به قول قیصر امین پور:
ناگهان چقدر زود دیر میشود.
دیر شدنهایی از جنس بیتوجهی، که خیلی وقتها ناخواسته اند اما تاثیر گذار.
عشق به فرزند یکی از بزرگترین موهبتهای خداوند نسبت به انسان است که به نظرم ما را از فانی بودن به باقی بودن تبدیل میکند.
متاسفانه امروزه غنچههای باغ زندگیمان را کمتر میبینیم.ک متر دل به دلشان میدهیم. کمتر حالشان را میپرسیم.کمتر گلهایمان رو بو میکنیم. شاید مجازی بودن مجال گفتمان با فرزندمان را نیز از ما گرفته. کاش از کودکمان بپرسیم، چه آرزویی دارد؟ به چه چیزهایی فکر میکند؟ دلش چه میخواهد؟بپرسیم آیا چیزی هست که بخواهد به ما بگوید اما نگفته؟ بیاییم سعی کنیم به جای خرید اسباب بازی و لباسهای رنگارنگ و نمایش دادن عکسهای کودکمان در صفحات مجازی و تجاوز به حقوقشان، روحشان را سیراب کنیم از عشق و اعتماد.
کودکان زمانی به پدر و مادر اعتماد میکنند که حضورشان پر رنگ باشد، وقتی درخواست بازی مشترک دارند، کارتراشی نکنیم و بهانه نیاوریم. باور کنید همه کارها انجام میشود فقط کمی دیرتر. اما ثمره بازی امروز ما در آیندهای نه چندان دور شگفتی آفرین میشود.
بازی کردن با کودکان جدا از سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت آنان، آموزشهای غیر مستقیم زیادی به همراه دارد. تاثیر بازی در زندگی کودک در جنبه های هوشی، حسی، حرکتی، عاطفی و روانی کاملا مشهود است.
پس بیاییم تا زمان داریم عشق را همچون عطری خوشبو در فضای خانههایمان پخش کنیم و محبت سرلوحهمان شود.
اگر همیشه خودمان را جای فرزندانمان بگذاریم توقعمان خیلی کمتر میشود. به فرزندمان به چشم کودک همسایه نگاه کنیم و سعی کنیم بیحوصلگی ناشی از مشکلات را کنار بگذاریم.
نویسنده: مریم مجتهدی