آهنگی در قلبتون زمزمه می کنید سلامممنون از اینکه به صدای سمینا در رادیو قصه کودک گوش می کنید💚آهنگی در قلبتون زمزمه می کنیدبچه هایه روز صبح …یه روز صبح آفتابی ، صبح زود از خونه بیرون اومدم ، صدای پرنده ها رو شنیدم که خیلی بلند و با خوشحالی هرچه بیشتر آواز میخوندنگنجشک ها جیک جیک میکردن، پرنده های بزرگتر انگار ترانه میخوندنانگار ، انگار یه جشنی به پا بودوای دلم میخواست از اونا بپرسم :آهای پرنده ها اصلا جدیدآ روزنامه ها رو خوندید؟یا اصلا میدونید بابای آرش ، پسر همسایه پایینی مون، بخاطر اینکه بتونه قسط های خونه رو بده باید تا ساعت پنج بعد از ظهر ، هر روز ، هر روز کار کنه؟اصلا شماها میدونید آرزو،بله ، آرزو دختر دایی آبتین رو میگم ،مامانش گاهی اوقات بخاطر شغلش مجبوره شیفت شب محل کارش باشه و آرزو باید تنها با پدرش توی خونه بخوابه؟اصلا میدونید علیرضا با یکی از بچه های مدرسه حرفش شده و تمام روز گذشته رو ناراحت بوده و توی اتاقش بوده؟اوه خدای من با این اوضاع که نمیتونید آواز بخونید و از زندگیتون لذت ببرید! چه تون شده پرنده ها؟؟شما طوری رفتار میکنید که انگار همه چیز ، همه چیز طبق خواسته ی شماست ! انگار همه چیز اونجور که شما میخواین داره انجام میشهبچه ها میدونید ماجرای پرنده ها چی بود؟من بهتون میگم…اونا ، اونا یه رازی رو میدونن من اون راز رو بهتون میگم…اون راز اینه که خداوند کنترل همه چیز رو توی دستش داره و قول داده خودش از اونا مراقبت کنهبخاطر همین اونا تمام روز، تمام روز بدون توجه به اوضاع آواز میخونن و از زندگی لذت میبرندرسته ، درستههر روز رو باید اینطوری شروع کنیم ،صبح از خواب بیدار بشید و یه آواز زیبا توی قلبتون زمزمه کنید، لبخند بزنید چهره خندون داشته باشیدبه دل روزتون بزنید و از اون روز لذت ببریدهمیشه، همیشه باید شاد باشیدپس لطفاشاد بودن رو انتخاب کنید🦋رادیو قصه کودک🦋خاله سمینا🦋قصه صوتی کودکانه