ترانه اختصاصی تولد سوین جون

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
ترانه اختصاصی سوین جون رو گوش بدین❤️
🌹مامان جون مریم و بابا جون سعید برای سوین جون خاطره سازی کردند
ساخت ترانه اختصاصی با نام کودک شما👌🌈
کاری جدید از رادیو قصه کودک🍎
همین حالا به ما پیام بدهید👇👇

🆔 @mhdsab
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

امید دیگه نمیترسه

اسم قصه : امید دیگه نمیترسه
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: فاطمه علیباز🍀
تنظیم: رویا مومنی🌱
گروه سنی : ۳ تا ۷ سال
موضوع: آموزشی_تربیتی
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio

✅متن داستان
امید کوچولو اتاقش رو خیلی دوست داشت. آخه توی اتاقش خیلی چیزا داشت؛ خرسی مهربون، خرگوشی گوش دراز، الاغ خابالو ،پیشی کوچولو که مامانش براش درست کرده بود و ماشینهای کوکی و تختخواب قشنگ و نرم و خلاصه همه چی..
تازه کتاب های قصه هم داشت که مامانش هر روز میومد و براش میخوند.
امید دوست داشت همیشه روز باشه واون بتونه با اسباب بازیهاش بازی کنه و کارتون ببینه. آخه..آخه.. امید یکم از شب که هوا تاریک می شد ، می ترسید..
حالا دوباره شب شده بود و موقع خوابیدن امید و مامانش همراه امید اومده بود تو اتاقش.
مامان می خواست مثل هر شب گوشی تلفن همراهش رو روشن کنه و امید دوباره یکی دیگه از قصه های خاله سمینا رو گوش کنه و با شنیدن لالایی های قشنگ رادیو قصه ،راحت بخوابه.
اما، امید روی صندلی اتاقش نشست و گفت:(( مامان جون من دلم میخواد همیشه روز باشه. من ازشب بدم میاد!))
مامانش گفت:(( عزیزم خوب، اگر شب نباشه که ما راحت نمیتونیم بخوابیم و همیشه خسته میمونیم.))
امید گفت:(( آخه چرا خورشید خانم میره میخوابه؟ اونوقت همه جا تاریک میشه!))
مامان امید فهمید که امید از تاریکی میترسه.
گفت:((پسرم تو دیگه بزرگ شدی و نباید بترسی. ))
وهمانطور که کنار امید نشسته بود و امید را نوازش می کرد، گفت:(( پسرم، خورشید خانوم وقتی میخوابه، یکم از نورش رو میده به ماه. تا با نورکم ماه، ما و همه موجودات زمین، راحت بتونیم بخوابیم.))
امید گفت:(( اما.. من دلم میخواد پیش شما بخوابم..اینجا تاریکه.))
مامان امید بلند شد، پرده اتاق امید رو کنار زد وگفت:(( ببین چه رختخواب نرم و خوشگلی داری. اگر بیایی پیش مامان نمیتونی راحت بخوابی.
حالا بیا اینجا پسرم..ببین ماه چقدر قشنگه ..تازه ستاره ها هم خیلی خوشگلن.))
امید کنار مادرش ایستاد و از شیشه پنجره، ماه و ستاره ها رو دید و گفت: ((وااای چقدر قشنگه..!!))
مامانش گفت:(( پسرم امید جان.. حالا بیا همه جای اتاقت را با هم ببینیم))..
بعد در کمد لباس و کشوهای تختش رو یکی باز کرد و گفت:(( ببین پسرم.. اینجا هیچی نیست که تو بترسی.. هیچ جای اتاقت هیچ چیز ترسناکی نیست..))
بعد چراغ خواب رو روشن کرد و گفت:(( عزیزم.برو روی تخت خوشگلت بخواب تا من هم گوشی تلفن همراهم رو بیارم و دوتایی قصه امشب خاله سمینا را گوش کنیم.))
امید روی تختش خوابید. حالا دیگه از هیچی نمی ترسید.
صدای خاله سمینا را شنید:(( اینجا رادیو قصه.. شبتون بخیر. آسمون تو پر ستاره و ستاره هاتون، تو این شب زیبا، پر نور. از این که امشب دوباره صدای خاله سمینا را می شنوید ازصمیم قلب خوشحالم..))
امید خیلی خوشحال شد ..صدای خاله سمینای مهربون رو خیلی دوست داشت..دست مادرش رو که کنار تختش نشسته بود، گرفت.
چشمانش را بست و قصه اونشب که چهار زرافه بود رو گوش کرد و بعد هم با لالایی های قشنگ رادیو قصه آروم خوابید.

رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

محمدطاها کلاس اولی

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
تقدیم به محمد طاها جون😍
ترانه اختصاصی محمد طاها جون😍
محمد طاها داره به کلاس اول میره☺️📚
کاری از گروه رادیو قصه کودک🍎
هدیه ای خاص و شیک 🌷
پشتیبانی👇👇
قصه صوتی و ترانه اختصاصی و لالایی اختصاصی
🆔 @mhdsab
🆔 @sedas00
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

لالایی اختصاصی ایلهان جون

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
تقدیم به ایلحان جون😍
لالایی اختصاصی ایلحان کوچولو😍
مامان اعظم و بابا یاسر برای
❤️❤️❤️❤️❤️
ایلحان کوچولو خاطره سازی کردن
کاری از گروه رادیو قصه کودک🍎
هدیه ای خاص و شیک 🌷
پشتیبانی👇👇
قصه صوتی و ترانه اختصاصی و لالایی اختصاصی
🆔 @mhdsab
🆔 @sedas00
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

لالایی اختصاصی بارانا جون

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
تقدیم به بارانا جون😍
لالایی اختصاصی بارانا کوچولو😍
مامان جون و بابا جون بارانا جون برای
❤️❤️❤️❤️❤️
بارانا کوچولو خاطره سازی کردن
کاری از گروه رادیو قصه کودک🍎
هدیه ای خاص و شیک 🌷
پشتیبانی👇👇
قصه صوتی و ترانه اختصاصی و لالایی اختصاصی
🆔 @mhdsab
🆔 @sedas00
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

لالایی اختصاصی گلارین جون

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
تقدیم به گلارین جون😍
لالایی اختصاصی گلارین کوچولو😍
مامان جون شیرین و بابا جون علی برای
❤️❤️❤️❤️❤️
گلارین کوچولو خاطره سازی کردن
کاری از گروه رادیو قصه کودک🍎
هدیه ای خاص و شیک 🌷
پشتیبانی👇👇
قصه صوتی و ترانه اختصاصی و لالایی اختصاصی
🆔 @mhdsab
🆔 @sedas00
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

ترانه اختصاصی الیسا جون

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
ترانه اختصاصی الیسا جون رو گوش بدین❤️
تولدت مبارک🎂🎂🎂
نام پدر و مادر و ماه تولد در ترانه استفاده شده👏👏
ساخت ترانه اختصاصی با نام کودک شما👌🌈
کاری جدید از رادیو قصه کودک🍎
همین حالا به ما پیام بدهید👇👇

🆔 @mhdsab
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

ترانه اختصاصی محمد مهدی جان

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌
هدیه ای خاص و شیک 🌷
☆☆☆☆☆☆☆
ترانه اختصاصی محمد مهدی جون رو گوش بدین❤️
تولدت مبارک🎂🎂🎂
نام پدر و مادر و ماه تولد در ترانه استفاده شده👏👏
ساخت ترانه اختصاصی با نام کودک شما👌🌈
کاری جدید از رادیو قصه کودک🍎
همین حالا به ما پیام بدهید👇👇
🆔 @mhdsab
رادیو قصه کودک
🆔 @childrenradio

چهار زرافه

اسم قصه: چهار زرافه🦒
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀
تنظیم: رویا مومنی🌱
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: آموزش اعداد
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio

متن داستان
روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، چهار زرافه زندگی می کردند.
هر چهار زرافه دوست های صمیمی بودند و همه جای جنگل باهم می رفتند و بازی می کردند.
یه روز آفتابی وقتی چهار زرافه مثل همیشه توی جنگل قدم می زدند و باهم صحبت می کردند ناگهان یکی از زرافه ها داخل گودال افتاد .
سه زرافه دیگر ناراحت و غمگین شدند و فوری به کمک دوستشان رفتند و با سعی و تلاش دوستشان را از داخل گودال بیرون آوردند و نجات دادند.
در همین موقع شیر ، سلطان جنگل نزدیک چهار زرافه شد و گفت
(( سلام دوستان . حالتون خوبه ؟ ))
چهار زرافه با علامت سر جواب دادند ((حالشان خوبه ))
شیر ادامه داد (( از میمون کوچولو که بالای درخت بوده و دیده شکارچی ها تله گذاشته بودند تا من و حیوونای جنگل رو به دام بندازن شنیدم یکی از شما توی تله افتاده . خدارو شکر حال همه تون خوبه))
زرافه ای که داخل گودال افتاده بود ، گفت (( بله جناب شیر ! وقتی من توی گودال افتادم فوری دوستانم به کمکم اومدند و شکارچی ها فرار کردند . مطمئن باشید دیگه اینجا پیداشون نمیشه . ))
شیر لبخندی زد و از چهار زرافه خداحافظی کرد .چهار زرافه هم قدم زنان به راه خود ادامه دادند.‌

رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

ترانه اختصاصی تولد ادرینا جان و ادوین جان

🎁متفاوت هدیه بدهید 👌
برای داشتن یک ترانه ،لالایی اختصاصی و یا یک قصه اختصاصی با نام کودکتان همین حالا به ما پیام بدین👌

هدیه ای خاص و شیک 🌷

☆☆☆☆☆☆☆
ترانه اختصاصی ادرینا جون وادوین جون رو گوش بدین❤️

تولدتون مبارک🎂🎂🎂


نام پدر و مادر و ماه تولد در ترانه استفاده شده👏👏

ساخت ترانه اختصاصی با نام کودک شما👌🌈

کاری جدید از رادیو قصه کودک🍎

همین حالا به ما پیام بدهید👇👇
🆔 @mhdsab

قصه اختصاصی صوتی

🆔 @childrenradio