همه ما میدونیم که اسطوره های نوروز باستانی ما عمو نوروز و حاجی فیروز و اسطوره کریسمس بابانوئل است.
دوسال قبل یک عده از بچه ها با لباس حاجی فیروز و عمو نوروز رفته بودن تو شهر تا واکنش مردم رو ببینن نتیجه فوق العاده بود.
همه بچه ها به مامان و باباشون میگفتن مامان بابا ببین بابانوئل اومده؟؟
میخوام بدونم چرا اینقدر این افسانه های قشنگ و پرمعنی کشورمون به فراموشی سپرده شده اند که فرزندانمان با دیدن اون شخصیت ها یاد بابانوئل بیفتند؟ در این جا ما می خواهیم به این افسانه های قشنگ و باستانی بپردازیم تا بتوانید اندکی کودکان را با این نمادها آشنا سازید.
افسانه بابانوروز و ننه سرما:
داستان بابا نوروز و ننه سرما، از افسانه های قدیمی سال کهنه به سال نو است.
پیر مردی که بابا نوروز یا عمو نوروز خوانده می شود، به دیدار پیرزنی می رود به نام ننه سرما، که به گونه ای بانوی بابا نوروز شمرده می شود. بر پایه افسانه هایی که سینه به سینه نقل شده اند، ننه سرما در درازی سال، تنها در این شب است که می تواند بابا نوروز را ببیند . پس در این شب ننه سرما، عمو نوروز را وا می نهد و به راه خود می رود تا در سال آینده این دو باز هم در همین شهر یک دیگر را ببینند.
شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه کودکانه صوتی و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.
اما دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست، آن قدر خانه را روفته و روبیه کارکرده که خوابش برده زن صاحب خانه است و مرد مسافر، و این سفر همیشه ادامه دارد، داستان عمو نوروز داستانی عاشقانه است عمو نوروز منتظر زنی است. آن ها میخواهند با هم ازدواج کنند. براساس یک باور قدیمی نامزد عمو نوروز یک ماه مانده به نوروز به دارکوب ها و چرخ ریست ها می گوید که از برگ نورس درختان و گل های نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماه است ببافد.
داستان حاجی فیروز:
داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است. مرحوم مهرداد بهار حدس زده که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد. ظاهرا داستان از این قرار است که اله تموزبه نام ایشتر دو موزی را برمی گزیند. یک روز اله به زیر زمین می رود و بر روی زمین باروری متوقف می شود. نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی است. خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند، برای پیدا کردن راه حل جلسه ای می گیرند و قرار می شود که نیمی از سال را دو موزی به زیر زمین برود نیمی دیگر از سال را خواهرش به جای او برود. به همین دلیل است که با آمدن دو موزی بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا به سبب آمدن اوست.
والدین عزیز برای آگاهی از روش های تربیتی درست به سایت رادیو قصه به قسمت تعلیم و تربیت کودک و برای کودکان خود به قسمت قصه کودکانه صوتی مراجعه کنید.