خانم طاووسه کارمند وظیفه شناسی است اسم قصه: قصه صوتی خانم طاووسه کارمند وظیفه شناسی است🦚قصه گو: سمینا❤️نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀تنظیم: رویا مومنی 🌱گروه سنی: ۱ تا ۷ سالموضوع:مشاغلآدرس کانال تلگرام👇🆔 @childrenradioمتن قصه:روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، طاووس، کارمند اداره بود.طاووس هرروز صبح زود از خواب بیدار می شد و صبحونه ی مفصل می خورد و بعد آماده می شد و راهی اداره می شد .وقتی به اداره می رسید ، پشت میزش می نشست و مانیتور رو روشن می کرد و مشغول رسیدگی به پرونده ها می شد.یه روز که مثل همیشه طاووس به اداره رفت و پشت میزش نشست و مانیتور رو روشن کرد ، خاله قورباغه وارد اتاق طاووس شد .طاووس بعد از سلام و احوالپرسی به خاله قورباغه گفت (( خاله قورباغه! چه خبر؟))خاله قورباغه لبخندی زد و گفت (( سلام طاووس جان ! بله اومدم این پرونده رو به دستت بدم تا امضا کنی . می خوام خونه مو بازسازی کنم و نیاز به وام بانکی دارم . شما باید امضا کنی تا بانک ، وام به من بده ))طاووس با خوشحالی گفت (( به به …خوشحالم می خوابید خونه تونو بازسازی کنید .چشم . پرونده تونو ببینم ))خاله قورباغه پرونده رو به دست طاووس داد و طاووس هم امضا کرد .خاله قورباغه دعای خیر برای طاووس کرد و با خوشحالی از اتاق طاووس بیرون رفت🦋رادیو قصه کودک🦋خاله سمینا🦋قصه صوتی کودکانه
روباه آهنگساز اسم قصه: قصه صوتی روباه آهنگسازقصه گو: سمینا❤️نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀تنظیم: رویا مومنی 🌱گروه سنی: ۱ تا ۷ سالموضوع:مشاغلآدرس کانال تلگرام👇🆔 @childrenradio🌹متن قصه:روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، روباه ، آهنگساز بود .آهنگهای روباه شاد بودند و همه ی حیوونای جنگل آهنگهای روباه رو خیلی دوست داشتند و حتی برای جشن تولد بچه هاشون هم از روباه دعوت می کردند تا آهنگ تولدت مبارک رو براشون بنوازه.یه شب که روباه آهنگساز به جشن تولد موشی دعوت شده بود ، موشی کنار اُرگِ روباه ایستاد و گفت (( میشه منم آهنگ بزنم ؟))روباه آهنگساز لبخندی زد و گفت (( بفرمائید))موشی دکمه های ارگ رو به صدا درآورد و یه قطعه آهنگ نواخت.روباه آهنگساز و خانواده ی موشی و مهمانان جشن تولد از نواختن آهنگ موشی شگفت زده شدند و همگی برای موشی دست زدند.روباه آهنگساز گفت (( آفرین موشی ! چطوری یاد گرفتی ؟))موشی جواب داد (( من هر وقت شما توی برنامه ها ارگ می زداید با دقت به انگشت ها تون نگاه می کردم و یاد گرفتم ))روباه آهنگساز گفت (( آفرین به تو دختر باهوش! اگه دوست داشته باشی می تونی دستیارم باشی و توی برنامه ها همراهیم کنی ))موشی با خوشحالی گفت (( آخ جون))از اون شب به بعد موشی با اجازه از خانواده اش ، روباه آهنگساز رو در برنامه های جنگل همراهی می کرد .🦋رادیو قصه کودک🦋خاله سمینا🦋قصه صوتی کودکانه