کودکان عزیز سمینا با ما همراه باشید و قصه زیر را که از زبان انگلیسی برای شما ترجمه شده بخوانید.
خروس، اردک و پری دریایی( قصه کودکانه)
یک خروس و یک اردک باهم بحثهای زیادی میکردند که آیا پری دریایی وجود دارد یا خیر. اینقدر بحث کردند که آخر تصمیم گرفتند که موضوع را یک بار برای همیشه با رفتن به اعماق دریا حل کنند .
آنها به سمت پایین دریا شیرجه زدند و شنا کردند. اول ماهیهای رنگارنگ دیدند؛ سپس ماهیهایی با اندازههای متوسط دیدند؛ و سپس ماهیهای بزرگ دیدند. سپس آنقدری در اعماق دریا فرو رفته بودند که در تاریکی کامل بودند و نمیتوانستند چیزی ببینند .
این موضوع آنها را به شدت ترساند. برای همین به سطح زمین بازگشتند. خروس بسیار وحشت زده شده بود و
نمیخواست که دیگر هیچ وقت به اعماق دریا برگردد. اما اردک او را تشویق کرد که به تلاشش ادامه بدهد و برای اینکه خروس را آرام کند، این بار اردک با خودش یک چراغ آورد. آنها باری دیگر به سمت تاریکی شنا کردند و وقتی که احساس کردند که دارند میترسند، آنها چراغ را روشن کردند .
وقتی که تاریکی روشن شد، آنها مشاهده کردند که کاملاً در میان تعدادی پری دریایی محاصره شده اند .
پریهای دریایی به آنها گفتند که فکر کرده بودند که خروس و اردک از آنها خوششان نیامده است. دفعه
قبلی پریهای دریایی نزدیک بود که بازدیدکنندگانشان را به یک مهمانی دعوت کنند؛ اما خروس و اردک سریع صحنه را ترک کردند .
با این حال، پریهای دریایی بسیار خوشحال بودند که آنها دوباره برگشتتند و با تشکر از شجاعت و استقامت
خروس و اردک، آنها دوستان خیلی خوبی برای پریهای دریایی شدند.
در ادامه متن قصه را به زبان انگلیسی با هم میخوانیم.
The Rooster, the Duck, and the Mermaids
A cockerel and a duck were arguing so much over whether mermaids exist or not, that they decided to settle the matter once and for all, by searching the bottom of the sea.
They dived down, first seeing colorful fish, then medium-sized fish and large fish. Then they got so deep that they were in complete darkness and couldn’t see a thing.
This made them terribly scared, so they returned to the surface. The cockerel was terrified and never wanted to return to the depths, but the duck encouraged him to keep trying. To calm the cockerel, this time the duck took a torch. They dived down again to the darkness, and when they started getting scared, they switched the torch on.
When the darkness was lit up they saw that they were totally surrounded by mermaids.
The mermaids told them that they thought the cockerel and the duck didn’t like them. The previous time the mermaids had been just about to invite their visitors to a big party, but the cockerel and the duck had quickly left.
The mermaids were very happy to see that they had returned, though.
And thanks to their bravery and perseverance, the cockerel and the duck became great friends with the mermaids.