ماشا و خرس يك كارتن روسي است كه از سال ۲۰۰۹ تا كنون، در حال پخش است. اين انيميشن برگرفته از يك افسانه فولكلوريك روسي درباره دختركي به نام ماشا و ماجراهايي كه با خرسي تنومند دارد. فيلمي كمدي است به كارگرداني اُلِگ اوژینف در ۶۸ قسمت ۷ دقيقه اي.
ماشا دختركي شاد، پرانرژي و شيطاني است كه در جنگل به همراه بز، خوك و سگش زندگي ميكند. همه حيوانات جنگل از او فرار مي كنند، چون ماشا دوست دارد آنها با او بازي كنند. يك روز ماشا پروانهاي را تعقيب مي كند و به خانه خرسي ميرسد كه براي ماهيگيري به دريا رفته بود و در خانه نبود، ماشا كلبه خرس را حسابي بهم مي ريزد و هنگامي كه خرس بر مي گردد با فاجعه اي كه ماشا ايجاد كرده بود مواجه مي شود و خرس تدبيري مي انديشد كه از دست ماشا خلاص شود ولي موفق نمي شود ولي در نهايت ماشا و خرس با هم دوست مي شوند
و اما قصه اصلي:
ماشا دخترکی است که در جنگل گم میشود و اتفاقي به کلبهٔ خرس میرسد. وقتی خرس به کلبه میآید، دخترک را به عنوان خدمتکارِ خود مي كند. رماشا به فرار كردن فكر مي كند و از خرس خواهش مي كند تعدادي شيريني و كلوچه براي پدربزرگ و مادربزرگ پیرش ببرد.
ولي خرس قبول نمي كند چون نگران است ماشا در راه، گم شود ولي پيشنهاد مي كند كه خودش سبد بزرگ کلوچه و شیرینی را برای آنان ببرد، ماشا هم قبول میکند، ولي به شرط آنکه خرس قول بدهد، درب سبد را باز نكند و به شیرینیها دست نزند و ماشا خرس را از بالاي درخت زير نظر مي گرفت و وقتي خرس حواسش نبود ماشا داخل سبد مي رود و در آن پنهان مي شود. خرس هم كه بي خبر از نقشه دخترك بود، سبد و ماشا را با خود مي برد، خرس در راه خسته مي شود و مي خواهد استراحت كند ولي وسوسه مي شود كه در سبد را باز كند و كمي كلوچه بخورد. در همين موقع ماشا از داخل سبد مي گويد: « من تو را مي بينم ها! از روي درخت بلند شو و به كلوچه هاي من دست نزن و اين سبد را براي پدربزرگ و مادربزرگم ببر.» خرس متعجب مي شود و بدون اينكه در سبد را باز كند به راهش ادامه مي دهد. وقتي که خرس به دهکدهٔ پدربزرگ و مادربزرگ میرسد، سگهای گله، خرس را فراری میدهند و پدربزرگ و مادربزرگ ماشا او را که در سبد نشستهاست، مي بينند و خوشحال مي شوند.
شخصيت هاي كارتون:
ماشا
دختركي شيطان كه ۳ ساله است. در راه آهن و ايستگاه قطار زندگي مي كند و فاصله خانه او تا خانه خرس راه باريكي است. او علاقه زيادي به خرس دارد.
خرس
بهترين دوست ماشا كه در يك خانه چوبي زندگي مي كند و يك خانم خرس قهوه اي هم هست كه آقا خرس داستان عاشق او مي شود.
حیوانات اهلی
سگ، بز، خوک و تعدادی مرغ، حیوانات اهلی و دستآموز ماشا هستند که در حیاط منزل او زندگی میکنند.
حیوانات وحشی
خرگوش ،دو سنجاب، و تعدادی گرگ هستند. خرگوش همیشه مشغول برداشتن هویج از مزرعه خرس است. گرگها در یک آمبولانس اسقاطی زندگی کرده و در بعضی از قسمت ها طبابت نیز میکنند.
ببر
از دوستِان صمیمیِ خرس است. او با خرس هر دو در سیرک كار مي كردند.
پاندا
خواهرزاده خرس كه در كشور چين ساکنِ بود. او از نژادِ پاندای غولپیکر است.
داشا
داشا دخترعموی ماشا و در مسکو ساکنِ است. نام اصلي او، «پائولا داشا بل» و فرانسوی است. شباهت زیادی با ماشا دارد، و تمايز آنها در عینکی بودن داشا و لباس نارنجي او است. داشا از خرس خيلي میترسد و او را «هیولا» صدا میزند. در این مجموعه، دو بار او را در قسمتهای «دورِ خودم چرخیدم» و «کمدی اشتباهات» میبینیم.
بابا یخی
شخصیتی مثل بابا نوئل و اهل روسیه است و بیشتر او را قسمتهایی که مربوط به شب سال نو یا سایر تعطیلات است، میبینیم.
خرس سیاه
رقیب اصلی خرس در موردِ عشقِ «خانم خرسه» است. این خرس سیاه، بسیار متکبر و زيرك است و در یک مسابقه تنیس در مقابل ماشا، دست به تقلب و نامردی میزند.
پنگوئن
در یکی از قسمتهای مجموعه میبینیم که ماشا یک تخمِ پنگوئن پیدا میکند و خرس را مجبور میکند تا آن را بشکند.
شما می توانید از طریق رادیو قصه کودکان برای شنیدن قصه صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله قصه گو سمینا ما را دنبال کنید.
كلمات كليدي: ماشا, خرس, افسانه فولكلوريك, قصه كودكانه, انيميشن