ترانه‌های اتل متل – نظم و انضباط (انيميشن)

نظم و انضباط +انيميشن

انيميشن ترانه هاي اتل متل با موضوع نظم و انضباط توسط محمد حاجي حسيني براي كودكان سروده شده است و پروين تجويد كارگردان اين انيميشن آموزنده است. جمهوري اسلامي ايران ترانه هاي اتل متل را در سال ۱۳۷۸ساخته و در مركز پويا نمايي صبا تهيه شده است.

نظم و انضباط+ انيميشن

اتل متل توتوله نظمو بگم چه جوره؟

نه مشکله، نه آسون، حالا می‌گم براتون:

هر جا که نظم نباشه کارها از هم می‌پاشه

حواستو بکن جمع، همیشه باش منظم! 

اتل متل توتوله نظم حسن کوچوله

نه خوبه نه تمیزه، هی می‌پاشه می‌ریزه 

صبح دیر پا می‌شه از جاش، عقب می‌افته کارهاش

از خواب که دیر پا می‌شه تو خونه غوغا می‌شه 

می‌گن: بدو که دیر شد! بابات از غصه پیر شد

می‌گن: که وقت هدر رفت، حوصلۀ ما سر رفت

وقتی پا می‌شه از جاش، باز گم شده جوراباش

کتاب و خودکارش نیست، دفتر و پرگارش نیست 

نیم ساعتی می‌گرده اتاق و پشت پرده

هی می‌ره روی بالکن یا می‌ره توی ایوون

خلاصه هر روز ایشان دیر می‌ره به دبستان! 

اتل متل توتوله نظم جهان چه جوره؟

نظم جهان قشنگه، قشنگ و رنگارنگه 

نظم طلوع خورشید که صبحدم درخشید

نظم ستاره و ماه، همیشه در شبانگاه

شبِ ستاره باران، چهرۀ ماه تابان

نظم بهار و پاییز، تابستان دل‌انگیز 

درخت‌های پُر بار، با میوه‌های بسیار

سرخ و سفید و آبی، سیب و هلو، گلابی

دیدی حسن کوچوله، نظم جهان چه جوره؟

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي انيميشن كودك و مطالعه كتاب كودك دنبال كنيد.

فوايد و نقش كتاب خواندن در رشد كودكان (معرفي كتاب)

داستان ها و اشعاري كه براي كودكان مي خوانيم و يا آنها مي شنوند، مي تواند در تخيل، قوت تصور، افكار و روحيه آنها اثر عميقي بگذارد و كودكان را براي معاشرت و ارتباط برقرار كردن با ديگران آماده مي كند.

تقویت مهارت ها و تاثیر کتاب بر کودکان

شناخت حروف و قواعد زبان:  وقتي كه كودكان به زبان مسلط شوند توانايي ذهني آنها بالاتر رفته و بهتر مي توانند درس بخوانند.

درک مطلبدرک متن و منظور نویسنده نیز به بالا رفتن هوش کلامی کمک می کند.

افزایش اطلاعات:  از طريق كتابخواني اطلاعات عمومي كودكان مي تواند بيشتر شود.

مهارت های شنیداری و دیداری استفاده از حافظه دیداری و شنیداری برای خوب خواندن ضروری است. و تقویت آنها باعث پرورش ذهن می شود.

افزايش دايره واژگان: با مطالعه زياد دايره لغات كودكان افزايش مي يابد و اين امر در بالا رفتن هوش كلامي كودكان تاثير زيادي دارد.

رشد اجتماعی کودکان با کتاب‌خوانی:  مطالعه كردن در هر سني به رشد اجتماعي كودكان هم كمك مي كند.حضرت علی (ع) می‌فرمایند: بهترین چیزی که نوجوانان باید یاد بگیرند سلسه کارهایی است که به هنگام بزرگسالی به آن نیازمند خواهند بود. آنچه که در بزرگسالی یک فرد بالغ بدان نیاز دارد، غیر از تامین نیازهای اولیه، ارتباط برقرار کردن با سایر افراد  است. یکی از راه‌های برآورده کردن این نیاز، عادت به مطالعه است؛ حال چه والدین برای کودکان کتاب بخوانند و چه خود کودکان بعد از رفتن به مدرسه مطالعه را مستقل شروع کنند. 

راه حل هاي علاقه مند كردن كودكان به كتابخواني

برای فرزندانتان از نوزادی کتاب بخوانید: نوزاد چند ماهه می تواند به تصاویر نگاه کند و به صدای والدین گوش کند، همچنين به اشیا روی صفحات اشاره کند. می توان با اشاره به تصاویر و نام بردن آنها و تولید صدا متناسب با تصویر توجه کودک را به کتاب جلب کرد. كودك متوجه اهميت زبان مي شود و صحبت كردن در زمان مناسب و با کیفیت بالا نشانی از توانایی ذهن است.
مدام به كتابخواني ادامه دهيد: روزي يكبار در زمان مشخصي به همراه كودك مطالبي را مطالعه كنيد.

زمان استفاده از تلویزیون، تبلت و کامپیوتر را محدود کنید: میزان تماشای تلویزیون و استفاده از دستگاه های دیجیتال بر شبکه های عصبی مغز تاثیر می گذارد و جانشین دیگر فعالیت ها و تبادل کلامی می شود و رشد شناختی کودک را تحت تاثیر قرار می دهند همچنين در قدرت تمركز كودكان تاثير منفي دارد. ولي از دستگاه هاي ديجيتالي هم مي توان مفيد استفاده كرد مثلا مي توانيد داستان هاي صوتي و تصويري در تبلت قرار دهيد تا اوقاتي كه از آن استفاده مي كند به كتابخواني مشغول شود.


 مطالب جذاب انتخاب کنید: هنگامی کودکان کتابخوان های ماهری می شوند که به آن علاقمند شوند. والدین با خواندن کتاب و داستان ها و اشعار معروف برای کودکان می توانند آنها را علاقمند کنند، تناسب مطالب با سن کودک از اهمیت زیادی برخوردار است.

مراجعه به كتابخانه: با مراجعه كردن به كتابخانه كودك مطالعه در محيط هاي عمومي كتابخواني ياد مي گيرد از راهنمايي ها و تخصص كتابدار هم استفاده كند.

استفاده از مجلات و روزنامه: خواندن بخش های کودک مجلات و روزنامه ها یا خرید مجلات تخصصی کودک برای کودکان جذاب است.

شعر بخوانید: اشعار  به دليل موزون بودنشان تاثير زيادي را مي توانند در علاقه مند كردن كودكان به مطالعه داشته باشند.

 به خواندن کودک توجه کنید: گوش دادن به خواندن کودک با صدای بلند و نشان دادن افتخار به تلاش و مهارت های او در تشویق برای خواندن موثر است.

کتابخانه شخصی:  مي توانيد در كتابخانه منزل قفسه اي را براي كتاب هاي كودك اختصاص دهيد و كتاب هايش را به ترتيب موضوع مرتب كنيد؛ مسووليت نگهداري و مراقبت از آنها را بر عهده خودش قرار دهيد.

کتاب مناسب هر سن برای کودکان

کودکان زیر یک سال:

نوزادان از سه ماهگی می‌توانند نگاهشان را از روی تصویر بردارند. به همین دلیل، کتاب خواندن برای‌شان کم کم جالب می‌شود. کودکان در این سن  همه چیز را در دهان می‌گذارند و مي جوند. بنابراین بهتر است در این سن از کتاب‌های پارچه‌ای یا پلاستیکی که به کتاب‌های حمام معروف است استفاده کنید. جویدن و نگاه کردن به عکس‌های کتاب برای او به معنی مطالعه است.

کودکان نوپا:

در این سن کودکان می‌خواهند درباره مسایل روزمره زندگی بیشتر بدانند. او را در آغوش بگیرید و برایش کتاب بخوانید. کتاب‌هایی با حجم کم و تصاویر ساده، اشعار ساده و کودکانه در این سن برایش بسیار مناسب است. 

کودکان ۴ تا ۷ سال

کودکان در این سنین   از اطرافيان الگوبرداری می‌کنند. ماجراهای زندگی واقعی افراد، زندگینامه بزرگان که مخصوص کودکان نوشته شده است، کتاب‌های خوبی در این زمینه هستند. در این سن می‌توانید با طرح سوال از کودک او را در کتاب‌خوانی مشارکت بیشتری دهید. مثلاً از او بپرسید که قسمت بعدی یا پایان داستان را حدس بزند یا اینکه از او بخواهید بعد از اتمام کتاب، خلاصه داستان را برایتان تعریف کند.

نتيجه گيري:

اعتماد به نفس كودكان با مطالعه بسيار بسيار بالا مي رود.كودكان با مطالعه داستان ها مي توانند بين شخصيت هاي خوب و بد داستان مقايسه انجام دهند و كودك متوجه مي شود كه شخصيت ها و خصلت هاي خوب و مثبت پيروز هستند و اين مسئله باعث مي شود ويژگي هاي خوب و نكو در وجود كودك نهادينه شود. كودكان با مطالعه داستان ها و فكر كردن در مورد آن مي توانند خود را جاي شخصيت هاي داستان قرار دهند.

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و مطالعه كتاب كودك دنبال كنيد.

شعر سلام (معرفي كتاب كودك)

شعر سلام + معرفي كتاب كودك

خواندن شعر سلام وسيله اي براي تشويق كردن كودك به سلام كردن است. با خواندن اين مجموعه شعر مي توانيد بچه ها را با نحوه سلام كردن و رعايت ادب آشنا كنيد. براي اينكه بتوانيد سلام كردن را به كودك ياد دهيد در وهله اول  بهتر است الگوي خوبي باشيد و بعد با خواندن شعر و بازي آداب سلام كردن را به كودك آموزش دهيد.

سلام

(۱)
صبح که میشه خروسم
می‌زنه زیر آواز
میگه دیگه بیدار شو
کوچولو از خواب ناز
از رختخواب در بیا
خورشید خانم بیداره
زمین چه روشن شده
با نور اون دوباره!
پاشو دیگه عزیزم
پاشو با لب خندون
سلام بکن به بابا
به مادر مهربون

(۲)

سلام سلام بچه‌ها       گل‌های سرخ و زیبا

سلام سلام بچه‌ها       عزیزای مثل ماه

سلام به هر ستاره      به ابر پاره پاره

به دانه‌ای که از خاک   درآمده، دوباره

(۳)

سلام سلام به كفشدوزك

با نقطه‌هاي كوچك

سلام چقدر قشنگه

آي بچه‌هاي كوچك

(۴)

سلام گلهاي خندون     با دندون و بي دندون

سلام به هر پرنده    كه توي باغ مي‌خنده

سلام به دشت و دريا   سلام به كوه و صحرا

سلام به روي ماه      بچه‌هاي با صفا

(۵)

سلام سلام بچه‌ها      چطوره حال شما

باشید همیشه خندان  چون گل‌های گلستان

(۶)

سلام به روی ماهتون    به گرمی نگاهتون

به قلب پاک و صافتون    به موهای سیاهتون

(۷)

سلام چه خوب و زيباست       غنچه روي لبهاست

به هر كي مي‌رسيم ما          كلام اول ماست

(۸)

سلام مثل بهاره          گل و شـکوفـه داره

بوی قشنگ دوستی    همراه خود مـیـاره

وقتی سلام میکنی     شاپرکا می‌خندن

بالهاشونو برامون       وامیکنن می‌بندن

گوش بده باز می‌خونن   پرنده‌های زیبا

با چه چه و با جیک جیک  سلام میدن به گلها

(۹)

سلام به جنگل سبز     به آسمان آبی

به غنچه‌های خندان    به روز آفتابی

(۱۰)

شـروع هر کار خوب          با نام و یاد خداست

همان خدای زیبا              که داد به ما این کلاس

بارون میاد ریز ریز             تو دشت پاک و تمیز

سلام من به شما            شکوفه های عزیز

غنچه‌های قشـنگم          بچه‌های زرنگم

امیدوارم خوب باشید        همیشه محبوب باشید

بازی کنید بخندید            در روی غم ببندید

(۱۱)

سلام سلام بچه ها      سلام سلام غنچه ها

سلام کنید که سلام     سلامتی میار

سلام به شاخه گل      میون سبزه زار

سلام کنید که سلام    سلامتی میاره

سلام به آسمونه        با یک سبد ستاره

سلام به اون صورت     قشنگ ایرونی تون

سلام به اون دلهای     پر از مهربونی تون

سلام سلام صد سلام  ای بچه های ایران

سلام به اون صورت    قشنگ ایرونی تون

(۱۲)

صبح به مامان سلام میدم همین که چشمم وا میشه

اونم واسه بوسیدنم هرجا نشسته پا میشه

مهمونمون هر کی باشه مامان بزرگ یا عمه جون

در وا بشه میگم سلام خوشحال و خیلی مهربون

به آسمون سلام میدم ستاره چشمک میزنه

تو دنیا هر چی خوبیه بایک سلام مال منه

(۱۳)

به هر کجا که میریم    در اول هر کلام

می‌روید رو لب ما        گلبوته‌های سلام

قدیمی‌ها می گفتن    چقدر خوب و زیبا

سلامتی می‌آره         سلام برای دلها

دوستی‌ها بر پا میشه  با یک سلام و خنده

درخت دشمنی‌ها      از ریشه میشه کنده

ای چشمه محبّت      سلام بکن تو هر بار

این هدیه قشنگیست  در لحظه‌های دیدار

(۱۴)

سلام كرده‌ام من
سلام كار خوبيست
دوباره صبح آمد
يك صبح خوب و زيبا
سلام كرده‌ام من
به مامان و به بابا
به خانم مربي
به دوستان زيبا
به سبزه‌ها و گل‌ها
به خورشيد تابان
سلام كرده‌ام من
سلام كار خوبيست
دوباره من گرفتم
از خدا نمره بيست

(۱۵)

سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام
سلام می‌گم تا دلم وابشه روی لبات شکوفه پیدابشه
سلام بگو تا که دلت وابشه روی لبات شکوفه پیدا بشه
به چشمون پر از ستارت سلام به قلب پر گل و بهارت سلام
سلام به دنیای بدون جنگت به آسمون آبی قشنگت

كلمات كليدي: شعر كودكانه سلام, آداب سلام, آموزش سلام, معرفي كتاب كودك

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

 

شعر كودك (معرفي كتاب كودك)

شعر كودك + معرفي كتاب كودك

اشعار زير از مجموعه كتاب هاي حسني است كه منوچهر احترامي براي خردسالان و كودكان سروده است.

حسني نگو بلا بگو

توی ده شلمرود،
حسنی تک و تنها بود.
حسنی نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موی بلند، روی سیاه،

ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلی، نه قلقلی، نه مرغ زرد کاکلی،
هیچکس باهاش رفیق نبود.
تنها روی سه پایه، نشسته بود تو سایه.

باباش می گفت:
– حسنی میای بریم حموم؟
– نه نمیام، نه نمیام

– سرتو میخوای اصلاح کنی؟
– نه نمی خوام، نه نمی خوام

شعر كودك + معرفي كتاب كودك

کره الاغ کدخدا،
یورتمه میرفت تو کوچه ها:
– الاغه چرا یورتمه میری؟
– دارم میرم بار بیارم، دیرم شده، عجله دارم.
– الاغ خوب نازنین،
سر در هوا، سم بر زمین،
یالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو،
یک کمی بمن سواری میدی؟

– نه که نمیدم
– چرا نمیدی؟
– واسه اینکه من تمیزم.
پیش همه عزیزم.
اما تو چی؟
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!

غازه پرید تو استخر.
– تو اردکی یا غازی؟
– من غاز خوش زبانم.

– میای بریم به بازی؟
– نه جانم.
– چرا نمیای؟
– واسه اینکه من، صبح تا غروب، میون آب،

کنار جو، مشغول کار و شستشو.
اما تو چی؟
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!

در واشد و یه جوجه
دوید و اومد تو کوچه.
جیک جیک زنان، گردش کنان
اومد و اومد، پیش حسنی:

-جوجه کوچولو، کوچول موچولو،
میای با من بازی کنی؟
مادرش اومد،
– قدقدقدا

برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ی ریزه میزه
ببین چقدر تمیزه؟

اما تو چی؟
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!

حسنی با چشم گریون،
پاشد و اومد تو میدون:

– آی فلفلی، آی قلقلی،
میاین با من بازی کنین؟
– نه که نمیایم نه که نمیایم
– چرا نمیاین؟
فلفلی گفت:

– من و داداشم و بابام و عموم،
هفته ای دوبار میریم حموم.
اما تو چی؟

قلقلی گفت:
– نگاش کنین.
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه!

حسنی دوید پیش باباش:
-حسنی میای بریم حموم؟
– میام، میام
– سرتو میخوای اصلاح کنی؟
– میخوام، میخوام

– حسنی نگو، یه دسته گل
تر و تمیز و تپل مپل

الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعی
با فلفلی، با قلقلی، با مرغ زرد کاکلی

حلقه زدن، دور حسنی.
الاغه میگفت:
– کاری اگر نداری، بریم الاغ سواری.

خروسه میگفت:
– قوقولی قوقو. قوقولی قوقو؟

هرچی میخوای فوری بگو.

مرغه می گفت:

– حسنی برو تو کوچه.

بازی بکن با جوجه.

غازه میگفت:

– حسنی بیا،

با هم دیگه بریم شنا.

توی ده شلمرود

حسنی دیگه تنها نبود

شعر كودك + معرفي كتاب كودك

حسني ما يه بره داشت

حسني ما يه بره داشت

بره شو خيلي دوست مي داشت

بره چاق و توپولي، زبر و زرنگ و توقولي

دس كوچولو، پا كوچولو، پشم تنش كرك هلو

خودش سفيد، سمش سيا، سرو كاكلش رنگ حنا

بچه هاي اين ور ده، اون ور ده، پايين ده، بالاي ده

همگي باهاش دوس بودن

صبح كه مي شد از خونه در مي اومدن

دور و برش جمع مي شدن، پشماشو شونه مي زدن

به گردنش النگ و دولنگ، گل و گيله هاي رنگارنگ

حسني ما سينه اش جلو سرش بالا قدم مي زد تو كوچه ها نگاه مي كرد به بچه ها

يه روز بهار

باباش اومد تو بيشه زار

داد زد: آهاي حسن بيا كجايي بابا؟

بره تو بيار، خودتم بيا

قيچي تيز

پشم سفيد

بره رو گرفت، پشماشو چيد
بره چاق و توپولي، زبر و زرنگ و توقولي

شد جوجه پر كنده

همگي زدن به خنده

پيشيه مي گفت: تو بره اي يا بچه موش لخت راه نرو يه چيزي بپوش

حسني ما

شونه اش بالا

سرش پايين قدم مي زد تو كوچه ها

نگاه مي كرد روي زمين

ننه ي حسن دوون دوون اومد بيرون
پشما رو بسته بسته كرد

سفيد و گلي دو دسته كرد

ريسيد و تابيد و كلاف كرد

شست و تميز و صاف كرد

منظم و مرتب

پيچيد توي چادر شب

يه جفت ميل و يه مشت كلاف

حالا نباف كي بباف

ننه حسن سرتاسر تابستون

نشسته بود تو ايوون

بي گفتگو، بي هاي و هو

براي حسن لباس مي بافت

فصل زمستون كه رسيد بارون اومد، برف باريد

حسني ما لباسو پوشيد خرامون اومد ميون ميدوون

حيوونا شاد و خندون

خانمي گفت: لباس حسن عالي شده قشنگ تر از قالي شده

پيشيه مي گفت: لباس حسن قشنگه مثل پوست پلنگه

ببعي مي گفت: بع، سرده هوا، نه

اما حسن، لباس به تن، خنده به لب

شونه شو داده بود عقب

ميون برف بارون قدم مي زد تو ميدون

باباش بهش نيگا مي كرد دودو چپق هوا مي كرد

ننه ش مي گفت: ننه حسني ماشاالله چشم نخوري ايشاالله

شعر كودك + معرفي كتاب كودك

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

شعر كودكانه براي بابا (معرفي كتاب كودك)

شعر كودك براي بابا + معرفي كتاب كودك

پدر مهربون

بابای خوب و نازم
عزیز و دلنوازم
تو نعمت خدایی
تو خوب و با وفایی
خدا ترا نگهدار
که میروی سر کار
قرآن پاک و روشن
گفته است از تو با من
حرف ترا دهم گوش

الهی زنده باشی

ای پدر مهربون

پدر

می رسد به گوش من

یک صدای آشنا

زنگ آشنای در

می زند مرا صدا

شادمانه می کشم

چفت را ز پشت در

شاد و مهربان پدر

ایستاده پشت در

می کنم تبسمی

پشت در به روی او

داد می زنم پدر

می دوم به سوی او

شعر براي بابا + معرفي كتاب كودك

بابا آمد

تق تق تق بر در زد
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا کردم
شادی را پیدا کردم

وقتی  بابا را دیدم
فوری او را بوسیدم
بابا آمد نان آورد
با لبخندش جان آورد
با او روشن شد خانه
او شمع و ما پروانه

بابای خوبم

خبر خبر خبردار
بابای خوب و پرکار

خدای مهربونم
اونو برام نگهدار

می خوام یه شعر بخونم
بدونه یاد اونم

تا دنیا دنیا باشه
من عاشقش می مونم

بابای خوب و ماهم
تویی پشت و پناهم

مواظبی که هیچ چی
نباشه سد راهم

قشنگی مثل گل ها
دوستت دارم یه دنیا

باور بکن برایم
تو بهترینی بابا

خدا کنه همیشه
کنار من بمونی

هزار هزار تا قصه
برای من بخونی

والدين عزيز می توانید ما را از طریق راديو قصه كودك برای معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

 

شعر كودكانه (معرفي كتاب كودك)

شعر كودكانه + معرفي كتاب كودك

شعر کودکانه ماه رجب

از آسمون ستاره باز می باره

دلامون از یاد خدا بهاره

ماه رجب ماه رجب ماه رجب

باز خبرایی داره

رجب که ماه خداست

نام یه رود زیباست

جاری میون بهشت

مثل عسل مصفاست

آسمون عبادت

توی رجب چه صافه

باز خدا مهمون داره

موسم اعتکافه

نسیم بندگی باز

می پیچه توی دنیا

تو لیله الرغائب

تو شب آرزو ها

از آسمون ستاره باز میباره

دلامون از یاد خدا بهاره

از آسمون ستاره باز می باره

دلامون از یاد خدا بهاره

ماه رجب ماه رجب ماه رجب

باز خبرایی داره

از روز اول ماه

شروع می شه جشن ما

مژده امام باقر

پا میزاره به دنیا

پا میزاره به دنیا

مثل امام رضا باز

دلهای ما چه شاده

تولد امام محمد جواده

محمد جواده

زمین پر از بوی خوش

فضا پر از ستاره

از آسمون دباره

بارون گل میباره

از آسمون ستاره باز میباره

دلامون از یاد خدا بهاره

از آسمون ستاره باز می باره

دلامون از یاد خدا بهاره

ماه رجب ماه رجب ماه رجب

باز خبرایی داره

فرشته ها تو مکه

حلقه زدن دوباره

کعبه شکافته شد تا

علی قدم بزاره

علی قدم بذاره

پیش خدا عزیزه

هرکی علی رو داره

نام علی میمونه

تا دنیا بر قراره

تا دنیا برقراره

مژده که ماه بعثت

عید پیمبر ماست

عیدی ما ظهور مهدی آل طاهاست

از آسمون ستاره باز میباره

دلامون از یاد خدا بهاره

از آسمون ستاره باز می باره

دلامون از یاد خدا بهاره

ماه رجب ماه رجب ماه رجب

باز خبرایی داره

شعر روز پدر + معرفي كتاب كودك

شعر كودكانه روز پدر

جشن گل و ستاره
میاد دوباره روز
جشن گل و ستاره
چه روز خوب و شادی
وای چه صفایی داره
روز پدر می رسه
شاد می شه بابای من
برای او می خرم
یه شاخه گل، یه پیرهن!
می گم مبارک باشه
روز پدر بابا جون
الهی زنده باشی
ای پدر مهربون

پدر خوب من

ای فدای روی همچون ماه تو
گشته ام من واله و شیدای تو
تکیه گاه من تویی هان ای پدر
ای پدر کی میشوم همتای تو؟
گر تو می بینی که شعری گفته ام
دوست دارم پا گذارم جای تو
گرچه می نتوان که جا پایت گذاشت
لیک رسوا می شود بدخواه تو
آب دریا را اگر نتوان کشید
می توان نوشید از دریای تو
ای پدر با من بگو درد دلت
تا که من مرهم نهم غمهای تو
ای پدر پشت و پناه من تویی
پشت من گرم است از گرمای تو
ای پدر خونی که در پود من است
قطره قطره می کنم اهدای تو
روشنی بخش چراغ خانه ای
می ستایم روح استغنای تو
کودکانت چون نهالی رسته اند
هست مادر مامن و ماوای تو
ای پدر روزت مبارک ای پدر
من چه دارم تا بریزم پای تو؟

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای مطالعه شعر كودك و معرفي كتاب كودك دنبال کنید.

اشعار زيباي حاجي فيروز + معرفي كتاب كودك

اشعار حاجي فيروز + معرفي كتاب كودك

حاجي فيروزه سالي يه روزه مرنضي احمدي

ارباب خودم سلام و عليكم

عليكم السلام پيرشي ايشالا

ارباب خودم سرتو بالا كم

توي هر دو چشام نميري ايشالا

ارباب خودم به من نيگا كن

ارباب خودم بزبز قندي

ارباب خودم چرا نمي خندي؟

ارباب خودم گلي به جمالت

از كجا بگم وصف كمالت

حاجي فيروزم

بله 

سالي يه روزم

بله

حاجي فيروزم

بله مثه نيم سوزم

بله
بشكن بشكنه

بشكن

من نمي شكنم

بشكن

من نمي تونم

بشكن

مي توني

جچوري بشكنم؟

تق تق

چطوري بشكنم؟

تق تق
اينجا بشكنم يار گله داره

اينجا بشكنم يار گله داره

اونجا بشكنم يار گله داره

اين عاشق بيچاره چقدر حوصله داره
حاجي فيروزم

بله 

سالي يه روزم

بله

سالي كه گذشت سال بد بود
سالي كه گذشت سال بد بود

اي سال برنگردي

بري ديگه بر نگردي

مردا رو اخته كردي

مردا رو اخته كردي

زنا رو شلخته كردي

دكونا رو خسته كردي

همرو خسته كردي 
اي سال برنگردي بري ديگه بر نگردي

در سايه ايزد تبارك عيد همگي بود مبارك

يا حقيا هو

هركي به كاري مشغول
پولي بريز تو كشكول

يا حق يا هو

همه ي روزتان پيروز
بشكن يشكنه بشكن

من نمي شكنم بشكن

اينجا بشكنم يار گله داره

اونجا بشكنم يار گله داره

اين سياه بيچاره چقدر حوصله داره

حاجي فيروزه

سالي يه روزه

منم مي دونم

عيد نوروزه

ارباب خودم سلام عليكم

ارباب خودم سرتو بالا كن

ارباب خودم يك  لطف بما كن

ارباب خودم بز بز قندي

ارباب خودم چرا نمي خندي؟

اشعار حاجي فيروز + معرفي كتاب كودك

حاجي فيروز اومده عيد دوباره

باز دوباره اومد عید نوروز     
باید بخونه این حاجی فیروز
بر تن بکنم پیرهن رنگی
در دست بگیرم دایره زنگی
فریاد بزنم مژده که عید شد 
زمستون باز نصیب جن و غیب شد
مژده بدم ای مردم بازار
بیدار بشین از خواب دلازار
 بر پا بکنین هل هله و شور
با شمام بهار داره میاد زود
این مشکله این حقیر هر سال
 خیلی سخته تا بیدار بشن مردم بازار
چاره ندارم تا روز نوروز
باید بخونه این حاجی فیروز
ابراب خودم سامبولی بلیکم
ابراب خودم سرتو بالا کن
 ابراب خودم از خواب بیدار شو
ارباب خودم همراه ما شو
 با بنده که چند صد ساله هستم
دستتو بیار بزار تو دستم
با همدیگه یک صدا بخونیم
بعد از این دیگه با هم بمونیم

ابراب خودم سامبولي بليكم

عید نوروزه و حاجی فیروزه
حاجی فیروزه سالی یه روزه
ابراب خودم، سامبولی غلیکم
ابراب خودم، سرتو بالا کن
ابراب خودم، بزبز قندی
ابراب خودم، چرا نمی خندی
ابراب خودم، فصل بهاره
ابراب خودم، موقع کاره
ابراب خودم، بلند شو خوش باش
ابراب خودم، دیگه نمی آد جاش
ابراب خودم عمری که هی شد
بگو کی اومد و گذشت و طی شد
حاجی فیروز اومده سرتو بالا کن
عید نوروز اومده سرتو بالا کن
پر شده باغ و گلستان ز شکوفه
بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن
کوچه باغای قشنگ ده شمرون
یاکه آبادی های آباد ایروون
همه از شور و امید پر می شه وقتی
میخونه حاجی فیروز با لب خندون
ابراب خودم، سامبولی علیکم
ابراب خودم، سرتو بالا کن
ابراب خودم، بزبز قندی
ابراب خودم، چرا نمی خندی 
ابراب خودم، فصل بهاره
ابراب خودم، موقع کاره
ابراب خودم، تو کنج هشتی
ابراب خودم، پس چرا نشستی
رنگ صورتت سیاه اما
قلب پاک تو، یه رنگ با ما
وقتی میخونی، با رنگ شادت
همه جمع میشن از اینجا و آنجا
حاجی فیروز بخون صدات قشنگه
رختای تنت، رنگ و وارنگ
صدای دایره ات، نوای شادیست
می خونه باهات هرکی زرنگه
حاجی فیروز اومده سرتو بالا کن
عید نوروز اومده سرتو بالا کن
پر شده باغ و گلستان ز شکوفه
بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن

شعر حاجي فيروز

ارباب خودم سلامو علیکم
ارباب خودم سرتو بالا کن
ارباب خودم مردم ایران
بچه ها و پیرها و جوانان
ارباب خودم چشما رو بازکن
نوروز اومده اخما رو بازکن
ارباب خودم پسته و بادوم
مژده ای دارم برای مردوم
ارباب خودم کشک و بادمجون
همه چیزها میشه ارزون ارزون
تخم‌مرغ و گوشت فط و فراوون
روغن و برنج و نفت و صابون
ارباب خودم فلفل ریزه
لباس بچه‌ها چه قدر تمیزه
بازی در میارن توی کوچه
جیباشون پر از نقل و کلوچه
ارباب خودم خسته نباشی
سالی را تو پشت سر گذاشتی
یادمون نره آنچه گذشته

ارباب خودم فندق و پسته
مثل گلی بر سبزه نشسته
قربونش برم کارش درسته
دست از خوبی‌ها هنوز نشسته
ارباب خودم عیدت مبارک
زیر سایه ایزد تبارک

شما مي توانيد ما را از طريق راديو قصه كودك براي معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

شعر دزده و مرغ فلفلي (معرفي كتاب كودك)

شعر دزد و مرغ فلفلي+معرفي كتاب كودك

شعر دزده و مرغ فلفلي يكي از طولاني ترين سروده هاي منوچهر احترامي براي كودكان است.

دزده و مرغ فلفلي

توي ده شلمرود

فلفلي مرغش تك بود

يه ده بود و يه فلفلي

يه مرغ زرد كاكلي

يه روز كه خيلي خسته بود

كنج اتاق نشسته بود

يه دزد رند ناقلا

شيطون و بدجنس و بلا

اومد و يه كيسه آورد

كاكلي رو دزديد و برد

شعر دزد و مرغ فلفلي +معرفي كتاب كودك

تنگ غروب كه فلفلي

رفت به سراغ كاكلي

نه آب بود و نه دونه بود

نه كاكلي تو لونه بود

داد زد و گفت

توپول مومپولي

دست و پا گلي
نوك حنايي كجايي؟

فلفلي هي صدا زد

اما جواب نيومد

تنها يه رد پا جا مونده بود
اون دور و برا

آقا فلفلي

قبا به تن

شال به كمر

گيوه به پا

كلاه به سر

يه كوزه آب

يه سفره نون

از توي ده اومد بيرون

كدخدا گفت:

اوقور بخير

مگه باما قهري فلفلي؟

عازم شهري فلفلي؟
فلفلي گفت:

اون مرغ زرد پا كوتاه

كاكل حناي نوك طلا

كه صد تومن مي خريدنش نمي دادمش

دزده گرفت و بردش

مي رم كه پيداش بكنم

دزده رو رسوا بكنم

يكسره رفت اروميه

تا ببينه كي به كيه

اينورو ديد اونورو ديد

اينجا و اونجا سركشيد

نه مرغو ديد، نه دزد و ديد

از اونجا رفت به تبريز

منظره هاش دل انگيز

اينجا و اونجا سركشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

شعر دزد و مرغ فلفلي + معرفي كتاب كودك

ازونجا شد سوار فيل

يكسره رفت به اردبيل

كوه سهند و سبلان

سركشيده به آسمان
از پشت كوه سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

شعر دزد و مرغ فلفلي + معرفي كتاب كودك

ازونجا رفت به آستارا

شهر قشنگ و با صفا

گوشه كنارا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از آنجا بي معطلي

يكسره رفت به انزلي

ميان دريا كشتي بود

ماهي به اين درشتي بود

تو كشتي ها سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از اونجا رفت به شهر رشت

اينورو گشت، اونورو گشت

تو شاليزارها سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا رفت به لاهيجان

مردم خوب و مهربان

شهر به اين مصفايي

سرتاسرش باغ چايي

يه گشتي توي كوچه خورد

يه عالمه كلوچه خورد

اينجارو گشت، آنجا رو گشت

از تنكابن هم گذشت

عروس شهرهاي شمال

مركز باغ پرتغال

از آنجا با ميني بوس

يسكره رفت به چالوس

اينجا و آنجا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از بس كه هي بارون آمد

از آنجا هم بيرون آمد

نشست توي سواري

رفت توي شهر ساري

دو مترو نيم پارچه خريد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا شادو خندون

رفت توي شهر گرگان

تركمن هاي اسب سوار

دنبال هم قطار قطار

توي دشت و تو صحرا

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از اونجا بيرون آمد

رفت توي شهر گنبد

گنبند قابوس اينجاست

ببين، ببين چه زيباست

اينجا و اونجا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از توي شهر گنبد

يكسره رفت به مشهد

وقتي به صحن نو رسيد

يكدفعه كدخدا رو ديد

كدخدا گفت: سفر بخير

همه جارو گشتي فلفلي

چه طوري مشتي فلفلي؟

تنها مياي تنها ميري؟

بگو ببينم كجا ميري؟

فلفلي گفت: دارم يه جاي دور مي رم

به شهر نيشابور مي رم

هندونه هاش چه عاليه

حقا كه جاتون خاليه

تو جاليزها سرك كشيد

اينجا و اونجا سر كشيد

سوار سوار، پياده سوار

خودشو رسوند به سبزوار

سرتاسرش باغ هلو

يا هلو هلو برو تو گلو

از آنجا رفت به شاهرود

آب و هواش چه خوب بود

وقتي رسيد به دامغان

پسته خريد فراوان

ازونجا رفت به گرمسار

خربزه هاي آبدار

از اونجا رفت به تهران

شهر بزرگ ايران

شهر نگو، شهر فرنگ

هرچي بخواي، از همه رنگ
توي شلوغي سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از شلوغي كلافه شد

عازم شهر ساوه شد

هوا پر از بوي بهار

زمين پر از باغ انار

اينجارو ديد، آنجا رو ديد
رفت و به شهر قم رسيد

سوهان فرد اعلا

شيرين مثل حلوا

حلواي تن تناني

تا نخوري نداني
به شهر كاشان رسيد

اينجا دويد، اونجا دويد

عقرب و قالي يك طرف

تو گلزارها سرك كشيد
نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا رو به پايين

رفت به نطنز و نايين

از اونجا رفت به اصفهان

اينجا كجاست نصف جهان

ساختموناش قشنگ قشنگ

با كاشي هاي رنگارنگ

تو ساختمون ها سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد
اسباباشو چيد توي ساك

از اصفهان رفت به اراك

اينجا و آنجا سركشيد

انگور بي دانه خريد

چه انگوري چه انگوري

مثل چراغ زنبوري

همراه يك مسافر

شد راهي ملاير

توي كوچه و تو بازار

كشمش و شيره بسيار
اينجا و آنجا سركشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از ملاير دوان دوان

دويد به سوي همدان

بدون هيچ معطلي

رفت و رسيد به بوعلي

پاي پياده شد روان

از همدان به باختران

اينجا و اونجا سركشيد

چيزي به جز گيوه نديد

از باختران راه افتاد

بسوي خرم آباد

به خرم آباد كه رسيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا رفت به دزفول

هركي به كاري مشغول

ازونجا به يه پرواز

پريد تو شهر اهواز

وقتي رسيد غروب بود

صحبت تانك و توپ بود

تو اهواز هم نايستاد

تنگ غروب راه افتاد

از توي شهر اهواز

يكسره رفت به شيراز

حافظ و سعدي را ببين

چه دل فزا چه دل نشين

اينجا دويد، اونجا دويد

گوشه كنار و سر كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

رفت و به شهر يزد رسيد

قطاب و باقلوا خريد

پشمك و زولبيا خريد

ازونجا رفت به كرمان

شهري كه قالي داره

زيره عالي داره

اينجا و اونجا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

شعر دزد و مرغ فلفلي + معرفي كتاب كودك

از پشت كوه تفتان

شد عازم زاهدان

اينجا و اونجا سرك كشيد

يك رد پاي تازه ديد

روي شتر سوار شد

عازم چابهار شد

دورو برو نگا كرد

رد پاشو پيدا كرد

اين همه آزارم دادي

بالاخره گير افتادي

حالا مي خواي چي كار كني؟

كدوم طرف فرار كني؟

نه اينوري نه اونوري

يه راست برو كلانتري

اي مرغ زرد پا كوتاه

كاكل حناي نوك طلا

هي دنبالت دويدم

رنج سفر كشيدم

خوب شد كه پيدات كردم

الانه بر مي گردم

مي برمت به خونه

مي دمت آب و دونه

دونه بخور كه چاق شي

سالم و سر دماغ شي

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای مطالعه شعر كودك و معرفي كتاب كودك دنبال کنید.

 

 

شعر دويدم و دويدم (معرفي كتاب كودك)

شعر دويدم و دويدم+ معرفي كتاب كودك

دویدم و دویدم

دویدم و دویدم
به نهر آب رسیدم 
گیوه مو ور کشیدم
از روی آب پریدم
دویدم و دویدم
پرنده ها رو دیدم 
صداشونو شنیدم
به جنگلا رسیدم
دویدم و دویدم
سر کویی رسیدم 
دو تا خاتونی دیدم 
یکیش به من نگاه کرد 
یکیش منو صدا کرد 
یکیش به من گفت حسنی 
تو مثل بچه ی منی
آمدی این بالا چرا؟
گرمه هوا، حالا چرا؟
یکیش به من گفت حسنی 
آبت نبود، نونت نبود
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد 
آب مال من، نون مال من 
سنگک و تافتون مال من 
پخته و تُرد و خشخاشی 
بَه بَه از این شاطر باشی 
رشته به رشته پخته 
نون برشته پخته 
چه نونی و چه نونی
تا نخوری ندونی
نونو خودم خوردم
آبو دادم به زمین
زمین به من علف داد 
روی زمین تَرَک تَرَک …

چوپون کجاست؟ زیز بَرَک 
هی بزی میکشه سَرَک: 
علف داری؟ بالا تَرَک 
علف داری؟ بالا تَرَکبزیه کجاست؟ تو صحرا 
حالش خوبه؟ نه والا! 
گشنه و تشنه مونده 
رمق بهش نمونده
آقا بزیه 
بع، بع! 
علف داری؟ نع، نع!
علف می خوای؟
چرا نمی خوام؟ 
بدو و بیا؟ 
الان میام 
علفو دادم به بزی 
بزی به من هیزم داد 
شاطر باشی به تنهایی
نشسته بود تو نونوایی 
دو تا تقار پر از خمیر 
تنور خاموش، نونا فطیر 
– شاطر باشی نونت کو؟ 
سنگک و تافتونت کو؟ 
دو روزه هیزم ندارم 
نون واسه مردم ندارم
این از آتیش، اون از خمیر 
هیزم خشک بیار و بگیر
هیزمو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد
زرگره توی پنج دری
مشغول کار زرگری
هی به کوره دم می دَمید
آتیش نداشت، کم می دمید
– تنها چرا نشستی؟
منتظر چی هستی؟
آتیشو بگیر قاطیش کن
کوره رو پُر آتیش کن
آتیشو دادم به زرگر
زرگر به من قیچی داد
خیاطه خیلی خسته بود 
کنج دکان نشسته بود
پارچه ها رو روفو می کرد 
نَم می زد و اُتو می کرد
متر دراز به گردنش
دست چپش به سوزنش
مشتریه قَباش تَنِش
مشغول قیچی کردنش
-سوزن چی شد؟ نوکش شکست
-قیچی چی شد؟ خراب شد 
قیچی رو دادم به خیاط
خیاط به من قَبا داد
بچه ها توی مکتب
منظم و مرتب
فسقلی هی سوال می کرد
قلقلی قال ممقال می کرد
فلفلی فریاد زد؟ آهای!
حسنی به مکتب نمی آی؟
السون و ولسون؟ خودتو به ما برسون
دویدم و دویدم 
به بچه ها رسیدم
قبا رو دادم به ملّا
ملا به من کتاب داد 
– بابام کجاست؟ همین جاهاست
صبح سحر پشت الاغ
سوار شده رفته به باغ
غروب یه بار هندونه 
بار زده برگشته خونه
– حسنی کجاست؟
تو مکتبه
– بیا بابا جون نصفِ شبه
ترگلکم، ور گلکم
نازنینم، بگو ببینم
آبت چی شد؟ 
نونت چی شد؟ 
نه آب دارم، نه نون دارم
اما به جاش کتاب دارم
کتابو دادم به بابام
بابام دو تا خرما داد
یکیشو خودم خوردم 
یکیشو دادم به فلفلی
فلفلی گفت: بازم می خوام
رفتم به بابام گفتم
یه خرما دیگه خواستم 
بابام به خنده افتاد
من پریدم تو طاقچه
فلفلی رفت تو باغچه 
آتیش به پنبه افتاد 
گربه به دنبه افتاد
سگ به شکمبه افتاد
مادر بزرگ خوبم 
کِرّی به خنده افتاد

شعر دويدم و دويدم+ معرفي كتاب كودك

شعر دويدم و دويدم را منوچهر احترامي براي كودكان سروده و توسط نشر گزارش (لاک پشت) منتشر شده است.

منوچهر احترامي از قديمي ترين نويسندگان حوزه ادبيات كودك و نوجوان در ايران كه در شانزدهم تیرماه سال ۱۳۲۰ در شرق تهران زاده شد. معروفترين اثرش كتاب شعر حسني نگو بلا بگو بود كه در سال هاي دهه ۶۰ طرفداران زيادي داشت.

احترامي تحصيلات ابتداييش را در دبستان محمديه و سلمان به پايان رساند و دوره متوسطه را  مدرسه دارالفنون و مروي طي كرد؛ تحصيلات تكميليش را در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به پايان رساند.

وي زماني كه فقط ۸ سالش بود يكي آشنايانش غزليات سعدي را به او هديه مي دهد و همان موقع او سرودن را شروع مي كند. «اول دفتر به نام ایزد پاک، صانع پروردگار حی تواناک» اولين شعرش بود كه به تقليد از اين بيت سعدي «اول دفتر به نام ایزد دانا، صانع پروردگار حی توانا» سروده بود. از آن پس علاقه او در نوشتن و سرودن قطعات ادبي و قصه بيشتر شد. كارهاي كودكانه اش هرچند خالي از اشكال نبود اما روز به روز بهتر مي شد.

او سال هايي كه طنز نويس بود با نشريات گوناگوني همكاري مي كرد. و آثارش در مجله گل آقا به مدیریت كيومرث صابري فومني چاپ مي شد.

منوچهر احترامي در سال ۱۳۳۷ طنز نويسي را كاملا جدي آغاز و براي مجله توقيق ارسال كرد. آن زمان كه ۱۷ ساله بود عضو تحريريه مجله توفيق شد. علاوه بر مطبوعات با راديو و تلويزيون هم همكاري مي كرد. او با القابي چون «الف ـ اینکاره» و«م. پسرخاله» هم شناخته شده است.

مجموعه ي «بچه ها، من همبازي» بخشي از داستان ها طنز احترامي است و باقي آثارش را در كتاب جامع الحكايات منتشر كرده است. كتاب هايي كه نوشته و منتشر كرده بيش از ۵۰ عنوان است. ازين كتاب ها مي توان به «خروس نگو یه ساعت»،«حسنی نگو یه دسته گل»، «خرس وکوزه عسل» و «دزده و مرغ فلفلی» اشاره كرد.

احترامي كارمند مركز آمار ايران بود.

وی در شامگاه چهارشنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ بر اثربيماري قلبی، در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت و در قطعه  هنرمندان بهشت زهرا آرميد.

آثاري كه از  منوچهر احترامي بجا مانده است :

مثل کنه چسبیدن

کی بود رفت زیر میز؟ 

گربه من نازنازیه همه ش به فکر بازیه

فیل اومد آب بخوره،  

حسنی ما یه بره داشت

موش دم بریده

طنزآوران امروز ایران  

حسنی ما یه بره داشت

حسني نگو بلا بگو

حسنی نگو یه دسته گل

دزده و مرغ فلفلی، شعر کودکانه

حسنی باباش یه باغ داره

مهمانهای ناخوانده

حسن کچل و سه بزغاله 

حسنی و گرگ ناقلا

حسن کچل و سه بزغاله   

سلیمان بابا سلیمان

و…

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای مطالعه شعر كودك و معرفي كتاب كودك دنبال کنید.

شعر هفت سين (معرفي كتاب كودك)

شعر هفت سين+ معرفي كتاب كودك

كودكان از شعرهايي كه براي سن آنها مناسب است لذت مي برند و هميشه دوست دارند براي ديگران بخوانند. پدر و مادرها هم با اين اشعار خاطره هايي دارند. در زير شعرهاي مربوط به سفره هفت سين را براي كودكان در نظر گرفته ايم.

سفره هفت سین

سبزه رو بیار 

آچین و واچین

نوروز آمده

سفره رو بچین

دستاتو وا کن

بالا بیار

شکر خدا رو

به جا بیار

نوروز آمده

فصل بهاره

نم نم بارون

داره می باره

ماهی کوچیک

تو سفرمون

داره میگه که

فصل بهاره

دستاتو وا کن

بالا بیار

شکر خدا رو

به جا بیار

سبزه:

من سبزه قشنگم

با سرماها مي جنگم

وقتي ميام به دنيا

بستان ميشه چه زيبا

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سكه

من سكه ام چه زيبا

زينت جيب بابا

با افتخار نوروز

مي شم فراري يك روز

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سنبل

من سنبلم من سنبلم

همنشین با بلبلم

وقتي ميام به بستان

باغبون ميشه چه خندون

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سنجد

من سنجد لباس گلي

سرخ و سفيد و تپلي

با ناز و اطوار و ادا

مي نشينم پيش شما

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سير

من سيرمو لذيذم

يكمي تند و تيزم

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سيب

اسم شريف من سيب

خوشمزه بي رقيب

اي آقاي زمستون

من آمدم به ميدون

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سمنو

سلام سلام بچه ها

سمنو كوچيك شما

بدون قند و شكر

از عسل هم شيرين تر

نزديك عيد نوروز

عيد شما مبارك

ماهي

تو تنگ كوچك خود

من ماهي رنگي ام

بالا و پايين ميرم

با پولك هاي قشنگ

عيد شما مبارك

آينه

من آينه ام آينه

خودتو تو من نگاه كن

شانه بزن به موهات

عيد ديدني رها كن

عيد شما مبارك

شمع

شمع هستم و پر نورم

با شادي ها پر نورم

من مي شينم كنارتون

تا روشن بشه دلاتون

عيد شما مبارك

شعر هفت سين كودك+ معرفي كتاب كودك

سفره هفت سين

سنجد و سيب و سركه

چند تخم مرغ رنگي

با سمنو و سركه

چه سفره قشنگي

 با يك قرآن زيبا

كنار تنگ ماهي

همراهش سير و سبزه

چيده شده چه عالي

منتظر مهمونيم

به فكر هم مي مونيم

با خوشحالي، هميشه

شعرهاي شاد مي خونيم

با صحت و سلامت

هفت سين ما كامله

اگر كه خوش نباشيم

تعطيلات ما مشكله

كلمات كليدي: شعر هفت سين, معرفي كتاب كودك

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.