تخم‌مرغ طلایی(قصه کودکانه)

با قصه کودکانه دیگری همراه شما هستیم. امیدوارم از قصه‌ای که امروز برای شما کودکان ترجمه شده لذت ببرید. برای مشاهده قصه‌ کودکانه(متن) لطفا به سایت مراجعه کنید.

تخم‌مرغ طلایی(قصه کودکانه)

هریا، آرایشگر فقیری در کلبه کوچکش تنها زندگی می‌کرد و تمام وقتش را به کارش اختصاص داده بود. هر آن چه او به دست می‌آورد کافی بود تا نیازهایش را برآورده کند.

غروب بود و هریا هنگام برگشتن از کار گرسنه بود. با خودش فکر کرد: امشب چه غذایی درست کنم؟ سپس صدای قدقد مرغی را بیرون از کلبه‌اش شنید. هریا فکر کرد و برای گرفتن مرغ آماده شد: این مرغ ضیافت خوبی برای من درست خواهد کرد.

با کمی دقت توانست مرغ را بگیرد. در حالی که قصد داشت او را بکشد مرغ جیغ کشید و گفت: لطفا مرا نکش ای مرد مهربان! من کمکت خواهم کرد. هریا متوقف شد. با اینکه از حرف زدن مرغ شگفت زده شده بود پرسید: چطور می‌توانی به من کمک کنی؟

مرغ گفت: اگر زندگی‌ام را به من ببخشی، هر روز برایت یک تخم‌ طلایی خواهم گذاشت. چشمان هریا از تعجب و شادی باز ماند. او با شنیدن این قول شگفت زده شد. هریا گفت: یک تخم‌ طلایی! برای هر روز! اما چرا باید حرفت را باور کنم؟ ممکن است دروغ بگویی. مرغ گفت: اگر فردا یک تخم طلایی نگذاشتم تو می‌توانی مرا بکشی. بعد از این قول: هریا مرغ را رها کرد و برای روز بعد منتظر ماند.

صبح روز بعد، هریا یک تخم‌مرغ طلایی بیرون کلبه‌اش پیدا کرد و مرغ کنار آن نشسته بود. هریا از خوشحالی فریاد زد: درسته! تو واقعا می‌توانی یک تخم طلایی بگذاری! او این ماجرا را برای کسی تعریف نکرد چون می‌ترسید دیگران او را بگیرند.

از آن روز به بعد، مرغ هر روز یک تخم طلایی می‌گذاشت. هریا نیز برای جبران به خوبی از او نگهداری می‌کرد. خیلی زود او ثروتمند شد.

اما او طمع کرد و فکر کرد: اگر شکم مرغ را باز کنم، می‌توانم یک باره همه تخم‌های طلایی را به دست آورم. مجبور نیستم منتظر بمانم تا مرغ هر روز یک تخم بگذارد.

آن شب مرغ را به داخل خانه‌اش آورد و کشت. اما ناامید شد. او هیچ تخم طلایی پیدا نکرد. حتی یکی.

هریا فریاد زد: چه کار کردم؟ حرص و طمع من باعث شد مرغ را بکشم. اما دیگر خیلی دیر بود.

در ادامه متن قصه را به زبان اصلی می‌خوانیم.

The Golden Egg

This Short Story The Golden Egg is quite interesting to all the people. Enjoy reading this story.

Haria, a poor barber lived alone in his small hut. He was dedicated to his work. And whatever he earns was enough to fulfill his needs.

One evening, after returning from work, Haria was hungry. “What shall I cook tonight?” he thought. Just then he heard a hen clucking outside his hut. “That hen would make a great feast for me,” thought Haria and prepared to catch the hen.

With a little effort he was able to catch the hen. As he was about to kill the hen, it squeaked, “Please do not kill me, O kind man! I will help you.” Haria stopped. Though he was surprised that the hen spoke, he asked, “How can you help me?”

“If you spare my life, I will lay a golden egg everyday for you,” said the hen. Haria’s eyes got widened in delight. Haria was surprised to hear this promise. “A golden egg! That too everyday! But why should I believe you? You might be lying,” said Haria. “If I do not lay a golden egg tomorrow, you can kill me,” said the hen. After this promise, Haria spared the hen and waited for the next day.

The next morning, Haria found a golden egg lying outside his hut and the hen sitting beside it. “It is true! You really can lay a golden egg!” exclaimed Haria with great delight. He did not reveal this incident to any one, fearing that others would catch the hen.

From that day onwards, the hen would lay a golden egg everyday. In return, Haria took good care of the hen. Very soon, Haria became rich.

But he became greedy. He thought, “If I cut open the hen’s stomach, I can get out all the golden eggs at once. I do not have to wait for the hen to lay the golden eggs one by one.”

That night, he brought the hen to the interior portion of his house and killed the hen. But to his dismay, he found no golden eggs. Not even one.

“What have I done? My greed had made me kill the hen,” he wailed. But it was too late.

 

دیو سیاه دم به سر (معرفي كتاب کودک)

 

كتاب ديو سياه دم به سر داستان تخيلي کودک است كه توسط طاهره ايبد براي كودكان ۷ تا ۹ ساله نوشته شده و انتشارات اميركبير در سال ۱۳۹۰ اين كتاب را در ۱۶ صفحه منتشر كرده است.

مختصري از كتاب ديو سياه دم به سر:

خاله پیرزن لب دریا نشسته بود که ناگهان توی آب می افتد. هشت پای گرسنه ای با دیدن خاله دهانش آب می افتد و سراغ خاله پیرزن می رود و از او می پرسد که کجا می رود. خاله برای نجات خود می گوید که به خانه پسرش، دیو سیاه دم به سر می رود.

هشت پا او را تهدید می کند که اگر دروغ بگوید او را می خورد. خاله پیرزن با همین کلک از دست نهنگ و کوسه هم نجات پیدا می کند. هنگامی که خاله پیرزن متحیر و سرگردان مانده که چه کند و چه گونه برگردد، ناگهان امواج دریا بهم می خورد و همه حیوانات دریا فرار می کنند و ناگهان خاله پیرزن با یک دیو سیاه دم به سر روبرو می شود. خاله پیرزن از ترس شروع به لرزیدن می کند.
 آیا دیو به خاله پیرزن آسیب می رساند؟ آیا خاله پیرزن دوباره می تواند به خانه اش برگردد و این قصه را برای بچه ها تعریف کند؟

ديو سياه دم به سر+ طاهره ايبد

بيوگرافي طاهره ايبد به نقل از خودش:

در سال ۱۳۴۲ در شيراز متولد شدم. مجله هايي كه در كوچه پيدا مي كردم سرگرمي هاي دوران كودكي من بود. زماني كه در كلاس دوم دبستان بودم و خواندن و نوشتن را فرا گرفتم اوقات فراقت و خلوتم را فقط با كتاب هايم پر مي كردم و يك دفتر ۲۰۰ برگي كه در آن مي نوشتم. زماني كه به مقطع راهنمايي رسيدم يك كتابخانه تك قفسه اي در مدرسه مان بود كه فقط من عضو آن كتابخانه بودم هر وقت كه كتابي را برمي گرداندم،، ناظم و معلمان در مورد آن كتاب با من صحبت مي كردند.

وقتي كه سال اول راهنمايي بودم، خانم دادور «دبير زبان انگليسي» مسابقه شعر برگزار كردند و من براي اين مسابقه شعري ارسال كردم و برنده شدم و دوجلد كتاب جايزه گرفتم. اولين بار بود كه نوشته هايم را ديگران مي خواندند. اين ماجرا جرقه اي شد كه باور كنم مي توانم نويسنده بشوم بعد از آن هم مطالبم را براي مجله پيك فرستادم.

زماني كه در كانون پرورش فكري استخدام شدم هنوز ديپلمم را نگرفته بودم. و در كارگاه داستان نويسي ناصر ايراني شركت كردم و اولين كتابم (صالح) در سال ۱۳۶۳ در كانون به چاپ رسيد. باعث شد تا نوشتن را خيلي جدي تر ادامه دادم. به نوشتن رمان بزرگسال «دور گردون» پرداختم.

نوشتن براي كودك و نوجوان برايم اهميت بيشتري داشت و تا امروز حدود هشتاد عنوان كتاب براي همه گروه سني خردسال از ۶ ماه تا سه سال،كودك و نوجوان نوشته ام.

آثار طاهره ايبد

  • صالح (نوجوان)، نویسنده، ۱۳۶۶، کانون پرورش فکری
  • شیشه‌های شکسته (ن)، نویسنده، ۱۳۶۸، سروش
  • خروس جنگی (ن)، نویسنده، ۱۳۷۴، نقطه
  • باغچه توی گلدان (ن)، نویسنده، ۱۳۷۵، زلال
  • دور گردن (بزرگسال)، نویسنده، ۱۳۷۸، سروش
  • گزیده ادبیات معاصر (ب)، نویسنده، ۱۳۷۸، نیستان
  • رابین هود کوچک (ن)، نویسنده، ۱۳۷۸، نشر زمان
  • آخرین نامه (ن)، نویسنده، ۱۳۷۸، صریر
  • چهل پنجره (ن)،نویسنده، ۱۳۷۸، پیدایش
  • اسیران کوچک (ن)، نویسنده، ۱۳۷۹، به نشر
  • به هوای گل سرخ (ن)، نویسنده، ۱۳۷۹، منادی تربیت
  • ماه من، ماه او (بزرگسال)، نویسنده، ۱۳۷۹، بنیاد حفظ آثار
  • الم شنگه (نوجوان)، نویسنده، ۱۳۷۹، منادی تربیت
  • جنگجویان کوچک (ن)، نویسنده، ۱۳۷۹، به نشر
  • عطش و آتش (ن)، نویسنده، ۱۳۸۰، به نشر
  • شمشیر و اسب زخمی (ن)، نویسنده، ۱۳۸۰، به نشر
  • از غریبه‌ها می‌ترسم (ن)، نویسنده، ۱۳۸۰، به نشر
  • کوچه به کوچه (ن)، نویسنده، ۱۳۸۰، به نشر
  • عمو نوروز بازنشسته می‌شود (ن)، نویسنده، ۱۳۸۰، فرهنگ گستر
  • التماس مرغابی‌ها (ن)، نویسنده، ۱۳۸۰، به نشر
  • قطار ارواح (ک)، بازنویس و ویراستار، ۱۳۸۰، منادی تربیت
  • مرد و میدان (ن)، نویسنده، ۱۳۸۱، به نشر
  • ماجراهای خانواده آقای چرخشی (ن)، نویسنده، ۱۳۸۳، کانون پرورش فکری
  • دره جنگ (کودک)، مترجم، ۱۳۸۳، هلال احمر
  • آدم برفی دیوانه (کودک)، نویسنده، ۱۳۸۳، منادی تربیت
  • همان حسنک کجایی (ن)، نویسنده، ۱۳۸۳، به نشر
  • بازی ماه و ستاره (خردسال)، نویسنده، ۱۳۸۴، انتشارات مدرسه
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۱(ک)، نویسنده ، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۲، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۳، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۴، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۵، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۶، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۷، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۸، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل ۹، نویسنده، ۱۳۸۴، به نشر
  • داستان‌های یک قل، دو قل دو جلدی، نویسنده، ۱۳۸۹، به نشر
  • شبح سیاه (ن)، نویسنده، ۱۳۸۴، منادی تربیت
  • پیغامی برای ابر پنبه ای (ک)، نویسنده، ۱۳۸۶، انتشارات علمی- فرهنگی
  • گربه کاغذی (ک)، نویسنده، ۱۳۸۶، نشر شهر
  • محاکمه بچه خرس (ک)، نویسنده، ۱۳۸۷، انتشارات منادی تربیت
  •  یکی بود یکی نبود (ک)، نویسنده، ۱۳۸۸، انتشارات علمی فرهنگی
  • ماهی به سرفه افتاد (ک)، نویسنده، ۱۳۸۸، نشر شهر
  • لاك پشت ترسو (خردسال)، نویسنده، ۱۳۸۹، کانون پرورش فکری
  • ديو سياه دم به سر (ک)، نویسنده، ۱۳۹۰، امیر کبیر
  • پغورقاتی (طنز نوجوان)، نویسنده، ۱۳۹۰، کانون پرورش فکری
  • شتر قرمز (ک)، نویسنده، ۱۳۹۰، امیر کبیر
  • جوجه‌خروس به دمش نگاه نکرد (خردسال)، نویسنده، ۱۳۹۰، امیر کبیر
  •  بر پايه هاي لياسندرماريس (رمان نوجوان)، نویسنده، ۱۳۹۰، کانون پرورش فکری
  • نی نی بیا لالا کن (خردسال)، نویسنده، ۱۳۹۰، انتشارات علمی و فرهنگی
  • محاکمه یک گربه بدبخت (دو جلد)، نویسنده، ۱۳۹۲ شهریور، نشرشهر
  • نگذارید فرار کند، نویسنده، ۱۳۹۲، نشر شهر
  • خاله پیره و خاله پیرتره، نویسنده، ۱۳۹۳، پیدایش
  • مجموعه انیمیشن دهکده بزابزا، سرپرست نویسندگان، ۱۳۹۳، موسسه انیمیشن صبا
  • عروسیه، عروسیه (خردسال) نویسنده ، ۱۳۹۳ شهریور، دانش نگار
  • اوضاع قاراشمیش می‌شود (طنز نوجوان)، نویسنده، ۱۳۹۳، انتشارات همشهری
  • گرگ خپله و ماهی گنده، نویسنده، ۱۳۹۴، علمی و فرهنگی
  • بی‌بو بی بی‌بو، نویسنده، ۱۳۹۴، علمی و فرهنگی
  • کوزه‌ای که تنها بود (ک)، نویسنده، ۱۳۹۴، سروش
  • چارخانه و خاله کشمشی (۵ جلدی خردسال)، نویسنده، ۱۳۹۴، کانون پرورش فکری
  • نی‌نی خرسه (خردسال)، نویسنده، ۱۳۹۴، امیرکبیر
  • غاغاغولی غول غاغولی (ک)، نویسنده، ۱۳۹۴، کانون پرورش فکری
  • عابربانک صورتی (ک)، نویسنده ، ۱۳۹۵، امیرکبیر
  • سمنوی دیگ چاقالو نویسنده، ۱۳۹۵، رجا
  • پپه چپه (طنز و فانتزی کودک)، نویسنده، ۱۳۹۵، امیرکبیر
  • نرمولک بی‌ادب (ک)، نویسنده، ۱۳۹۵، امیرکبیر
  • مومولی مومو (ک)، نویسنده، ۱۳۹۵، امیرکبیر
  • گرگ قرمزی (ک)، نویسنده،۱۳۹۵، امیرکبیر
  • ده لقمه قصه (ک) / گورخر اشتباهی، نویسنده، ۱۳۹۵، امیرکبیر
  • کفش من می‌شی؟ (۶ ماه تا ۳ سال)، نویسنده، زیر چاپ، سروش
  • من مال کی‌ام (۶ ماه تا ۳ سال)، نویسنده، زیر چاپ، سروش

كلمات كليدي: داستان ديو سياه دم به سر, داستان هاي كوتاه, داستان تخيلي, طاهره ايبد, انتشارات اميركبير, معرفي كتاب

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي

معرفي كتاب کودک + بهترین کریسمس من

كتاب بهترين كريسمس من داستان كوتاهي كه توسط مرضيه جوكار در ۱۲ صفحه نوشته شده است و انتشارات به نشر اين كتاب را در قالب «کتاب‌های پروانه» براي كودكان منتشر كرده است.

داستان اين كتاب در مورد پسربچه اي بنام «ویکتور» است كه با دوچرخه اي كه يكسال قبل بابانوئل برايش گرفته بود تصادف مي كند و فلج مي شود.

ويكتور براي كريمس سال جديد از بابانوئل كفش معجزه درخواست كرده بود كه بتواند راه برود ولي هديه او كفش معجزه نبود. «مينا» دختري كه در همسايگي آنها زندگي مي كند، خانواده اي مسلمان هستند و او را با پيامبر مسلمانان آشنا مي كند. 

در اين داستان، با نشانه هايي از بابانوئل، امید، گل محمدی، کریسمس، معجزه و کرامات پیامبرانی همچون محمد(ص) و مسیح(ع)، با زبان كودكانه دوستي و يكپارچگي در ميان اديان به تصوير كشيده شده است.

مرضيه جوكار هدف خود را از نوشتن كتاب «بهترین کریسمس من» آموزش دوستي و صلح به كودكان مي داند؛ چون خشونت از مسائل مهمي است كه مي تواند در جوامع وجود داشته باشد.

معرفي كتاب+ بهترين كريسمس من

بيوگرافي و آثار نويسنده:

مرضيه جوكار در سال ۱۳۵۶ در شيراز شهر زيباي گل و بلبل زاده شد و تحصيلاتش در رشته روانشناسي است.

جوكار نويسندگي را از سال ۱۳۸۴ آغاز كرد. داستان هاي كوتاه و زيبايش در نشريات گوناگون از جمله «داستان همشهری»، «عصر پنجشنبه»، «انشا و نویسندگی» و همچنين مجموعه داستان هايي مانند «پرسه در حوالی داستان امروز» به چاپ رسيده است كه جوايزي مانند ماه و مهر، جایزه ادبی بوشهر، یوسف، جایزه ادبی شیراز، آفتاب جايزه ادبی صادق هدایت و…  را در بر داشته است. وي علاوه بر نوشتن براي بزرگسالان در حوزه كودك و نوجوان هم جرعه اي نوشيده و بالغ بر ۳۰ عنوان كتاب در اين بخش منتشر كرده است.

آثار اين بانوي هنرمند:

خانه لاک‌پشت کوچولو، تصویرگر: بنفشه احمدزاده، نشر علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۶، (منتخب اولین دوره مسابقه قصه‌نویسی و تصویرگری برای کودکان، که نشر علمی و فرهنگی در سال ۱۳۸۵ برگزار کرد).

دست‌هایش بوی گل می‌داد (داستان نوجوان)، نشر علمی و فرهنگی، تصویرگر: هدی عظیمی، چاپ اول ۱۳۹۰ ، منتخب جایزه ادبی اصفهان.

شماره تلفن بهشت، نشر شاهد، تصویرگر: تهمینه حدادی، چاپ اول ۱۳۸۸، برگزیده جایزه ادبی شهید غنی‌پور.

اگر مترسک نبودم، نشر رخشید، تصویرگر: رویا مرتضوی، چاپ اول ۱۳۹۴، منتخب جایزه ادبی آهوی سمنان.

بیدارشو بابا، نشر به نشر، تصویرگر: حمیدرضا بهرامی، چاپ اول ۱۳۹۶

جیرجیرک هنرمند، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،/ تصویرگر: سارا صالحی، چاپ اول ۱۳۸۵

، انتشارات به نشر، تصویرگر: آرزو قلی‌زاده، چاپ اول ۱۳۹۶

مرضيه جوكار در كنار نويسندگي به كار گويندگي هم فعاليت دارد و يكي از اصلي ترين اعضاي انجمن گويندگي و دوبله شيراز است.

كلمات كليدي: بهترین کریسمس من, داستان كوتاه, كودك, مرضيه جوكار, معرفي كتاب

فوق توصيف: كتاب بهترين كريسمس من  داستان كوتاهي كه توسط مرضيه جوكار نوشته شده است.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي

معرفی کتاب کودک + جوراب های بوگندو

كتاب جوراب هاي بوگندو كتابي است كه رابرت مانش براي كودكان ۳-۷ سال نوشته است. اين كتاب را پروانه فتاحي و عرفان اتابكي ترجمه كرده اند؛ و در ۳۲ صفحه توسط انتشارات پرتقال منتشر شده است.

كتاب جوراب هاي بو گندو در مورد كودكي است بنام توني، كه جوراب هاي تازه اش را خيلي دوست دارد؛ و اصلا حاضر نمي شود آنها را از پايش در آورد. ولي وقتي كه جوراب هاي دوست داشتني توني بو مي گيرد دوستانش تدبيري مي انديشند كه جوراب ها را از پاي توني در بياورند.

اين كتاب مصور چون به زبان ساده نوشته شده است دوستداران زيادي دارد و موقع خواندن لبخن را به لب خواننده مي آورد. نكته اي كه از داستان توني درك مي شود مهم دانستن تميزي است و به كودكان ياد مي دهد اگر تميزي را انتخاب نكنند باعث آزار اطرافيان مي شوند.

معرفی کتاب+ جوراب های بوگندو

رابرت نورمن مانش در يازدهم سال ۱۹۴۵ در پیتسبورگ پنسیلوانیاي كانادا زاده شد. وي نويسنده ادبيات كودك است و فارغ التحصيل رشته انسان شناسي با مدرك فوق ليسانس است.

مانش در ابتدا تصميم داشت كشيش شود ولي بعد ها منصرف شد و در زمينه ادبيات كودك فعاليت كرد و در سال ۱۹۷۳ موفق شد با مدرك فوق ليسانس رشته ادبيات كودك از دانشگاه دانشگاه گوئلف فارغ التحصيل شود. دوسال بعد به كاندا مي رود و در مهد كودك دانشگاه گوئلف مشغول مي شود در همان دانشكاه در بخش كالج مطالعات خانواده  استاديار مي شود و داستان هايش را كه براي كودكان نوشته بود چاپ مي كند.

معروفترين كتاب مانش كتاب تا ابد دوستت دارم است.

طبق گفته هاي مانش او مبتلا به بيماري دوقطبي بود و اعتياد هم داشت در سال ۲۰۰۸ سكته مغزي باعث مي شود اختلالاتي در حافظه اش ايجاد شود. وي در آن زمان بازنشسته شد و بكار نويسندگي ادامه داد. در سال ۲۰۱۰ بعد از اينكه اعتيادش را ترك كرد دچار افسردگي مي شود.

داستان هاي مانش با اغراق در كلماتي كه در داستان هايش جود دارد معروف شده است. او داستان هايش را در برابر مخاطبش مي نويسد و با تكرار زياد ويرايش مي كند.

رابرت نورمن مانش در فستيوال هاي كودكان و مدارس ابتدايي نمايش اجرا مي كرد. داستان چند تا مانش  دز سال ۱۹۹۱ هم به فيلم تبديل شده است.  

كلمات كليدي: جوراب هاي بو گندو, ادبيات كودك,  انتشارات پرتقال , رابرت نورمن مانش, معرفي كتاب

فوق نوصيف: كتاب جوراب هاي بوگندو كتابي است كه رابرت مانش براي كودكان ۳-۷ سال نوشته است.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي