با سفارش قصه اختصاصی کودکتان را شاد کنید ❤️ این قصه تقدیم به دلوین جان صادقی نژاد، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️ 🍭امیدوارم بهترینها برای تو باشه عزیز دل❤️ اسم قصه: دلوین به گلدونه ها میره🎍🪴 قصهگو: سمینا ❤️ نویسنده: راضیه احمدی ☘ تنظیم: رویا مومنی🌱 با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ 👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏 دنیای کودک را بساز 😍 پشتیبانی: 🆔 @mhdsab 🆔 @childrenradio رادیو قصه کودک خاله سمینا قصه صوتی کودکانه
اسم قصه: قصه صوتی وکیل عنکبوت🕸 قصه گو: سمینا❤️ نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀 تنظیم: رویا مومنی 🌱 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال موضوع:مشاغل آدرس کانال تلگرام👇 🆔 @childrenradio متن داستان روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، عنکبوت ، وکیل بود. همه ی حیوونای جنگل از وکالت وکیل عنکبوت راضی بودند و هر وقت مشکلی پیش می اومد به دفتر وکالت وکیل عنکبوت می رفتند. یه روز سوسکی با عصبانیت وارد دفتر وکالت وکیل عنکبوت شد . وکیل عنکبوت گفت (( سلام سوسکی ! چی شده؟ چرا عصبانی هستی ؟)) سوسکی با عصبانیت جواب داد (( به خاطر اذیت و آزار همسایه هام )) وکیل عنکبوت گفت (( میشه دقیق بگی چی شده ؟)) سوسکی گفت (( هر شب همسایه ها سروصدا می کنند و نمی زارن بخوابم . )) وکیل عنکبوت گفت (( خب به همسایه ها بگو سروصدا نکنند )) سوسکی گفت (( چند بار گفتم . آخرین بار که تذکر دادم با همسایه ها دعوام شد و کتکشون زدم .اونا هم رفتند از من شکایت کردند. هفته ی دیگه دادگاه دارم )) وکیل عنکبوت گفت (( خیله خوب . وکالت تونو قبول می کنم )) سوسکی آروم شد و گفت (( ممنون. )) وکیل عنکبوت گفت (( سعی خودمو می کنم تا وکالت خوبی دراین پرونده داشته باشم )) سوسکی تشکر کرد و از دفتر وکالت وکیل عنکبوت بیرون رفت . وکیل عنکبوت پرونده ای برای سوسکی باز کرد و تا هفته ی آینده منتظر موند تا در دادگاه از سوسکی دفاع کند . رادیو قصه کودک🦋 قصه صوتی کودکانه🦋 خاله سمینا🦋
❤️ این قصه تقدیم به دلارام جان زره داریان، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️ 🍭امیدوارم بهترینها برای تو باشه عزیز دل❤️ قصهگو: سمینا ❤️ نویسنده: علیرضا بیضایی نژاد☘ تنظیم: رویا مومنی🌱 با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ 👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏 دنیای کودک را بساز 😍 پشتیبانی: 🆔 @mhdsab 🆔 @childrenradio
اسم قصه: قصه صوتی گرگی امدادگر قصه گو: سمینا❤️ نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀 تنظیم: رویا مومنی 🌱 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال موضوع:مشاغل آدرس کانال تلگرام👇 🆔 @childrenradio 🌹متن قصه روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، یه پایگاه اورژانس بود و گرگی یکی از امدادگران پایگاه اورژانس بود. گرگی و امدادگران پایگاه اورژانس هروقت تصادف یا حادثه ای توی جنگل پیش می اومد ، فوری آمبولانس رو روشن می کردند و به سمت محل حادثه می رفتند و حادثه دیدگان رو درمان می کردند. یه شب تلفن پایگاه اورژانس زنگ خورد . پشت خط عمو کرگدن بود (( الو ! اورژانس )) اپراتور اورژانس جواب داد (( پایگاه اورژانس جنگل بفرمایید)) عمو کرگدن با نگرانی گفت (( پسرم ! پسرم از نردبون افتاده و نمی تونه راه بره . توروخدا زودتر بیایید)) اپراتور اورژانس گفت (( نگران نباشید. فقط به پای پسرتون دست نزنید تا گرگی و امدادگران خودشونو برسونند)) عمو کرگدن قول داد و گوشیو قطع کرد . گرگی و امدادگران فوری آمبولانس رو روشن کردند و به سمت خونه ی عمو کرگدن راه افتادند . وقتی رسیدند ، گرگی پای پسر عمو کرگدن رو معاینه کرد و گفت (( عمو کرگدن! پای پسرتون شکسته و باید ببریمش پایگاه اورژانس تا گچ بگیرمش))بعد به امدادگران گفت (( پسر عمو کرگدن رو روی برانکارد بذارید)) امدادگران، حرف گرگی رو گوش دادند و پسر عمو کرگدن رو روی برانکارد گذاشتند و بعد همراه گرگی و عمو کرگدن سوار آمبولانس شدند و به پایگاه اورژانس برگشتند . وقتی پای پسر عمو کرگدن گچ گرفته شد ، عمو کرگدن و پسرش از گرگی و امدادگران تشکر کردند. رادیو قصه کودک خاله سمینا قصه صوتی کودکانه
🌹با سفارش قصه های اختصاصی فرزند دلبندتان را خوشحال کنید ❤️ این قصه تقدیم به نهال جان احمدی، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️ 🍭امیدوارم بهترینها برای تو باشه عزیز دل❤️ اسم قصه: نهال و ماجرای شماره یک لاکی تاکی✨ قصهگو: سمینا ❤️ نویسنده: راضیه احمدی☘ تنظیم: رویا مومنی🌱 با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ 👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏 دنیای کودک را بساز 😍 پشتیبانی: 🆔 @mhdsab 🆔 @childrenradio 🦋رادیو قصه کودک 🦋خاله سمینا 🦋قصه صوتی کودکانه
با سفارش قصه اختصاصی کودکتان را شاد کنید ❤️ این قصه تقدیم به سامیار جان عباسی، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️ 🍭امیدوارم بهترینها برای تو باشه عزیز دل❤️ اسم قصه: سامیار و مسابقه ی جوجه ای🐥🐥 قصهگو: سمینا ❤️ نویسنده: راضیه احمدی☘ تنظیم: رویا مومنی🌱 با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ 👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏 دنیای کودک را بساز 😍 پشتیبانی: 🆔 @mhdsab 🆔 @childrenradio رادیو قصه کودک خاله سمینا قصه صوتی کودکانه
با سفارش قصه اختصاصی صوتی ، دنیای کودکتان را زیباتر کنید ❤️ این قصه تقدیم به میترا جان اکبری، عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️ 🍭امیدوارم بهترینها برای تو باشه عزیز دل❤️ اسم قصه: میترا و درخت یادگاری🌳✨ قصهگو: سمینا ❤️ نویسنده: آناهیتا پور زرین☘ تنظیم: رویا مومنی🌱 با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ 👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏 دنیای کودک را بساز 😍 پشتیبانی: 🆔 @mhdsab 🆔 @childrenradio 🌱رادیو قصه کودک 🌱خاله سمینا 🌱قصه صوتی کودکانه
اسم قصه: قصه صوتی خانم طاووسه کارمند وظیفه شناسی است🦚 قصه گو: سمینا❤️ نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀 تنظیم: رویا مومنی 🌱 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال موضوع:مشاغل آدرس کانال تلگرام👇 🆔 @childrenradio متن قصه: روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، طاووس، کارمند اداره بود. طاووس هرروز صبح زود از خواب بیدار می شد و صبحونه ی مفصل می خورد و بعد آماده می شد و راهی اداره می شد . وقتی به اداره می رسید ، پشت میزش می نشست و مانیتور رو روشن می کرد و مشغول رسیدگی به پرونده ها می شد. یه روز که مثل همیشه طاووس به اداره رفت و پشت میزش نشست و مانیتور رو روشن کرد ، خاله قورباغه وارد اتاق طاووس شد . طاووس بعد از سلام و احوالپرسی به خاله قورباغه گفت (( خاله قورباغه! چه خبر؟)) خاله قورباغه لبخندی زد و گفت (( سلام طاووس جان ! بله اومدم این پرونده رو به دستت بدم تا امضا کنی . می خوام خونه مو بازسازی کنم و نیاز به وام بانکی دارم . شما باید امضا کنی تا بانک ، وام به من بده )) طاووس با خوشحالی گفت (( به به …خوشحالم می خوابید خونه تونو بازسازی کنید .چشم . پرونده تونو ببینم )) خاله قورباغه پرونده رو به دست طاووس داد و طاووس هم امضا کرد . خاله قورباغه دعای خیر برای طاووس کرد و با خوشحالی از اتاق طاووس بیرون رفت 🦋رادیو قصه کودک 🦋خاله سمینا 🦋قصه صوتی کودکانه
اسم قصه: قصه صوتی بزی دروغگو قصه گو: سمینا❤️ نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀 تنظیم: رویا مومنی 🌱 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال موضوع:دروغگویی آدرس کانال تلگرام👇 🆔 @childrenradio 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❤️متن قصه: روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، بزی همراه مامان بزی و بابا بزی زندگی می کرد. بزی بازیگوش و دروغگو بود و با دروغ هاش حیوونای جنگل رو که زودباور بودند رو سرگرم می کرد . یه روز که مثل هر روز بزی توی جنگل قدم می زد با خودش گفت ((بع بع …بع بع ..دیگه دروغی ندارم که بگم تا حیوونا رو سرگرم کنم . )) بعد از مدتی فکر کردن گفت (( آهان حالا فهمیدم )) بزی دروغگو هیجان زده وبا صدای بلند گفت(( بع بع …جنگل آتیش گرفته…بع بع..جنگل آتیش گرفته)) حیوونای جنگل با صدای بزی دروغگو از لونه هاشون بیرون اومدند و با سرعت به سمت بزی دروغگو رفتند تا ببینند چه اتفاقی افتاده. وقتی حیوونای جنگل ، نزدیک بزی دروغگو شدند با ترس پرسیدند (( چی شده بزی ؟ جنگل آتیش گرفته؟ کو ؟ کجای جنگل ؟)) بزی دروغگو خندید و گفت (( بع بع … دروغ گفتم )) حیوونای جنگل با ناراحتی و عصبانیت به لونه هاشون برگشتند. چند روز بعد بزی دروغگو با بوی سوختگی از خواب بیدار شد و وقتی از لونه بیرون رفت ، از تعجب خشکش زد. جنگل واقعا آتیش گرفته بود و آتیش نزدیک لونه ی بزی دروغگ رسیده بود. بزی دروغگو و مامان بزی و بابا بزی هر چقدر فریاد زدند فایده ای نداشت .حیوونای جنگل فکر کردند که دوباره بزی دروغگو دروغ گفته و به همین دلیل برای کمک نرفتند. 🦋رادیو قصه کودک 🦋خاله سمینا 🦋قصه صوتی کودکانه
اسم قصه: قصه صوتی روباه آهنگساز قصه گو: سمینا❤️ نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀 تنظیم: رویا مومنی 🌱 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال موضوع:مشاغل آدرس کانال تلگرام👇 🆔 @childrenradio 🌹متن قصه: روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، روباه ، آهنگساز بود . آهنگهای روباه شاد بودند و همه ی حیوونای جنگل آهنگهای روباه رو خیلی دوست داشتند و حتی برای جشن تولد بچه هاشون هم از روباه دعوت می کردند تا آهنگ تولدت مبارک رو براشون بنوازه. یه شب که روباه آهنگساز به جشن تولد موشی دعوت شده بود ، موشی کنار اُرگِ روباه ایستاد و گفت (( میشه منم آهنگ بزنم ؟)) روباه آهنگساز لبخندی زد و گفت (( بفرمائید)) موشی دکمه های ارگ رو به صدا درآورد و یه قطعه آهنگ نواخت. روباه آهنگساز و خانواده ی موشی و مهمانان جشن تولد از نواختن آهنگ موشی شگفت زده شدند و همگی برای موشی دست زدند. روباه آهنگساز گفت (( آفرین موشی ! چطوری یاد گرفتی ؟)) موشی جواب داد (( من هر وقت شما توی برنامه ها ارگ می زداید با دقت به انگشت ها تون نگاه می کردم و یاد گرفتم )) روباه آهنگساز گفت (( آفرین به تو دختر باهوش! اگه دوست داشته باشی می تونی دستیارم باشی و توی برنامه ها همراهیم کنی )) موشی با خوشحالی گفت (( آخ جون)) از اون شب به بعد موشی با اجازه از خانواده اش ، روباه آهنگساز رو در برنامه های جنگل همراهی می کرد . 🦋رادیو قصه کودک 🦋خاله سمینا 🦋قصه صوتی کودکانه