بارون میاد جرجر،
رو پشتبوم هاجر
هاجر عروسی داره،
تاج خروسی داره
“_هاجرک ناز قندی،
یه چیزی بگم نخندی:
وقتی حنا میذاشتی،
ابرواتو ور میداشتی
زلفاتو وا میکردی،
خالتو سیا میکردی
زهره نیومد تماشا؟
نکن اگه دیدی حاشا…”
“حوصله داری بچه،
مگه تو بیکاری بچه؟
دومادو الان مییارن،
پرده رو ور میدارن
دستمو میدن به دستش،
باید درارو بستش
نمیبینی کار دارم من؟
دل بیقرار دارم من؟
تو این هوای گریون،
شرشر لوس بارون
که شب سحر نمیشه،
زهره به در نمیشه“
شعر بارون توسط احمد شاملو سروده شده است.
احمد شاملو در ۲۱ آذر سال ۱۳۰۴ در محله بهارستان تهران زاده شد و دوم مرداد ماه سال ۱۳۷۹ در كرج چشم از جهادن گشود. او در امام زاده طاهر كرج به خاك سپرده شده است. شاملو متخلص به الف. بامداد يا الف. صبح بود او شاعر، نويسنده، پژوهشگر، روزنامه نگار، فرهنگ نويس و مترجم و همچنين از دبيران كانون نويسندگان ايران قبل و بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ بود.
احمد شاملو تحصيلات نامنظمي داشت زيرا پدرش نظامي و افسر ارتش بود. بخاطر ماموريت هاي پدرش از شهري به شهر ديگر مجبور بود دوران كودكي و نوجوانيش را در شهرهاي مختلف مانند سميرم، اصفهان، رشت، بيرجند و ايرانشهر بگذراند. بيشتر ماموريت هاي پدرش در شهرها و بخش هاي مرزي و دور افتاده بود زيرا او فردي ناسازگار بود. و شاملو كودكي سختي را بخاطر رفتار خشك پدرش و همچنين زندگي در نقاط محروم و دور دست و از همه مهمتر فقر مالي گذرانده بود .
شاملو در مورد دوران كودكيش مي گويد:« .کودکی بدی داشتم، اصلاً نمیخواهم به خاطر بیاورم. کودکی من پر از پریشانی و انتضار بود…..کودکی سخت بینشاطی را گذراندم، کسی را نداشتم که راه و چاهی نشانم بدهد و در نتیجه سالهایم بیهوده تلف شد…. از ده سالگی مینوشتم…. اما محیط خانوادگی همه چیز از من میتوانست بسازد. جز یک شاعر». او دوران دبستان و دبيرستانش را در شهرهاي خاش، همدان، مشهد، تهران و… گذراند.
وي در مورد سال هاي زندگيش چنين مي گويد: «محیط مدرسه، تا دبستان بود، جهنم بود و تا دبیرستان بود یک محیط گمراه کنند».
او روحيات و شيوه زندگيش را از خاطرات دوران كودكيش مي داند. و مي گويد: زماني كه شش ساله بود شاهد شلاق خوردن سريازي در پادگان شهر بود و اين خاطره روحيه او را نسبت به بي عدالتي و خشونت حساس كرد. و يا زماني كه شاهد تنبيه هاي بدني شاگردان از طرف ناظمان بود و يا افرادي كه به نوعي مورد ستم و خشونت قرار مي گرفتند از زمينه هاي اصلي سرودن شعر و شيوه زندگي او شده بود. زماني كه نوجوان بود به موسيقي علاقه مند شد اما به دليل فقر مالي و فرهنگي خانواده اش نتوانست به اين هنر روي بياورد در عوض مطالعه را جايگزين موسيقي كرد.
احمد شاملو نوشته است: «پدر بزرگم چند صندوق بزرگ کتاب داشت. دوازده سالم بود و اولین چیزی که خواندم قصه کوتاهی بود از هانری بورد به نام «مطرب» با ترجمه پرویز ناتل خانلری که در نشریه «افسانه» به چاپ رسیده بود. با خواندن اين قصه آتش مطالعه در من روشن شد و جانشین اندوه مأیوسانه موسیقی شد».
شاملو زماني كه اول دبيرستان بود عشق به مطالعه و آشنايي با زبان فرانسه در او بيشتر شد. و در دوران نوجوانيش با كشف كردن كتاب لغات فرانسه به فارسي(دیکسیونر) توانست كليد تازه اي در دنياي مطالعه پيدا كرد.
او تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت، از همان سالها (حدود سال ۱۳۲۵ه.ش) به نوشتن قصههای کوتاه، شعر و سر دبیری مجلات ادبی پرداخت. و از همان هنگام به عنوان شاعري كه پيشرو انقلاب بود در شعر و در محيط و ارايي كه در شعر منعكس مي شد شناخته شد. او بيش از ۵۰ سال شاعري، توانست شيوه ها و بيان تازه اي را در شعر فارسي پايه گذاري كند. و در سال ۱۳۳۲ درست بعد از كودتاي ۲۸ مرداد بيش از يكسال در حبس بود.
فعاليت هاي شاملو كه كودكان را به ادبيات علاقه مند كرده بود:
ضبط صفحه و نوار کاست صدای شاعر به کوشش «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»
تهيه كننده مسابقه راديويي براي كودكان و نوجوانان در سال ۱۳۵۱ جهت تشويق كردن كودكان به سرودن و نوشتن.
از آثار احمد شاملو برای کودکان می توان به خروس زری پیرهن پری، قصهی هفت کلاغون، ملکهی سایهها و قصهی دخترای ننه دریا نام برد.
بخشي از شعر قصه دختراي ننه دريا:
یکی بود یکی نبود.
جز خدا هیچی نبود
زیرِ این تاقِ کبود،
نه ستاره
نه سرود.
عموصحرا، تُپُلی
با دو تا لُپِ گُلی
پا و دستش کوچولو
ریش و روحش دوقلو
چپقش خالی و سرد
دلکش دریای درد،
دَرِ باغو بسّه بود
دَمِ باغ نشسّه بود:
«عموصحرا! پسرات کو؟»
-لبِ دریان پسرام.
دخترای ننهدریا رو خاطرخوان پسرام.
طفلیا، تنگِ غلاغپر، پاکِشون
خسته و مرده، میان
از سرِ مزرعهشون.
تنِشون خسّهی کار
دلِشون مُردهی زار
دسّاشون پینهتَرَک
لباساشون نمدک
پاهاشون لُخت و پتی
کجکلاشون نمدی،
میشینن با دلِ تنگ
لبِ دریا سرِ سنگ.
…
كلمات كليدي: شعر بارون, قصه دختراي ننه دريا, احمد شاملو, شعر كودك, معرفي كتاب
شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.
تحريريه : نوشين صحبتي