بالا بردن قدرت یادگیری و تمرکز کودکان+ بخش اول

برای بالا بردن تمرکز و حافظه، کودکتان باید تغذیه مناسب و سالم داشته باشد، و استفاده از بازی های فکری نیز در این مورد می تواند به او کمک کند و همچنین، محیط مناسبی را برای کودک خود فراهم کنید.

تمامی کودکان کنجکاو و پر انرژی اند. زمانی که کاری به آن ها محول می شود، اگر جذاب نباشد، آنان خسته و به کار دیگری جذب می شوند که برایشان جالب تر است.

استفاده از بازی های تمرکزی برای بالا بردن تمرکز کودکان:

از بازی ها می توان به عنوان یک عامل موثر برای بالا بردن تمرکز استفاده کرد. کودکان از طریق بازی بیشتر و بهتر آموزش می بینند، پس باید از فعالیت های سرگرم کننده تری استفاده کنیم. از بازی زیاد و بیشتر از حد کودکان خود با تبلت و رایانه ها بپرهیزید و آن ها را نسبت به بازی با اسباب بازی هایشان و بازی های تمرکزی ترغیب کنید.

ابزارهای تکنولوژی، تمرکز و قدرت حافظه کودکان را کاهش می دهد، پس باید به اندازه کافی یا کلا ممنوع شود.

دور نگه داشتن کودکان از استرس:

وقتی انسان در معرض استرس و اضطراب قرار می گیرد، مغز، اطلاعات را به بخش واکنشی می فرستد و از حرکت جریان سیال اطلاعات به قشر قدامی یا بخش جلویی مغز جلوگیری می شود، یعنی ناحیه ای که حافظه بلند مدت در آن شکل می گیرد.

پس برای آموزش به کودکان در قدم اول، باید آن ها را از استرس دور کنیم. با پخش موسیقی آرام، بازی های ساده و…که استرس آنان را کم می کنند. با از بین رفتن استرس، کودک آمادگی دریافت و پذیرش اطلاعات را دارد و حافظه و تمرکز او به شدت تقویت می شود.

تغذیه سالم:

تمرکز کودکان رابطه مستقیم با تغذیه سالم دارد. خوردن غذاهای فست فودی یا آماده و غذاهای شیرین باعث بی حالی کودک ، ولی غذاهای پروتئینی مثل بادام، تخم مرغ، گوشت و ویتامین ها مثل میوه ها و سبزیجات، باعث افزایش تمرکز و هوشیاری کودک می شود.

مصرف بیش از حد از قهوه و نوشیدنی های انرژی زا و کافئین دار در کودکان باعث افت انرژی آنان شده، زیرا این نوشیدنی ها شکر اضافی و ناسالم را وارد بدن می کنند.

طبق بعضی از تحقیقات انجام شده توسط محققین این نتیجه به دست آمده، که خوردن نان و لوبیای پخته برای صبحانه قدرت یادگیری و تمرکز کودکان را افزایش می دهد. کارشناسان عقیده بر این دارند که خوردن میوه ها و سبزیجات آنتی اکسیدان هایی را وارد بدن می کند که قدرت تمرکز و ذهن کودکان را افزایش می دهد.

قصه صوتی+تمرکز کودکان

والدین گرامی فرزندانتان را آسوده خاطر برای شنیدن قصه صوتی کودکانه وقصه شب به رادیو قصه بسپارید.

استراحت مناسب باعث بالا بردن تمرکز کودکان:

استراحت و خواب کافی کودک، باعث تازه شدن مغز می شود و قدرت تمرکز و درک را تقویت می کند.

تمامی کودکان بعد از یک استراحت کافی می توانند بهترین تمرکز را دارا باشند. یک چرت بیست دقیقه ای بعد از مدرسه باعث افزایش تمرکز کودکان شده، پس بهتر است با استفاده از ترفندهایی کودک خود را در بعداز ظهر بخوابانید تا تمرکز کافی را بعد از بیدار شدن به دست آورد.

ایجاد تنوع برای کودکان:

اگر خلاقیت و تنوع را به تجربه های یادگیری کودکان اضافه کنید، فرایند قوی به خاطرسپردن به شدت تسریع می شود. قبل از هر کاری برای کودک خود خلاقیت و تنوع ایجاد کنید تا نسبت به مطالعه و یاد گیری ترغیب شوند.

 یک محیط متنوع هنگام مطالعه و آموزش برای کودک مهیا کنید، مثلا هنگام مطالعه برای کودک خود یک شمع روشن کنید، دبیران از کلیپ های آموزشی شاد برای کودکان استفاده کنند. ایجاد تجربه های متنوع یادگیری، سیستم هوشیاری کودک تغییر می کند و با آغوش باز پذیرای فرایند به خاطر سپاری و اطلاعات مغزی می شوند.

عزیزان شما می توانید مارا از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله قصه گو سمینا برای گروه های سنی (الف، ب، ج) دنبال کنید.

ماکاموشی بخش چهارم +قصه صوتی کودکانه

ماکاموشی +قصه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: ماکاموشی بخش چهارم?
نویسنده: جرونیمو استیلتن ?
قصه گو: سمینا ❤️
موضوع: هیجانی وجسور?
گروه سنی: ج
? @childrenradio

بچه های گلم شما می توانید برای شنیدن قصه صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا به سایت رادیو قصه مراجعه کنید.

۳۰ کیلو پنیر مونده و تند و تیز و ۸۰ جعبه پنیر خامه ای، ۱۰ قالب پنیر سوئیسی، ۹ بسته چیپس ذرت پنیری بدون نمک. فردای اون روز روی عرشه بانوی خوش شانس ایستاده بودم و لیست وسایل مورد نیازمون رو می خوندم. وای چه افتضاحی به پسر عموم دستور دادم…

جورابهای بو گندو – قصه صوتی کودکانه

قصه کودکانه + جوراب بوگندو

گوش کنید:

قصه کودک – قصه صوتی کودکانه – قصه شب (رادیو قصه)
اسم قصه: جوراب‌های بو گندو ?

نویسنده: رابرت مانش ?
قصه گو: سمینا ❤️
گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio.

بچه های عزیز شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه شب و قصه کودکانه صوتی با صدای خاله قصه گو سمینا دنبال کنید.

بابا نوئل مهربون سلام من ویکتور هستم. حتما منو یادته، کریسمس سال پیش یک دوچرخه خواستم و تو اونو برام فرستادی. اون موقع من خوشحال ترین پسر دنیا بودم. ولی یک روز وقتی به سرعت رکاب می زدم از تپه پایین افتادم، دوچرخم داغون شد حالا هم دیگه دوچرخه نمی خوام….

حافظ خوانی و شاهنامه خوانی در شب یلدا

یلدا بهانه اى است، بهانه اى، تا ما از فرمان کانال هاى پر پیچ و خم سیم هاى ارتباطات بگذریم و لحظه هاى قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال هاى زندگى شیشه اى، بدل نکنیم.

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند. مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند. مجالى است براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها. یلدا مجالى است؛ مجالى براى من، مجالى براى تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

حافظ خوانی در شب یلدا:

آیین و جشن شب یلدا یا شب چله، از دیرباز تا به امروز در تمامی سرزمین کهنسال ایران، و در بین همه اقوام، اقشار و خانواده ها بزگزار می شود.

شب یلدا، سنت ها و آیین های خاص خود را داراست. از نطر ما ایرانیان انجام دادن بعضی از این آیین ها، خوش یمن و مبارک است. که یکی از این آیین ها حافظ خوانی، در شب یلداست.

از آنجایی که رسم ها و آیین های شب یلدا قدمت هزار ساله دارد، ولی گرفتن فال حافظ، در سده های اخیر وارد آداب و رسوم شب یلدا شده است.

در شب چله، شب نشینی و خوردن انواع خوراکی ها و میوه هایی از جمله هندوانه و انار و… نیست که آن را لذت بخش و بسیار به یاد ماندنی می کند، بلکه از سنت های کهن این شب حافظ خوانی و شاهنامه خوانی است، که از قدیم الایام در بین اقوام ایرانی رواج داشته و محفل خانواده را در لحظات سرد شروع زمستان گرمی می بخشد.

فال گرفتن در شب نشینی های زمستان و مناسبت هایی همچون چهارشنبه سوری، بعداز ظهر سیزده به در و… هم از باورهای همگانی است. اما حافظ خوانی در شب یلدا یک رنگ و بوی دیگری دارد و بیشتر وصف الحال است، و رایج تر در تمام خانواده های ایرانی است.

ما در شب یلدا، اشعار لسان الغیب را با نیت شادکامی و پیروزی می گشاییم و آرزو های دل خویش را از او طلب می کنیم. و در بخشی دیگر از نقاط ایران، شاهنامه خوانی جز آیین آنان بوده است. قصه گویی بزرگ تر ها هم از موارد دیگری است که به، دلپذیری و به یاد ماندنی کردن این شب کمک می کند.

سنت های کهن ایرانیان همواره دلنشین و جالب بوده، و البته پر از فلسفه و حکمت های خاص. اینکه کتاب حافظ در بلندترین شب سال و آخرین شب پاییز در محفل گرم خانواده ها خود قرار دارد، و افراد حاضر در این محفل ها تفالی به لسان الغیب می زنند، در کنار قدمتش جای تامل و تفکر دارد.

شب یلدای کودکان خود را با قصه های شب از رادیو قصه پر رنگ تر و دلنشین تر کنید.

فردوسی و بزرگداشت شب یلدا:

جشن کهن و دیرینه شب چله، از دیرباز میان اقوام ایرانی رواج بوده و هست، و همه ساله با شکوه و عظمت بیشتری در میان خانواده های ایرانی برپا می شود. فردوسی بزرگ نیز به آیین های ایران زمین وابستگی بسیار داشته، و در پاسداشت این جشن ها و آیین ها می کوشیده است.

فردوسی در پایان داستان اورمزد ساسانی ضمن اشاره به گذرا بودن این جهان، دگربار از خواننده می خواهد، که به این جهان گذرا دل نبندد و سپس اشاره به فرا رسیدن شب خجسته ی چله دارد.  قصه‌های کودکانه شب یلدا نیز سایت‌های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است.

همه این آداب و رسوم ها، همه و همه بهانه ای بیش نیست تا خانواده ها و اقوام گوناگون دور هم جمع شده، و از حضور خود در جمع دلنشین و گرم خانواده، نهایت استفاده را داشته باشند و با اعضای خانواده ای گرم و صمیمی به استقبال روزهای سرد پیش رو و ننه سرما بروند.

شما می توانید به سایت رادیو قصه کودکانه برای شنیدن، قصه شب و قصه های صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا برای گروه های سنی (الف، ب، ج) مراجعه کنید.

ننه یلدا

بچه ها جونم فربد تازه از مدرسه اومده بود و حسابی خسته بود.میخواست بخوابه که مامانش گفت:پسرم ،امشب همگی میریم خونه مادربزرگ.چون امشب شب یلداس.کارهاتو انجام بده و آماده شو تا یکساعت دیگه حرکت کنیم
فربد با خستگی گفت:مامان میشه من نیام.آخه امروز تو مدرسه خیلی بدو بدو کردم .
مامان با مهربونی گفت:نه پسر گلم.اتفاقا امشب قراره به تو خیلی خوش بگذره.
فربد کمی فکر گرد و گفت؟
مامان شب یلدا یعنی چی؟؟
مامان گفت: پسرم آخرین روز پاییز تا فردا طلوع آفتاب روز بعد که اولین روز زمستونه میشه شب یلدا.چون از بقیه شبها بلندتره و همه میتونن بیشتر دور هم بیدار بمونن و یلدا رو جشن بگیرن.و این شب یکی از شبهای مهم در فرهنگ ما ایرانیهاس.
فربد گفت:مامان یعنی امشب وقت بیشتری برای بازی دارم..مامان خندید و گفت: بله پسرم.حالا بقیه قصه رو مامان بزرگ برات میگه و صد در صد خاله سمینا هم قصه یلدا رو برای همه بچه ها تعریف میکنه.وقتی با خونه مامان بزرگ رسیدیم دیدم خاله جون.دایی جونم.پسر دایی دختر دایی پسرخاله هام ..خلاصه همه هستن.وای که چه سفره ای ..به به کلی خوراکیهای خوشمزه.انار و هندونه.آجیل و شیرینی.باسلوق و لواشک..فربد رو کرد به مامان بزرگ و گفت..هوا خیلی سرده پس چرا هندونه میخوریم.مامان بزرگ گفت :پسرم همه جمع بشین سر سفره تا قصه ننه یلدا که امشب به خونه همه میاد رو براتون بگم.
ولی من هر چی گشتم ننه یلدارو ندیدم.شایدم تو راه مونده و الان میرسه.شایدم توی کمد قایم شده تا مارو سوپرایز کنه.آره همینه
همه دور سفره جمع شدیم و شروع به صحبت و آجیل خوردن کردیم..من اول رفتم سراغ باسلوغ..چون خاله جونم درست کرده بود و میدونستم خیلی خوشمزن.مامان با سینی چای دارچینی اومد و به همه تاروف کرد.
مادر بزرگ گفت:نوه های عزیزم ،ننه یلدا یا ننه سرما همون زمستون برفیه که با اومدنش همه جا سفید میشه و درختا به خواب زمستونی میرن و چادر سفید برفی میپوشن.عزیزای من ننه سرمای ما چهل روز اول زمستون با برف میادکه بهش میگن چله بزرگه.واسه همین هوای سرده که هندونه میخوریم .چون باعث میشه بدنمون در برابر هوای سرد زمستوگ قوی بشه و ویتامین c زیاد هندونه نمیزاره زود سرما بخوریم.
مادر بزرگ رو کرد به فربد و گفت: پسرم،با خوردن خوراکیهای گرم و پر انرژی به استقبال زمستون میریم.
فربد گفت: مادر بزرگ مهربونم خیلی عالیه پس من از همه این خوراکیها میخورم تا حسابی قوی بشم.

شما میتوانید مارا از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه های صوتی کودکانه و قصه شب با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

نویسنده: مریم مجتهدی

تاریخچه شب یلدا

بوی یلدا را می شنوی؟ انتهای خیابان آذر…باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان…قراری طولانی به بلندای یک شب… شب عشق بازی برگ و برف…پاییز چمدان به دست ایستاده…عزم رفتن دارد…آسمان بغض می کند…میبارد…خدا هم می داند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست…دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن می دهد…آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد…دستی تکان می دهد…قدمی بر میدارد سنگین و سرد…

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز…و…تمام می شود…

پاییز ای آبستن روزهای عاشقی …رفتنت بخیر…سفرت بی خطر

یلدا به چه معناست:

واژه یلدا به معنای ولادت است. ولادت خورشید، و رومیان آن را به عنوان «تولد مهر شکست ناپذیر» نامیدند. ابوریحان بیرونی از این جشن با عنوان میلاد اکبر، و منظور از آن میلاد خورشید است، نام برده است. در لغت نامه دهخدا هم درباره ی این سنت دیرین ایرانیان چنین آمده است:«یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی»و چون شب یلدا را با میلاد حضرت مسیح تطبیق کرده اند، از این رو، به این نام نامیده اند.

شب یلدای خود رو با قصه ها ی کودکانه صوتی  برای کودکان خود زیبا تر و دل نشین تر کنید.

تاریخچه شب یلدا:

شب یلدا یا شب چله، و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، از دیرباز جز سنت و آداب و رسوم ایرانیان بوده است. مردمان گذشته های دور که شغل آنان کشاورزی، و بنیان زندگی آنان را تشکیل می داده است، در طول سال ها و با سپری شدن فصل ها وتضاد های فصلی، و طبیعت خوی گرفته بودند.

اما بر اثر گذشت زمان و تجربه ای که به دست آوردند، توانستند کارها و فعالیت های خود را با تغییر فصل، گردش خورشید و بلندی و کوتاهی شب و روز و حرکت ستارگان تنظیم کنند.

آنان به این نتیجه رسیدند که در برخی از ایام و ماه های سال، روزها بلندتر است، پس نهایت استفاده ی خود را در جهت بهره بردن از نور خورشید و روشنایی آن داشتند .و به این اعتقاد رسیدند که، روشنایی و نور خورشید نماد موافق و خوبی بوده، پس در مقابل تاریکی و ظلمت قرار می گیرد و با آن در نبرد است.

اقوام آریایی از جمله ایرانیان و هندی ها دریافتند که کوتاه ترین روزها، روز آخر پاییز و اول زمستان است، و از آن به بعد روزها بلند تر و شب ها کوتاه تر می شود، و از همین رو این روز را شب زایش خورشید نامیدند و آن را آغاز سال قرار دادند.

شب یلدا که یکی از کهن ترین سنت های ایرانیان است، و در این جشن، که بلند ترین  شب سال است و از آن شب به بعد روزها در نیم کره ی شمالی بلند تر، و شب ها کوتاه تر می شوند، که مصادف است با انقلاب زمستان، گرامی داشته می شود.

یلدا از نظر زمانی، به غروب آفتاب ۳۰ آذر که آخرین روز پاییز است تا طلوع آفتاب اول دی ماه که روز اول زمستان است گفته می شود.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه شب و قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا برای گروه های سنی (الف، ب، ج)دنبال کنید.

بالا بردن اعتماد به نفس در کودکان+بخش اول

اعتماد به نفس برای کودکان باعث شادی های اجتماعی و سلامت روان او می شود و عاملی است برای خوشبختی و موفقیت هم در دوران کودکی و هم در بزرگسالی .

هدف والدین اطمینان خاطر از این است که فرزندشان غرور و احترام خود را در درون خود و همین طور ایمان به خود و توانایی های خود در مقابله با تنگناهای مسیر زندگی را رشد بدهند .

نلسون می گوید: «همان طور که هر پدر و مادری می داند . اعتماد به نفس تجربه ای گذرا است. گاهی احساس خوبی درباره خودمان داریم و گاهی نداریم چیزی که واقعا می خواهیم به کودکانمان یاد بدهیم، مهارت های زندگی مثل انعطاف پذیری است ».

محدودیت های زندگی را یادش بدهید:

چندین قانون برای کودک خود مشخص کنید. مثلا در هنگام بازی و تفریح نسبت به ایمنی استفاده از وسایل آگاه باشد یا در هنگام بازی با اسکیت حتما کلاه ایمنی سرش بگذارد که همین قوانین کوچک و ابتدایی باعث می شود که به زودی و طبق انتظارات شما زندگی کند و گام بر دارد .

فقط سعی کنید که نسبت به کودک خود با ثبات بوده و نشان دهید به او اعتماد دارید و از او انتظار دارید که کار را درست انجام دهد.

بازتاب مثبتی به اعمال کودکتان داشته باشید:

برداشت کودکان نسبت به خود به ویژه در سنین کودکی و تا قبل از رفتن به مدرسه بستگی به برداشت پدر و مادر از آنها دارد . پدر و مادر باید به کودک خود نشان بدهند، از اینکه در کنار او هستند احساس خرسندی و شادی می کنند و نسبت به خواسته های او بی تفاوت نیستند و همچنین از رفتار و اعمال او احساس رضایت و خشنودی دارند.

با دادن بازتاب های مثبت به کودکتان باعث می شود که او احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند. کودک از والدین انتظار دارد که نسبت به رفتارهای نادرست او واکنش نشان داده و به او گوشزد کنند، که این همان ادب و تربیت است .

به کودکتان اجازه اشتباه کردن بدهید:

به کودک خود حق انتخاب بدهید که البته یکی از جنبه های حق انتخاب و ریسک پذیری این است که کودک در معرض اشتباه قرار می گیرد، که این اثرارت مثبتی در افزایش اعتماد به نفس کودک دارد. مثلا اگر کودکتان با وقت تلفی های خود از سرویس مدرسه جا ماند، به جای برخورد با او، کودک خود را تشویق کنید که نسبت به این عمل خود بیندیشد و برای دفعه بعد چگونه رفتار کند بهتر است.

به این ترتیب اعتماد به نفس او خدشه دار نمی شود و متوجه این می شود که گاهی لازم است که اشتباه کند.

با کودکان خود بازی کنید:

کودک در هنگام بازی درباره خود چیزهای بسیاری می فهمد. بازی کردن با فرزند خود باعث می شود که حس کند، برای شما مهم است که وقت خود را با او گذراندید. پس به جای تماشای بازی فرزندتان با اوهمراه شوید.

فعالیت و یا بازی ای که به انتخاب کودک باشد دوام بیشتری نسبت به فعالیت های انتخاب شده توسط بزرگسالان دارد.

حق انتخاب دادن به کودک خود یک آموزش ، و حس ارزشمند بودن کودک را تقویت می کند.

در حین بازی به کودک خود توجه کنید زیرا او متوجه پراکندگی ذهن شما می شود و اینکه فقط جسمتان با او همراه است، که این تاثیر مخربی در کودک می گذارد و حس می کند که برایتان ارزشی ندارد.

با کودک خود احساس همدردی کنید:

اگر فرزند شما در شرایط ناخوشایندی نسبت به همسالان خود قرار گرفت و خود را با آنان مقایسه کرد، مثلا بگوید: «دوست من در بازی فوتبال از من بهتر است». با او احساس همدردی کنید و بعد بر روی یکی از توانایی های او تاکید کنید. مثلا بگویید: «آره، راست می گویی، دوستت در بازی فوتبال بسیار خوب است، اما در عوض تو هم خیلی خوب و تند می دوی». این به کودک شما کمک می کند که متوجه شود همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم و نیاز نیست که بی عیب باشد تا احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد بلکه باید توانایی های خود را تشخیص و بر روی آنها برای رسیدن به موفقیت متمرکز شود.

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودکانه برای شنیدن قصه شب و قصه های کودکانه صوتی با صدای خاله سمینا و برای گروه های سنی (الف، ب، ج) دنبال کنید.      

غول زباله-قصه کودکانه صوتی

گوش کنید

 

قصه روز (رادیو قصه)
اسم قصه: غول زباله?
نویسنده: سرور کتبی عزیز و فریبا کلهر نازنین?
قصه گو: سمینا ❤️
موضوع: تفکیک زباله

 

قصه کودکانه صوتی امروز در مورد جداساری و تفکیک زباله‌هاست که پیشنهاد می‌کنیم به بچه‌ها بگید این قصه صوتی کودکانه را با دقت گوش کنند.

هم‌چنین می‌توانید بقیه قصه‌هایی که دوست دارید رو از طریق صفحات زیر برای کودکان عزیزتون پخش کنید.

 

قصه کودکانه گروه سنی الف    قصه کودکانه گروه سنی ب       قصه کودکانه گروه سنی ج

آدرس تلگرامی ما 
? @childrenradio

کلاغ و قالب پنیر-قصه های کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه:کلاغ وقالب پنیر

قصه گو :سمینا⁦♥️⁩

متن داستان

کلاغ و قالب پنیر

روزی روزگاری روی یه درخت کاج کلاغی لونه داشت .

درخت کاج وسط یه خیابون بزرگ بود.

کلاغ هر روز صبح قارقار کنان از لونه اش بیرون می اومد و پای درخت می نشست و خرده نون هایی که مردم پای درخت برای گنجشکها و کلاغ ها و کبوتر ها می گذاشتند ،می خورد اما راضی نبود.

با خودش می گفت “ای بابا!هرروز صبح همش خرده نون باید بخورم.

دیگه خسته ” شدم. باید برم توی یه فروشگاه. اونجا پر از غذاهای خوشمزه ست یه روز صبح کلاغ تصمیم خودشو عملی کرد.

جلوی در فروشگاه ایستاد تا در ورودی باز بشه.

به محض اینکه در باز شد،سریع داخل فروشگاه شد.

مردم با دیدن کلاغ جیغ زدند و به کناری رفتن. کلاغ با شنیدن جیغ مردم،ناراحت و غمگین از فروشگاه بیرون رفت و به سمت لونه اش پرواز کرد.

ساعتی بعد کلاغ توی لونه اش بود که ناگهان کیسه ای پلاستیکی که اون طرف خیابون افتاده بود،توجه اش رو جلب کرد.

به اطراف نگاه کرد اما هیچ کس نبود.

از لونه بیرون اومد و به سمت کیسه ی پلاستیکی پرواز کرد.

در کیسه گره سفتی خورده بود و اصلا باز نمی شد.

کلاغ هر کاری کرد در کیسه باز نشد.

در همین لحظه پسر بچه ای دوان دوان به سمت کلاغ اومد.

کلاغ با دیدن پسر بچه ،کیسه پلاستیکی رو رها کرد و توی جدول خیابون نشست.

پسر فریاد زد “آخ جون قالب پنیرمون پیدا شد.

خوب شد پیدا شد وگرنه صبحونه نداشتیم. “بعد به جدول خیابون نگاه کرد و گفت “آهای کلاغه!مرسی که پنیرمونو پیدا کردی.

ببین یه کوچولو پنیر برات می زارم همین جا. هروقت دوست داشتی برش ” دار و بخور.

خداحافظ  .

پسر بچه رفت.

کلاغ دوباره رفت اون طرف خیابون و با اشتها پنیر رو خورد.

 

گروه سنی:الف.ب.ج

نویسنده: نوشین فرزین فرد

تنظیم: زینب افسری

ادرس تلگرامی ما:
@childrenradio

جوجه کوچولو-قصه کودکانه صوتی

گوش کنید:

قصه شب (رادیو قصه)

اسم قصه: جوجه کوچولو?

نویسنده: نوشین فرزین فرد

قصه گو: سمینا ⁦♥️⁩

تنظیم: زینب افسری

متن قصه:

جوجه کوچولو”

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.

یه جوجه کوچولو بود که خیلی دوست داشت خواهر کوچولوش دنیا بیاد.

هرروز می رفت کنار تخم خواهر کوچولوش می نشست و نگاه می کرد وبعضی وقتا هم باهاش حرف می زد.

خانم مرغه وقتی می دید جوجه کوچولو خیلی منتظره و دوست ” داره خواهرش دنیا بیاد،لبخندی زد و گفت ” عزیزم!بالاخره یه روز خواهر کوچولوت دنیا میاد .

نگران نباش اما یه روز جوجه وچولو طاقت نیاورد و وقتی دید خانم مرغه خوابیده ، نوک زد به تخم خواهر کوچولوش .

هی نوک زد هی نوک زد تا تخم بشکنه و خواهر کوچولوش دنیا بیاد اما فایده ای نداشت .

دوباره نوک زد و دوباره نوک زد  تا اینکه خانم مرغه از خواب پرید.

وقتی خانم مرغه متوجه نوک زدن جوجه کوچولو شد ،با ناراحتی گفت “نوک نزن. اگه نوک بزنی سر خواهر “.کوچولوت درد می گیره و اونوقت با درد دنیا میاد .

گفتم که صبر کن .

احتمالا فردا  دنیا میاد “جوجه کوچولو با هیجان پرسید  “راست میگی مامان !فردا  دنیا میاد؟ ” خانم مرغه جواب داد “بله عزیزم .

تا فردا صبر کن .

جوجه کوچولو،شب که شد با خیال راحت و به امید دنیا آمدن خواهر کوچولوش ، به خواب رفت.

گروه سنی: الف، ب

آدرس تلگرامی ما:

childrenradio@.