شعر بارون (معرفي كتاب کودک)
بارون میاد جرجر،رو پشتبوم هاجرهاجر عروسی داره،تاج خروسی داره“_هاجرک ناز قندی،یه چیزی بگم نخندی:وقتی حنا میذاشتی،ابرواتو ور میداشتیزلفاتو وا میکردی،خالتو سیا میکردیزهره نیومد تماشا؟نکن اگه دیدی حاشا…”“حوصله داری بچه،مگه تو بیکاری بچه؟دومادو الان مییارن،پرده رو ور میدارندستمو میدن به دستش،باید درارو بستشنمیبینی کار دارم من؟دل بیقرار دارم من؟تو این هوای گریون،شرشر لوس بارونکه شب سحر […]
ادامه مطلب و دانلود قصه