شاهان و فرشته ی مهربون

❤️ این قصه تقدیم به شاهان جان بهروزی نیا عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️

 

🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️

اسم قصه: شاهان و فرشته مهربون

قصه‌گو: سمینا ❤️

نویسنده: مرتضی عبدالوهابی کهکی☘

تنظیم: رویا مومنی 🌱

 

با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ

 

 

👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست  مامان و بابا 👏👏

 

دنیای کودک را بساز 😍

 

پشتیبانی:

🆔 @mhdsab

 

🆔 @childrenradio

 

❤️رادیو قصه کودک

❤️قصه اختصاصی صوتی

آریاوش و سگ‌های نگهبان

❤️ این قصه تقدیم به آریاوش جان شاه حسینی عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️

 

🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️

اسم قصه: آریاوش و سگ‌های نگهبان

قصه‌گو: سمینا ❤️

نویسنده: مرتضی عبدالوهابی کهکی☘

تنظیم: رویا مومنی 🌱

 

با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ

 

 

👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست  مامان و بابا 👏👏

 

دنیای کودک را بساز 😍

 

پشتیبانی:

🆔 @mhdsab

 

🆔 @childrenradio

 

❤️رادیو قصه کودک

❤️قصه اختصاصی صوتی

نیکا و دختر کفشدوزکی

❤️ این قصه تقدیم به نیکا جان قُلی‌تبار عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️

 

🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️

اسم قصه: نیکا و دختر کفشدوزکی

قصه‌گو: سمینا ❤️

نویسنده: مرتضی عبدالوهابی☘

تنظیم: رویا مومنی 🌱

 

با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ

 

 

👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست  مامان و بابا 👏👏

 

دنیای کودک را بساز 😍

 

پشتیبانی:

🆔 @mhdsab

 

🆔 @childrenradio

 

❤️رادیو قصه کودک

❤️قصه اختصاصی صوتی

فری فرزه

سمینا:
قصه  شب  (رادیو قصه)
اسم قصه: فری فرزه (سری قصه های جدید فسقلی)
نویسنده: تونی گراس 🍀.
تدوین: زینب افسری
قصه‌گو: سمینا ❤️
🆔 @childrenradio


🍀رادیو قصه کودک
🍀خاله سمینا

قل قلو دوقلوها


قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: قل قلو دوقلو (سری قصه‌های جدید)
نویسنده: تونی گراس🍀.
تدوین: زینب افسری
قصه‌گو: سمینا ❤️
🆔 @childrenradio

🍀رادیو قصه کودک
🍀خاله سمینا

دوستان جدید

قصه #شب
اسم قصه: #دوستان_جدید
بازآفرینی: مریم بصیری
گروه سنی:#الف_ب


تدوین: زینب افسری😍

لالایی: مرجان فرساد😍
قصه گو: #سمینا ❤️

🆔 @childrenradio


🍀رادیو قصه کودک
🍀خاله سمینا

ژوان قهرمان

❤️ این قصه تقدیم به ژوان جان خلیلی وایقانی عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دلم❤️
اسم قصه : ژوان قهرمان💪
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: ناهید پور زرین☘
تنظیم: رویامومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست  مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
🍀رادیو قصه کودک
❤️خاله سمینا

از اینجا《قصه اختصاصی صوتی》 سفارش دهید

حافظ و قولش به ماه

❤️ این قصه تقدیم به حافظ جان چمنی عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: حافظ و قولش به ماه🌙
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: ناهید پورزرین ☘
تنظیم: رویامومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست  مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
***رادیو قصه کودک
خاله سمینا

☆☆☆قصه اختصاصی صوتی

هانای اَبَر قهرمان

❤️ این قصه تقدیم به هانا جان کیانی عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: هانای اَبَر قهرمان💪
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: ناهید پورزرین ☘
تنظیم: رویامومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست  مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
》》》قصه اختصاصی صوتی
رادیو قصه کودک

راهکار موشی و سنجاب کوچولو

اسم قصه: قصه صوتی راهکار موشی و سنجاب کوچولو
قصه گو: سمینا
نویسنده: نوشین فرزین فرد
تنظیم: رویا مومنی
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
موضوع: خرابکاری
آدرس کانال تلگرام
متن قصه
روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، حیوونای زیادی زندگی می کردن.
یه روز صبح سنجاب کوچولو با سرو صدای بلندی از خواب بیدار شد.
سنجاب کوچولوفوری و با ترس از لونه اش بیرون اومد و با صحنه عجیبی برخورد کرد.
یه طناب بزرگ از تنه ی درختی که لونه ی سنجاب کوچولو توش بود تا تنه ی درخت روبرویی کشیده شده بود و بچه های گردشگردان جنگل روش تاب می خوردن و می خندیدن.
سنجاب کوچولو عصبانی شد و با خودش گفت:
ای آدمای بدجنس! تنه ی درخت ها رو خراب کردید و من هم ترسوندید. باید یه فکری کنم سنجاب کوچولو با عصبانیت شروع کرد به فکر کردن و فکر کردن. بعد از مدتی سنجاب کوچولو از درخت پایین اومد و سراغ موشی رفت. موشی با دیدن سنجاب کوچولو تعجب کرد و گفت: چی شده سنجاب کوچولو؟ چرا اینقدر عصبانی هستی؟
سنجاب کوچولو ماجرای طناب کشیدن آدم ها به دور تنه ی درختها رو برای موشی تعریف کرد.
موشی گفت:
من یه فکری دارم. من الان همراهت میام و با دندونام طناب رو می جوئم. اینطوری طناب پاره میشه و دیگه نمی تونن تاب بازی کنن. سنجاب کوچولو پیشنهاد موشی رو قبول کرد و هردو راهی لونه ی سنجاب کوچولو شدن. وقتی رسیدند، بچه های آدم مشغول توپ بازی بودند و تاب خالی بود. موشی از فرصت استفاده کرد و شروع کرد به جویدن و طناب پاره شد. وقتی بچه های آدم توپ بازی رو تموم کردند و به سمت تاب برگشتند تا دوباره تاب بازی کنند، دیدند که طناب پاره شده و نمی تونند تاب بازی کنند. یکی از بچه های آدم گفت: بچه ها! اونجا رو نگاه کنید. یه موش و سنجاب کنار درخت هستند. فکر کنم کار اون دوتاست.
یکی دیگه از بچه های آدم گفت:
_فکر کنم مزاحمشون شدیم. نباید به درختا طناب می بستیم. بهتره بریم و دیگه هیچ وقت به درختا طناب نبدیم.
بچه های آدم دور شدند و موشی و سنجاب کوچولوهم با خیال راحت به لونه هاشون برگشتند.