هشت پا نویسنده

اسم قصه: هشت پا نویسنده
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀
تنظیم : رویا مومنی 🌱
گروه سنی : ۱ تا ۷ سال
موضوع: آشنایی با مشاغل
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio
متن داستان
روزی روزگاری توی یه دریای بزرگ و آبی، یکی از هشت پاها ، نویسنده بود.
هشت پا خیلی نوشتن رو دوست داشت و هر موضوعی که به ذهنش می رسید رو روی کاغذ می نوشت و بعد به دست تنها انتشاراتی که توی دریا بود و مدیرش آقای نهنگ بود ، می داد تا چاپش کنه .
همه ی موجودات دریایی کتابهای هشت پا رو خیلی دوست داشتند مخصوصا داستانهای جذاب و هیجان انگیز هشت پا رو .
یه روز ماهی کوچولو پیش هشت پا رفت و گفت
(( سلام هشت پا! من یه سوال از شما دارم ))
هشت پا لبخندی زد و گفت
(( سلام ماهی کوچولو! بگو عزیزم ))
ماهی کوچولو گفت (( من می خوام در آینده مثل شما نویسنده بشم . یه نویسنده مشهور که داستانهای جذاب می نویسه و همه دوستش دارند))
هشت پا لبخندی زد و گفت
(( خوشحالم نویسندگی رو دوست داری ماهی کوچولو . برای نویسندگی اول از همه باید استعداد داشته باشی))
ماهی کوچولو با تعجب پرسید
(( استعداد یعنی چی؟))
هشت پا جواب داد (( یعنی توی ذهنت همیشه یه داستان و قصه داری و مشتاق هستی اون داستان و قصه رو روی کاغذ بنویسی و می نویسی ))
ماهی کوچولو گفت
(( عالیه ! منم هر وقت یه قصه توی ذهنمه برای مامان ماهی و بابا ماهی تعریف می کنم و اونا هم خوششون میاد و تشویقم می کنند ))
هشت پا گفت (( خیلی خوبه . برای نویسنده ی حرفه ای شدن بعد از استعداد داشتن ، شناخت اصول نویسندگی ست ))
ماهی کوچولو پرسید(( شناخت اصول یعنی چی؟))
هشت پا جواب داد (( یعنی بدونی قصه رو برای چه کسی می خوای بنویسی ، با چه موضوعی می خوای بنویسی ، بر اساس اتفاقاتی که در جامعه می افتند و به روز هستند بنویسی ، کلمات توهین آمیز توی قصه ننویسی ، کلمات سخت توی قصه ننویسی ، کلماتی بنویسی که هم راحت خونده بشن هم‌ به خواننده ی قصه برنخوره و مودبانه باشه . ))
ماهی کوچولو گفت (( حالا فهمیدم چرا کتابهاتون اینقدر طرفدار داره .‌چون‌همه این اصول رو رعایت می کنید . ))
هشت پا خندید و گفت (( ممنون ماهی کوچولو! در ضمن قصه باید جذاب و هیجان انگیز باشه تا مردم جذب قصه بشن مخصوصا اگه می خوای قصه ای رو با موضوع تکراری بنویسی باید اونقدر جذابش کنی که خواننده ی قصه ات بگه موضوع تکراری بود ولی قشنگ نوشته شده بود))
در همین موقع مامان ماهی دنبال ماهی کوچولو اومد .‌ ماهی کوچولو گفت
(( ممنون هشت پا! خداحافظ))
هشت پا از ماهی کوچولو خداحافظی کرد و شروع به نوشتن داستان جدید کرد .

رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *