برای سفارش قصه اختصاصی صوتی که کودکتان در آن نقش اول را ایفا میکند همین حالا به ما پیام بدهید
اسم قصه: قصه صوتی سفینه فضایی ازسری قصه های امیر محمد
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد
تنظیم: رویا مومنی
گروه سنی : ۱۰ تا ۱۲ سال
موضوع: پاکیزگی _ مراقبت _ شادی
آدرس کانال تلگرام
@childrenradio
متن داستان
یه شب خواب عجیبی دیدم.خواب دیدم سوار یه سفینه ی فضایی واقعی هستم و موجودات عجیب و غریب توی سفینه رفت و آمد می کنند.موجودات فضایی از این طرف سفینه به اون طرف سفینه بدون اینکه پاهاشونو کف سفینه بزارن ، راه می رفتند. نگاهی به پاهام انداختم. پاهام کف سفینه نبودند و مثل موجودات فضایی به این طرف و اون طرف سفینه کشیده می شدم《یکی از موجودات فضایی نزدیکم شد و گفت 《قربان ! چی دستور میدید ؟ به سیاره شلیک کنیم ؟. از شیشه سفینه نگاهی به سیاره که کمی دور بود انداختم.سیاره رو شناختم.نه …. خدای من . سیاره ، سیاره زمین بود. موجودات فضایی می خواستن از من دستور بگیرند که به زمین شلیک کنند《 داد زدم 《 نه ..نباید شلیک کنیداما موجودات فضایی اصلا به حرفم گوش ندادند و وقتیمی خواستند دکمه ها رو بزنن و شلیک کنند ناگهان. از خواب پریدم. وقتی از خواب پریدم ساعت ۸ صبح بودنفس عمیقی کشیدم و گفتم《 آخیش …فقط خواب بود 》نزدیک ظهر خاله سودابه زنگ زد و گفت《 امشب ما می خواییم بریم شهربازی. شما هم بیاید 》.توی شهربازی وقتی چشمم به سفینه افتاد ، خوابمو برای پویا تعریف کردم《 پویا گفت 《 باید از زمین مواظبت کنیم《پرسیدم 《 چطوری ؟جواب داد 《 خب از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنیم . گل ها رو لگد نکنیم . شاخه ی درختا رو نشکنیم . توی دریا و《 رودخونه و زمین ، زباله نریزیم . هوای زمین رو با دود ماشین ها آلوده نکنیم《! گفتم 《چه ربطی به موجودات فضایی دارهپویا که مشغول بستنی خوردن بود ، گفتخب خوابت میگه از زمین مراقبت کنیم . باید اونقدر زمینو پاک و تمیز نگه داریم تا از بین نره . حالا بلند شو بریم سفینه سواری به حرف های پویا فکر کردم . راست می گفتباید از زمین مراقبت کنیم تا از بین نره و بتونیم از هوای تازه و زمین پاک لذت ببریم و شاد و سرحال بمونیم
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه
قصه های آموزنده