 

پیام اخلاقی این قصه: نادان شاید بتونه ظاهرشو تغییر بده ولی حرفای اون باطنشو آشکار میکنه.

درخت کاج + قسمت سوم

  1. گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: درخت کاج + قسمت سوم

نویسنده: هانس کریستین آندرسن?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

درخت کاج قصه ما که حالا توی انباری بود، ناگهان صدایی شنید، صدای موش کوچولو بود، موش آرام آرام جلو اومد، اول یکی بود، بعد دوتا شدن. موش ها به طرف درخت رفتن، بو کشیدن و بعد از شاخه هاش بالا رفتن. یکی از موش ها گفت: حیف که اینجا خیلی سرده وگرنه جای خیلی خوبی بود تو اینطور فکر نمی کنی کاج پیر. درخت کاج گفت: من پیر نیستم، درخت های بزرگ تر از منم وجود دارن. تو از کجا اومدی اینجا چیکار داری…

درخت کاج + قسمت دوم

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: درخت کاج + قسمت دوم

نویسنده: هانس کریستین آندرسن?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

درخت کاج وقتی به خودش اومد که اونو با درخت های دیگه از ارابه پایین آوردن و در یک حیاط بزرگ ریختن، در همین لحظه کاج صدایی شنید، این یکی بی نظیره، ما همین یکیو میخوایم، کمی بعد دو خدمتکار اومدن و درخت کاج رو به یک تالار بزرگ بردند، روی همه دیوارها تابلوهای زیبایی آویزان بود، و کنار بخاری بزرگ تالار دو گلدان بسیار چینی بزرگ دیده می شد، درخت کاج را داخل یک استوانه بزرگ گذاشتن…

درخت کاج + قسمت اول

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: درخت کاج + قسمت اول

نویسنده: هانس کریستین آندرسن?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

در اعماق جنگل کاج کوچیک و زیبایی قرار داشت، این درخت جای خوبی روییده بود، نور خورشید به اون می رسید و فضای کافی برای رشد داشت اما خب کاج کوچولو دوست داشت بزرگ تر و مهم تر از همه باشه، اون به نور خورشید، هوای تازه و درخت های بزرگی که دور و برش بودند اهمیت نمی داد، حتی به بچه های روستایی که برای کندن توت فرنگی و جمع کردن تمشک به جنگل نمی اومدن توجه نمی کرد…

قصه صوتی شب یلدا – داستان شب یلدا – افسانه شب یلدا

طبق عادت هر سال قصه های ویژه‌ای برای شب یلدای شما عزیزان داریم. این داستان های صوتی برای شب یلدای شما عزیزان آمده شده است. داستان های صوتی شب یلدا بر گرفته از قصه های صوتی زیبا و موسیقی شب یلدا آماده شده است. قصه های صوتی شب یلدا را با خانواده خود گوش کنید و از آن لذت ببرید.

اولین فایل صوتی، داستان صوتی مربوط به افسانه شب یلداست و دومین فایل صوتی مربوط به قصه صوتی زیبایی با اسم ” انار فسقلی شب یلداست”. این قصه ها با صدای زیبای خاله سمینا تهییه شده است. هم چنین برای مشاهده قصه شب یلدا سال پیش می‌توانید قصه هنداونه شب یلدا را گوش کنید.

بهترین راسکو رایلی دنیا + قصه کودکانه

گوش کنید:

?آتیش پاره کلاس اولی?

?قسمت اول?

اسم قصه:بهترین راسکو رایلی دنیا?

✍ نویسنده:کاترین اپلگیت?

?مترجم: گروه رادیو قصه

قصه گو: سمینا

? @childrenradio

خلاصه داستان:

صندلی فکر، بفرمایید بشینید. دوست دارید بازی کنید یا می خواهید وقتی زمان نشستن روی صندلی فکرم تموم شد بازی کنید. اوه خدای من فکر کنم بازم تو دردسر افتادم، یک جورایی گربه ی یک نفر رو به امانت گرفتم، یعنی گربه رو به امانت گرفتم که بتونم نفر اول یک مسابقه بشم. مسابقه ای ک جایزه اش یک جام بود، یک جام زیبای نقره ای. شماهم تا حالا شده حیوون کسیو به امانت گرفته باشید. نه، کبوتر چی…

کرگدن کوچولو باادب میشه + قصه شب

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: کرگدن کوچولو باادب میشه

نویسنده: نوشین فرزین فرد?
قصه گو: سمینا ❤️

تنظیم: زینب افسری

متن قصه:

کرگدن کوچولو با ادب میشه”

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .

یه کرگدن کوچولویی بود که یه عالمه اسباب بازی داشت .کرگدن کوچولو اسباب بازی هاشو خیلی دوست داشت و به همین

دلیل هرروز اونا رو تمیز می کرد و بعد مرتب توی سبد می گذاشت اما کرگدن کوچولو یه رفتار بدی داشت .

هروقت هر کدوم از دوستاش می اومدن توی اتاقش و می خواستن با اسباب بازی هاش بازی کنن ،به اونا حرف های زشت می زد .

آخه کرگدن کوچولو دلش نمی خواست دوستاش با اسباب بازی هاش بازی کنن.

دوستای کرگدن کوچولو با گریه و ناراحتی از اتاق کرگدن کوچولو بیرون می رفتند .

مامان کرگدن وقتی رفتار کرگدن کوچولو رو دید،گفت ” عزیزم !تو نباید دوستاتو ناراحت کنی و با گریه بفرستیشون خونه شون.

اجازه بده دوستات با اسباب بازی هات بازی کنن و حرف زشت نزن  ” اما کرگدن کوچولو اخم کرد و گفت “نمی خوام.

اونا اسباب بازی هامو خراب می کنن.”  هر چقدر  مامان کرگدن نصیحت می کرد که کرگدن کوچولو ، رفتارشو تغییر بده ،فایده ای نداشت و کرگدن کوچولو به رفتارش ادامه می داد .

یه روز کرگدن کوچولو توی اتاقش منتظر موند تا دوستاش بیان اما هر چقدر منتظر موند ،فایده ای نداشت .

از اتاق بیرون اومد و مامان کرگدنو صدا کرد “مامان !مامان!چرا دوستام امروز نیومدن”مامان کرگدن آهی کشید و گفت “دوستات زنگ زدن و ” گفتن ما دیگه خونه تون نمی آییم چون کرگدن کوچولو به ما حرف زشت می زنه و نمی زاره با اسباب بازی هاش بازی کنیم .

کرگدن کوچولو شانه ای بالا انداخت و بدون هیچ حرفی به اتاقش برگشت .

چند روز گذشت .کرگدن کوچولو احساس تنهایی “. کرد .

پیش خودش گفت “خسته شدم.

همش دارم با اسباب بازی هام بازی می کنم و هیچ دوستی ندارم .

مامان کرگدن حرف های کرگدن کوچولو رو شنید .

اومد پیش کرگدن کوچولو نشست و گفت “عزیزم ! برو گوشی تلفنو بردار و “به دوستات زنگ بزن و بگو که از این به بعد اجازه میدی با اسباب بازی هات بازی کنن و حرف زشت هم نمی زنی کرگدن کوچولو به حرف مامان گوش داد و از آن روز به بعد کرگدن کوچولو با دوستاش بازی کرد و با ادب شد.

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

 

کوآلا کوچولو آسمون رو نقاشی می کنه + قصه کودکانه

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: کوآلا کوچولو آسمون رو نقاشی می کنه

نویسنده: زوزا و ربوآ?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

کیت کوآلا کوچولو توی رخت خوابش دراز کشیده بود و به سقف نگاه می کرد هنوز بیدار بود و به نقاشی فکر می کرد. تنها کاری که کیت دوست داشت نقاشی کشیدن بود اون می خواست بهترین نقاشیو بکشه. کیت خیلی خوشحال بود چون روز بعد کلاس نقاشی داشت، کیت بلند شد و در رخت خوابش نشست و از پنجره ی اتاقش به بیرون نگاه کرد با خودش گفت: فهمیدم، الان آبرنگامو میارمو همین الان شروع می کنم به نقاشی کشیدن. بعد با صدای بلند گفت: میدونم که چیو نقاشی کنم میخوام …

گربه کوچولو به داد بچه ها میرسه + قصه شب صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: گربه کوچولو به داد بچه ها میرسه

نویسنده: زوزا و ربوآ?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

گربه کوچولو همیشه هرکاری دلش می خواست می کرد، یادش نمی اومد که هیچ وقت طور دیگه ای بوده باشه، هیچ کسی با گربه کوچولو مخالفت نمی کرد چون اون تو هر کاری خیلی خیلی خوب بود. از همه تند تر می دوید، می تونست با دوتا طناب بپره و بازی کنه، و می تونست بدون کمک دیگران از درخت بلوط بالا بره. اگه گاهی گربه کوچولو نمی تونست کاریو انجام بده پس اون کار مهم نبود، تازه گربه کوچولو شجاع ترین بچه کلاسم بود…

فیل کوچولو کاری می کند که نترسد + قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: فیل کوچولو کاری می کند که نترسد

نویسنده: زوزا و ربوآ?
قصه گو: سمینا ❤️

تدوین: استودیو صدا 

Farahmand_Hamed@

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

@childrenradio.

رادیو قصه برای کودکان شما انواع داستان ها را به صورت قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا آماده کرده است.

هرچیزی الی فیل کوچولوعه قصه مارو نگران می کرد، اون از خیلی چیزا می ترسید و احساس ناراحتی می کرد، البته الی سعی می کرد منظم باشه تا نگرانی ها و ناراحتی هاش کمتر بشن، اون دوست داشت توی اتاق خوابش تمام لباساشو توی ردیف های منظم آویزان کنه، دوست داشت وقت زیادیو صرف کنه تا همه صدف ها و سنگ هایی رو که جمع کرده بود مرتب توی قفسه بچینه…