زاغی باهوشه (قسمت دوم)

اسم قصه: قصه صوتی زاغی باهوشه(قسمت دوم)
قصه گو: سمینا❤️
نویسنده: زهرا رضایی🍀
تنظیم: رویا مومنی 🌱
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
موضوع:اعتماد به نفس
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio
☆☆☆☆☆☆☆
متن قصه☆
زاغی کوچلو از رو زمین تعدادی سنگ با نوکش برداشت و داخل لیوان انداخت.لیوان که از سنگ پر میشد آب درون لیوان بالا میومد .
وقتی کاملا بالا اومد زاغی نوکشو وارد لیوان کرد و شروع کرد آب خوردن.
همه با تعجب به زاغی نگاه می کردن که چه طور تونست این کارو انجام بده.
کبوتر کف زنان به زاغی نزدیک شد و بال زاغی رو به عنوان برنده بالا برد.
همه پرنده ها زاغی رو تشویق کردن و جایزه به زاغی رسید.
زاغی خوشحال بود و می خواست سریع خودشو به خونه برسونه تا به مادرش بگه که جایزه گرفته.
همکلاسی های زاغی هم باهاش همراه شدن .
همین جور که می رفتن بین راه چند پسر بچه رو دیدن که تیرکمون به دست از دیوار باغ بالا کشیدن و به سمت لانه گنجشک رفتن تا گنجشگ ها رو شکار کنن.
گنجشگ کوچلو که دید جون خواهر و برادرش در خطره جیک جیک می کرد و کمک می خواست .اما اون قدر کوچلو بود که صداش به گوش کسی نمی رسید.
پرستو و فاخته و بلبل تا پسر بچه ها رو دیدن از ترس فرار کردن و رفتن.
زاغی با صدای بلند قار قار می کرد و کمک می خواست .
و برای دور کردن بچه ها از لانه گنجشک با نوکش محکم رو دست پسرا می زد تا از کمونشون تیری به جوجه گنجشک ها برخورد نکنه.
امیر و عمه جون که مشغول میوه چیدن بودن با سر و صدای زاغی خودشون رو سریع به لانه گنجشک ها رسوندن. امیر یکی از جوجه ها که از لانه بیرون افتاده بود رو آروم تو دستش گرفت و از درخت بالا رفت و تو لانه گذاشت .
عمه جون پسر بچه ها رو به خاطر کار زشتشون دعوا کرد و بهشون گفت از باغ بیرون برن.
با رفتن امیر و عمه جون ، گنجشک کوچلو از زاغی خیلی تشکر کرد که تنهاش نذاشت و جون خواهر و برادرهاشو نجات داد.
زاغی کوچلو تا به خونه رسید همه ماجراها رو برای مادرش تعریف کرد.
مادر زاغی کوچلو رو بغل کرد و بوسید و به خاطر هدیه مسابقه تبریک گفت و از اینکه به گنجشک و خواهر و برادرهاش کمک کرده بود تحسینش کرد.
بعد گفت : زاغی کوچلوی من حالا فهمیدی که خدای مهربون هیچ چیز رو بی دلیل نیافریده؟
نوک محکم ، پر سیاه و حتی صدای تو که می گفتی زشته ، بی دلیل آفریده نشدن.
تو خودتو قبول نداشتی اما دیدی که همه اون چیزهایی که در خودت زشت می دونستی امروز چه فایده های بزرگی داشتن.
زاغی اون شب به حرفای مادرش خوب فکر کرد و متوجه شد چقدر اشتباه کرده بود .
از اون روز به بعد دیگه تنها نبود و دوستان زیادی پیدا کرد و خودشو باور کرد که هیچ چیز در وجودش بی دلیل آفریده نشده.
رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

❤️ کودک شما در دنیای قصه ها

آرتین و نجات سیاره ای

❤️ این قصه تقدیم به آرتین جان  اسماعیلی عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: آرتین و نجات سیاره ای ✨🛸
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
خاله سمینا

《《《قصه صوتی اختصاصی🦋

رستا سوار قطار خواب بیار میشه

❤️ این قصه تقدیم به رستا جان  عزت تبار عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه:  رستا سوار قطار خواب بیار میشه✨🚊
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
》》قصه صوتی اختصاصی

رئیس جغد

اسم قصه: قصه صوتی رئیس جغد🦉
قصه گو: سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد🍀
تنظیم: رویا مومنی 🌱
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
موضوع:مشاغل
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio
متن داستان
روزی روزگاری توی یه جنگل سرسبز و زیبا، اداره ای بود و جغد، رئیس اداره بود. جغد بهترین رئیس اداره بود و هروقت مشکلی برای یکی از کارمندان پیش می اومد ، کمک می کرد تا مشکل حل بشه .
یه روز کارمند طاووس به اتاق رئیس جغد رفت و گفت (( جناب رئیس! لطفا به بنده دوروز مرخصی بدهید ))
رئیس جغد گفت (( چرا ؟ چی شده دو روز مرخصی می خوای ؟))
کارمند طاووس گفت (( خب نیاز به استراحت دارم و از روزهای مرخصی ام زیاد استفاده نکردم ))
رئیس جغد گفت ((فعلا نمیشه . یه عالمه پرونده داریم که باید بهشون رسیدگی بشه . مرخصی رو بعدا برایت در نظر می گیرم ))
کارمند طاووس با ناراحتی از اتاق رئیس جغد بیرون رفت .
فردای اون روز وقتی کارمند طاووس مثل هرروز به اداره رفت با صحنه ی عجیبی روبرو شد. همه ی کارمندان اداره به اضافه ی رئیس جغد لباس ورزشی پوشیده بودند و در حیاط اداره مشغول ورزش کردن بودند.
کارمند طاووس با تعجب پرسید (( اینجا چه خبره؟ چی شده؟))
خرس مهربون گفت (( رئیس جغد برای همه حتی خودش لباس ورزشی خریده تا هرروز صبح ورزش کنیم و پر انرژی بریم پشت میز هامون بشینیم و کار کنیم ))
در همین موقع رئیس جغد با صدای بلند گفت ((خب دوستان ! می دونم این روزها خیلی کار داریم و شما هم نیاز به استراحت دارید اما چاره ای نداریم و باید کار کنیم. از این به بعد برای اینکه کمتر خسته بشید و نیاز به استراحت داشته باشید، هرروز صبح قبل از شروع کار همگی حتی خودم ورزش می کنیم ))
همه ی کارمندان ، رئیس جغد رو تشویق کردند و کارمند طاووس هم با خوشحالی لباس ورزشی پوشید و همراه همکارانش ورزش کرد .
✔️رادیو قصه کودک
✔️خاله سمینا
✔️قصه صوتی کودکانه

ماهک و راهکارهای جادویی

❤️ این قصه تقدیم به ماهک جان  رحیمی امیر بنده عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: ماهک و راهکار های جادویی ✨
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
خاله سمینا

》》》قصه اختصاصی

پرنیا و درمان پیچه پیچویی

❤️ این قصه تقدیم به پرنیا جان محمدپور عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: پرنیا و درمان پیچه پیچویی 🌹 ✨
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio

رادیو قصه کودک

لیلی و تمرین نه گفتن

اسم قصه: قصه صوتی لیلی و تمرین نه گفتن
قصه گو: سمینا❤️
نویسنده: الهه منصوری🍀
تنظیم: رویا مومنی 🌱
گروه سنی: ۳ تا ۱۰ سال
آدرس کانال تلگرام👇
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
خاله سمینا
قصه صوتی کودکانه

شهداد و راهکارهای جادویی

❤️ این قصه تقدیم به شهداد جان زاهدی عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: شهداد و راهکارهای جادویی ✨
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
خاله سمینا

✔️از اینجا قصه صوتی اختصاصی سفارش دهید

الینا و قصه های پینویی

❤️ این قصه تقدیم به الینا جان عبدل پور عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: الینا و قصه های پینویی ✨
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio

رادیو قصه کودک

قصه اختصاصی

اهورا و بازی های ققنوسی

❤️ این قصه تقدیم به اهورا جان حیدری عزیز و مهربان خاله سمینا ❤️
🍭امیدوارم بهترین‌ها برای تو باشه عزیز دل❤️
اسم قصه: اهورا و بازیهای ققنوسی ✨
قصه‌گو: سمینا ❤️
نویسنده: راضیه احمدی☘
تنظیم: رویا مومنی🌱
با قابلیت پخش و استفاده در واتس اپ
👌👌موضوع و محوریت قصه به در خواست مامان و بابا 👏👏
دنیای کودک را بساز 😍
پشتیبانی:
🆔 @mhdsab
🆔 @childrenradio
رادیو قصه کودک
خاله سمینا

✔️از اینجا قصه اختصاصی صوتی سفارش بدید