اشعار زيباي حاجي فيروز + معرفي كتاب كودك

اشعار حاجي فيروز + معرفي كتاب كودك

حاجي فيروزه سالي يه روزه مرنضي احمدي

ارباب خودم سلام و عليكم

عليكم السلام پيرشي ايشالا

ارباب خودم سرتو بالا كم

توي هر دو چشام نميري ايشالا

ارباب خودم به من نيگا كن

ارباب خودم بزبز قندي

ارباب خودم چرا نمي خندي؟

ارباب خودم گلي به جمالت

از كجا بگم وصف كمالت

حاجي فيروزم

بله 

سالي يه روزم

بله

حاجي فيروزم

بله مثه نيم سوزم

بله
بشكن بشكنه

بشكن

من نمي شكنم

بشكن

من نمي تونم

بشكن

مي توني

جچوري بشكنم؟

تق تق

چطوري بشكنم؟

تق تق
اينجا بشكنم يار گله داره

اينجا بشكنم يار گله داره

اونجا بشكنم يار گله داره

اين عاشق بيچاره چقدر حوصله داره
حاجي فيروزم

بله 

سالي يه روزم

بله

سالي كه گذشت سال بد بود
سالي كه گذشت سال بد بود

اي سال برنگردي

بري ديگه بر نگردي

مردا رو اخته كردي

مردا رو اخته كردي

زنا رو شلخته كردي

دكونا رو خسته كردي

همرو خسته كردي 
اي سال برنگردي بري ديگه بر نگردي

در سايه ايزد تبارك عيد همگي بود مبارك

يا حقيا هو

هركي به كاري مشغول
پولي بريز تو كشكول

يا حق يا هو

همه ي روزتان پيروز
بشكن يشكنه بشكن

من نمي شكنم بشكن

اينجا بشكنم يار گله داره

اونجا بشكنم يار گله داره

اين سياه بيچاره چقدر حوصله داره

حاجي فيروزه

سالي يه روزه

منم مي دونم

عيد نوروزه

ارباب خودم سلام عليكم

ارباب خودم سرتو بالا كن

ارباب خودم يك  لطف بما كن

ارباب خودم بز بز قندي

ارباب خودم چرا نمي خندي؟

اشعار حاجي فيروز + معرفي كتاب كودك

حاجي فيروز اومده عيد دوباره

باز دوباره اومد عید نوروز     
باید بخونه این حاجی فیروز
بر تن بکنم پیرهن رنگی
در دست بگیرم دایره زنگی
فریاد بزنم مژده که عید شد 
زمستون باز نصیب جن و غیب شد
مژده بدم ای مردم بازار
بیدار بشین از خواب دلازار
 بر پا بکنین هل هله و شور
با شمام بهار داره میاد زود
این مشکله این حقیر هر سال
 خیلی سخته تا بیدار بشن مردم بازار
چاره ندارم تا روز نوروز
باید بخونه این حاجی فیروز
ابراب خودم سامبولی بلیکم
ابراب خودم سرتو بالا کن
 ابراب خودم از خواب بیدار شو
ارباب خودم همراه ما شو
 با بنده که چند صد ساله هستم
دستتو بیار بزار تو دستم
با همدیگه یک صدا بخونیم
بعد از این دیگه با هم بمونیم

ابراب خودم سامبولي بليكم

عید نوروزه و حاجی فیروزه
حاجی فیروزه سالی یه روزه
ابراب خودم، سامبولی غلیکم
ابراب خودم، سرتو بالا کن
ابراب خودم، بزبز قندی
ابراب خودم، چرا نمی خندی
ابراب خودم، فصل بهاره
ابراب خودم، موقع کاره
ابراب خودم، بلند شو خوش باش
ابراب خودم، دیگه نمی آد جاش
ابراب خودم عمری که هی شد
بگو کی اومد و گذشت و طی شد
حاجی فیروز اومده سرتو بالا کن
عید نوروز اومده سرتو بالا کن
پر شده باغ و گلستان ز شکوفه
بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن
کوچه باغای قشنگ ده شمرون
یاکه آبادی های آباد ایروون
همه از شور و امید پر می شه وقتی
میخونه حاجی فیروز با لب خندون
ابراب خودم، سامبولی علیکم
ابراب خودم، سرتو بالا کن
ابراب خودم، بزبز قندی
ابراب خودم، چرا نمی خندی 
ابراب خودم، فصل بهاره
ابراب خودم، موقع کاره
ابراب خودم، تو کنج هشتی
ابراب خودم، پس چرا نشستی
رنگ صورتت سیاه اما
قلب پاک تو، یه رنگ با ما
وقتی میخونی، با رنگ شادت
همه جمع میشن از اینجا و آنجا
حاجی فیروز بخون صدات قشنگه
رختای تنت، رنگ و وارنگ
صدای دایره ات، نوای شادیست
می خونه باهات هرکی زرنگه
حاجی فیروز اومده سرتو بالا کن
عید نوروز اومده سرتو بالا کن
پر شده باغ و گلستان ز شکوفه
بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن

شعر حاجي فيروز

ارباب خودم سلامو علیکم
ارباب خودم سرتو بالا کن
ارباب خودم مردم ایران
بچه ها و پیرها و جوانان
ارباب خودم چشما رو بازکن
نوروز اومده اخما رو بازکن
ارباب خودم پسته و بادوم
مژده ای دارم برای مردوم
ارباب خودم کشک و بادمجون
همه چیزها میشه ارزون ارزون
تخم‌مرغ و گوشت فط و فراوون
روغن و برنج و نفت و صابون
ارباب خودم فلفل ریزه
لباس بچه‌ها چه قدر تمیزه
بازی در میارن توی کوچه
جیباشون پر از نقل و کلوچه
ارباب خودم خسته نباشی
سالی را تو پشت سر گذاشتی
یادمون نره آنچه گذشته

ارباب خودم فندق و پسته
مثل گلی بر سبزه نشسته
قربونش برم کارش درسته
دست از خوبی‌ها هنوز نشسته
ارباب خودم عیدت مبارک
زیر سایه ایزد تبارک

شما مي توانيد ما را از طريق راديو قصه كودك براي معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

شعر دزده و مرغ فلفلي (معرفي كتاب كودك)

شعر دزد و مرغ فلفلي+معرفي كتاب كودك

شعر دزده و مرغ فلفلي يكي از طولاني ترين سروده هاي منوچهر احترامي براي كودكان است.

دزده و مرغ فلفلي

توي ده شلمرود

فلفلي مرغش تك بود

يه ده بود و يه فلفلي

يه مرغ زرد كاكلي

يه روز كه خيلي خسته بود

كنج اتاق نشسته بود

يه دزد رند ناقلا

شيطون و بدجنس و بلا

اومد و يه كيسه آورد

كاكلي رو دزديد و برد

شعر دزد و مرغ فلفلي +معرفي كتاب كودك

تنگ غروب كه فلفلي

رفت به سراغ كاكلي

نه آب بود و نه دونه بود

نه كاكلي تو لونه بود

داد زد و گفت

توپول مومپولي

دست و پا گلي
نوك حنايي كجايي؟

فلفلي هي صدا زد

اما جواب نيومد

تنها يه رد پا جا مونده بود
اون دور و برا

آقا فلفلي

قبا به تن

شال به كمر

گيوه به پا

كلاه به سر

يه كوزه آب

يه سفره نون

از توي ده اومد بيرون

كدخدا گفت:

اوقور بخير

مگه باما قهري فلفلي؟

عازم شهري فلفلي؟
فلفلي گفت:

اون مرغ زرد پا كوتاه

كاكل حناي نوك طلا

كه صد تومن مي خريدنش نمي دادمش

دزده گرفت و بردش

مي رم كه پيداش بكنم

دزده رو رسوا بكنم

يكسره رفت اروميه

تا ببينه كي به كيه

اينورو ديد اونورو ديد

اينجا و اونجا سركشيد

نه مرغو ديد، نه دزد و ديد

از اونجا رفت به تبريز

منظره هاش دل انگيز

اينجا و اونجا سركشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

شعر دزد و مرغ فلفلي + معرفي كتاب كودك

ازونجا شد سوار فيل

يكسره رفت به اردبيل

كوه سهند و سبلان

سركشيده به آسمان
از پشت كوه سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

شعر دزد و مرغ فلفلي + معرفي كتاب كودك

ازونجا رفت به آستارا

شهر قشنگ و با صفا

گوشه كنارا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از آنجا بي معطلي

يكسره رفت به انزلي

ميان دريا كشتي بود

ماهي به اين درشتي بود

تو كشتي ها سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از اونجا رفت به شهر رشت

اينورو گشت، اونورو گشت

تو شاليزارها سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا رفت به لاهيجان

مردم خوب و مهربان

شهر به اين مصفايي

سرتاسرش باغ چايي

يه گشتي توي كوچه خورد

يه عالمه كلوچه خورد

اينجارو گشت، آنجا رو گشت

از تنكابن هم گذشت

عروس شهرهاي شمال

مركز باغ پرتغال

از آنجا با ميني بوس

يسكره رفت به چالوس

اينجا و آنجا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از بس كه هي بارون آمد

از آنجا هم بيرون آمد

نشست توي سواري

رفت توي شهر ساري

دو مترو نيم پارچه خريد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا شادو خندون

رفت توي شهر گرگان

تركمن هاي اسب سوار

دنبال هم قطار قطار

توي دشت و تو صحرا

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از اونجا بيرون آمد

رفت توي شهر گنبد

گنبند قابوس اينجاست

ببين، ببين چه زيباست

اينجا و اونجا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از توي شهر گنبد

يكسره رفت به مشهد

وقتي به صحن نو رسيد

يكدفعه كدخدا رو ديد

كدخدا گفت: سفر بخير

همه جارو گشتي فلفلي

چه طوري مشتي فلفلي؟

تنها مياي تنها ميري؟

بگو ببينم كجا ميري؟

فلفلي گفت: دارم يه جاي دور مي رم

به شهر نيشابور مي رم

هندونه هاش چه عاليه

حقا كه جاتون خاليه

تو جاليزها سرك كشيد

اينجا و اونجا سر كشيد

سوار سوار، پياده سوار

خودشو رسوند به سبزوار

سرتاسرش باغ هلو

يا هلو هلو برو تو گلو

از آنجا رفت به شاهرود

آب و هواش چه خوب بود

وقتي رسيد به دامغان

پسته خريد فراوان

ازونجا رفت به گرمسار

خربزه هاي آبدار

از اونجا رفت به تهران

شهر بزرگ ايران

شهر نگو، شهر فرنگ

هرچي بخواي، از همه رنگ
توي شلوغي سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از شلوغي كلافه شد

عازم شهر ساوه شد

هوا پر از بوي بهار

زمين پر از باغ انار

اينجارو ديد، آنجا رو ديد
رفت و به شهر قم رسيد

سوهان فرد اعلا

شيرين مثل حلوا

حلواي تن تناني

تا نخوري نداني
به شهر كاشان رسيد

اينجا دويد، اونجا دويد

عقرب و قالي يك طرف

تو گلزارها سرك كشيد
نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا رو به پايين

رفت به نطنز و نايين

از اونجا رفت به اصفهان

اينجا كجاست نصف جهان

ساختموناش قشنگ قشنگ

با كاشي هاي رنگارنگ

تو ساختمون ها سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد
اسباباشو چيد توي ساك

از اصفهان رفت به اراك

اينجا و آنجا سركشيد

انگور بي دانه خريد

چه انگوري چه انگوري

مثل چراغ زنبوري

همراه يك مسافر

شد راهي ملاير

توي كوچه و تو بازار

كشمش و شيره بسيار
اينجا و آنجا سركشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

از ملاير دوان دوان

دويد به سوي همدان

بدون هيچ معطلي

رفت و رسيد به بوعلي

پاي پياده شد روان

از همدان به باختران

اينجا و اونجا سركشيد

چيزي به جز گيوه نديد

از باختران راه افتاد

بسوي خرم آباد

به خرم آباد كه رسيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

ازونجا رفت به دزفول

هركي به كاري مشغول

ازونجا به يه پرواز

پريد تو شهر اهواز

وقتي رسيد غروب بود

صحبت تانك و توپ بود

تو اهواز هم نايستاد

تنگ غروب راه افتاد

از توي شهر اهواز

يكسره رفت به شيراز

حافظ و سعدي را ببين

چه دل فزا چه دل نشين

اينجا دويد، اونجا دويد

گوشه كنار و سر كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

رفت و به شهر يزد رسيد

قطاب و باقلوا خريد

پشمك و زولبيا خريد

ازونجا رفت به كرمان

شهري كه قالي داره

زيره عالي داره

اينجا و اونجا سرك كشيد

نه مرغو ديد، نه دزدو ديد

شعر دزد و مرغ فلفلي + معرفي كتاب كودك

از پشت كوه تفتان

شد عازم زاهدان

اينجا و اونجا سرك كشيد

يك رد پاي تازه ديد

روي شتر سوار شد

عازم چابهار شد

دورو برو نگا كرد

رد پاشو پيدا كرد

اين همه آزارم دادي

بالاخره گير افتادي

حالا مي خواي چي كار كني؟

كدوم طرف فرار كني؟

نه اينوري نه اونوري

يه راست برو كلانتري

اي مرغ زرد پا كوتاه

كاكل حناي نوك طلا

هي دنبالت دويدم

رنج سفر كشيدم

خوب شد كه پيدات كردم

الانه بر مي گردم

مي برمت به خونه

مي دمت آب و دونه

دونه بخور كه چاق شي

سالم و سر دماغ شي

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای مطالعه شعر كودك و معرفي كتاب كودك دنبال کنید.

 

 

شعر دويدم و دويدم (معرفي كتاب كودك)

شعر دويدم و دويدم+ معرفي كتاب كودك

دویدم و دویدم

دویدم و دویدم
به نهر آب رسیدم 
گیوه مو ور کشیدم
از روی آب پریدم
دویدم و دویدم
پرنده ها رو دیدم 
صداشونو شنیدم
به جنگلا رسیدم
دویدم و دویدم
سر کویی رسیدم 
دو تا خاتونی دیدم 
یکیش به من نگاه کرد 
یکیش منو صدا کرد 
یکیش به من گفت حسنی 
تو مثل بچه ی منی
آمدی این بالا چرا؟
گرمه هوا، حالا چرا؟
یکیش به من گفت حسنی 
آبت نبود، نونت نبود
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد 
آب مال من، نون مال من 
سنگک و تافتون مال من 
پخته و تُرد و خشخاشی 
بَه بَه از این شاطر باشی 
رشته به رشته پخته 
نون برشته پخته 
چه نونی و چه نونی
تا نخوری ندونی
نونو خودم خوردم
آبو دادم به زمین
زمین به من علف داد 
روی زمین تَرَک تَرَک …

چوپون کجاست؟ زیز بَرَک 
هی بزی میکشه سَرَک: 
علف داری؟ بالا تَرَک 
علف داری؟ بالا تَرَکبزیه کجاست؟ تو صحرا 
حالش خوبه؟ نه والا! 
گشنه و تشنه مونده 
رمق بهش نمونده
آقا بزیه 
بع، بع! 
علف داری؟ نع، نع!
علف می خوای؟
چرا نمی خوام؟ 
بدو و بیا؟ 
الان میام 
علفو دادم به بزی 
بزی به من هیزم داد 
شاطر باشی به تنهایی
نشسته بود تو نونوایی 
دو تا تقار پر از خمیر 
تنور خاموش، نونا فطیر 
– شاطر باشی نونت کو؟ 
سنگک و تافتونت کو؟ 
دو روزه هیزم ندارم 
نون واسه مردم ندارم
این از آتیش، اون از خمیر 
هیزم خشک بیار و بگیر
هیزمو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد
زرگره توی پنج دری
مشغول کار زرگری
هی به کوره دم می دَمید
آتیش نداشت، کم می دمید
– تنها چرا نشستی؟
منتظر چی هستی؟
آتیشو بگیر قاطیش کن
کوره رو پُر آتیش کن
آتیشو دادم به زرگر
زرگر به من قیچی داد
خیاطه خیلی خسته بود 
کنج دکان نشسته بود
پارچه ها رو روفو می کرد 
نَم می زد و اُتو می کرد
متر دراز به گردنش
دست چپش به سوزنش
مشتریه قَباش تَنِش
مشغول قیچی کردنش
-سوزن چی شد؟ نوکش شکست
-قیچی چی شد؟ خراب شد 
قیچی رو دادم به خیاط
خیاط به من قَبا داد
بچه ها توی مکتب
منظم و مرتب
فسقلی هی سوال می کرد
قلقلی قال ممقال می کرد
فلفلی فریاد زد؟ آهای!
حسنی به مکتب نمی آی؟
السون و ولسون؟ خودتو به ما برسون
دویدم و دویدم 
به بچه ها رسیدم
قبا رو دادم به ملّا
ملا به من کتاب داد 
– بابام کجاست؟ همین جاهاست
صبح سحر پشت الاغ
سوار شده رفته به باغ
غروب یه بار هندونه 
بار زده برگشته خونه
– حسنی کجاست؟
تو مکتبه
– بیا بابا جون نصفِ شبه
ترگلکم، ور گلکم
نازنینم، بگو ببینم
آبت چی شد؟ 
نونت چی شد؟ 
نه آب دارم، نه نون دارم
اما به جاش کتاب دارم
کتابو دادم به بابام
بابام دو تا خرما داد
یکیشو خودم خوردم 
یکیشو دادم به فلفلی
فلفلی گفت: بازم می خوام
رفتم به بابام گفتم
یه خرما دیگه خواستم 
بابام به خنده افتاد
من پریدم تو طاقچه
فلفلی رفت تو باغچه 
آتیش به پنبه افتاد 
گربه به دنبه افتاد
سگ به شکمبه افتاد
مادر بزرگ خوبم 
کِرّی به خنده افتاد

شعر دويدم و دويدم+ معرفي كتاب كودك

شعر دويدم و دويدم را منوچهر احترامي براي كودكان سروده و توسط نشر گزارش (لاک پشت) منتشر شده است.

منوچهر احترامي از قديمي ترين نويسندگان حوزه ادبيات كودك و نوجوان در ايران كه در شانزدهم تیرماه سال ۱۳۲۰ در شرق تهران زاده شد. معروفترين اثرش كتاب شعر حسني نگو بلا بگو بود كه در سال هاي دهه ۶۰ طرفداران زيادي داشت.

احترامي تحصيلات ابتداييش را در دبستان محمديه و سلمان به پايان رساند و دوره متوسطه را  مدرسه دارالفنون و مروي طي كرد؛ تحصيلات تكميليش را در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به پايان رساند.

وي زماني كه فقط ۸ سالش بود يكي آشنايانش غزليات سعدي را به او هديه مي دهد و همان موقع او سرودن را شروع مي كند. «اول دفتر به نام ایزد پاک، صانع پروردگار حی تواناک» اولين شعرش بود كه به تقليد از اين بيت سعدي «اول دفتر به نام ایزد دانا، صانع پروردگار حی توانا» سروده بود. از آن پس علاقه او در نوشتن و سرودن قطعات ادبي و قصه بيشتر شد. كارهاي كودكانه اش هرچند خالي از اشكال نبود اما روز به روز بهتر مي شد.

او سال هايي كه طنز نويس بود با نشريات گوناگوني همكاري مي كرد. و آثارش در مجله گل آقا به مدیریت كيومرث صابري فومني چاپ مي شد.

منوچهر احترامي در سال ۱۳۳۷ طنز نويسي را كاملا جدي آغاز و براي مجله توقيق ارسال كرد. آن زمان كه ۱۷ ساله بود عضو تحريريه مجله توفيق شد. علاوه بر مطبوعات با راديو و تلويزيون هم همكاري مي كرد. او با القابي چون «الف ـ اینکاره» و«م. پسرخاله» هم شناخته شده است.

مجموعه ي «بچه ها، من همبازي» بخشي از داستان ها طنز احترامي است و باقي آثارش را در كتاب جامع الحكايات منتشر كرده است. كتاب هايي كه نوشته و منتشر كرده بيش از ۵۰ عنوان است. ازين كتاب ها مي توان به «خروس نگو یه ساعت»،«حسنی نگو یه دسته گل»، «خرس وکوزه عسل» و «دزده و مرغ فلفلی» اشاره كرد.

احترامي كارمند مركز آمار ايران بود.

وی در شامگاه چهارشنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ بر اثربيماري قلبی، در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت و در قطعه  هنرمندان بهشت زهرا آرميد.

آثاري كه از  منوچهر احترامي بجا مانده است :

مثل کنه چسبیدن

کی بود رفت زیر میز؟ 

گربه من نازنازیه همه ش به فکر بازیه

فیل اومد آب بخوره،  

حسنی ما یه بره داشت

موش دم بریده

طنزآوران امروز ایران  

حسنی ما یه بره داشت

حسني نگو بلا بگو

حسنی نگو یه دسته گل

دزده و مرغ فلفلی، شعر کودکانه

حسنی باباش یه باغ داره

مهمانهای ناخوانده

حسن کچل و سه بزغاله 

حسنی و گرگ ناقلا

حسن کچل و سه بزغاله   

سلیمان بابا سلیمان

و…

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای مطالعه شعر كودك و معرفي كتاب كودك دنبال کنید.

شعر هفت سين (معرفي كتاب كودك)

شعر هفت سين+ معرفي كتاب كودك

كودكان از شعرهايي كه براي سن آنها مناسب است لذت مي برند و هميشه دوست دارند براي ديگران بخوانند. پدر و مادرها هم با اين اشعار خاطره هايي دارند. در زير شعرهاي مربوط به سفره هفت سين را براي كودكان در نظر گرفته ايم.

سفره هفت سین

سبزه رو بیار 

آچین و واچین

نوروز آمده

سفره رو بچین

دستاتو وا کن

بالا بیار

شکر خدا رو

به جا بیار

نوروز آمده

فصل بهاره

نم نم بارون

داره می باره

ماهی کوچیک

تو سفرمون

داره میگه که

فصل بهاره

دستاتو وا کن

بالا بیار

شکر خدا رو

به جا بیار

سبزه:

من سبزه قشنگم

با سرماها مي جنگم

وقتي ميام به دنيا

بستان ميشه چه زيبا

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سكه

من سكه ام چه زيبا

زينت جيب بابا

با افتخار نوروز

مي شم فراري يك روز

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سنبل

من سنبلم من سنبلم

همنشین با بلبلم

وقتي ميام به بستان

باغبون ميشه چه خندون

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سنجد

من سنجد لباس گلي

سرخ و سفيد و تپلي

با ناز و اطوار و ادا

مي نشينم پيش شما

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سير

من سيرمو لذيذم

يكمي تند و تيزم

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سيب

اسم شريف من سيب

خوشمزه بي رقيب

اي آقاي زمستون

من آمدم به ميدون

نزديك عيد نوروز

با طبل حاجي فيروز

عيد شما مبارك

سمنو

سلام سلام بچه ها

سمنو كوچيك شما

بدون قند و شكر

از عسل هم شيرين تر

نزديك عيد نوروز

عيد شما مبارك

ماهي

تو تنگ كوچك خود

من ماهي رنگي ام

بالا و پايين ميرم

با پولك هاي قشنگ

عيد شما مبارك

آينه

من آينه ام آينه

خودتو تو من نگاه كن

شانه بزن به موهات

عيد ديدني رها كن

عيد شما مبارك

شمع

شمع هستم و پر نورم

با شادي ها پر نورم

من مي شينم كنارتون

تا روشن بشه دلاتون

عيد شما مبارك

شعر هفت سين كودك+ معرفي كتاب كودك

سفره هفت سين

سنجد و سيب و سركه

چند تخم مرغ رنگي

با سمنو و سركه

چه سفره قشنگي

 با يك قرآن زيبا

كنار تنگ ماهي

همراهش سير و سبزه

چيده شده چه عالي

منتظر مهمونيم

به فكر هم مي مونيم

با خوشحالي، هميشه

شعرهاي شاد مي خونيم

با صحت و سلامت

هفت سين ما كامله

اگر كه خوش نباشيم

تعطيلات ما مشكله

كلمات كليدي: شعر هفت سين, معرفي كتاب كودك

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

شعر شاد كودكانه (معرفي كتاب كودك)

شعر شاد كودكانه+ معرفي كتاب كودك

شعر كودك آداب و مفاهيم اساسي زندگي را به كودكان آموزش مي دهد و براي آنها سرگرم كننده و جذاب است. حافظه كودكان از طريق شعرهاي كوتاه و بلند تقويت مي شود؛ آنها مي توانند دايره و گنجينه لغاتشان را افزايش دهند.

درياچه آبي

دریاچه آبی رنگه
توش ماهی و نهنگه
ماهی رو موج می شینه
نهنگ اونو می بینه
می گه نهنگ پرزور
یه وقت نری راه دور
شب که بشه، جای شام
می خورمت هام و هام
ماهیه از رو موجا
می پره توی دریا
زودی شنا کنون می ره
به یک جای دور دور
آخ که بازم جا می مونه
نهنگ چاق و مغرور

آفتاب مهتاب

آفتاب مهتاب چه رنگه

چه قدر هر دوش قشنگه

يكی روشنی روز

يكی نور شب افروز

يكی طلای زرده

يكی نقره سرده

يكی پرتو خورشيد

به روی خاك پاشيد

يكی از ماه زيبا

 بتابد بر همه جا

آفتاب مهتاب چه رنگه

چه قدر هر دو قشنگه

شعر شاد كودكانه + معرفي كتاب كودك

حلزون

آی حلزون شاخكی!

كجا می ری یواشكی؟

جلو میری یواش و ریزه ریزه

پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه

خالهای دونه دونه داری

روی پشتت یه لونه داری

ساكتی و خجالتی و تنها

بمون توی باغچه خونه ما

مورچه

تو مثل نقطه هستی

سیاه و ریز ریزی
ولی باید بدانی

برای من عزیزی
برای دیدن تو

کنارت می‌نشینم

کمی خم می‌شوم تا

تو را بهتر ببینم

همیشه صبح تا شب

فقط مشغول کاری

تو خیلی دانه حتماً

میان لانه داری

دلت می‌خواهد الآن

بیایی روی پایم

چرا پس ساکتی تو؟

بگو الآن می‌آیم

تو را من دوست دارم

خودت شاید ندانی
تو کوچولوترین دوست

 صابون
کی بود کی بود؟

یه صابون کوچیک موچیک

گریه می کرد چیلیک چیلیک

غصه می خورد همیشه

می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه

هر روز دارم آب می خورم تَر می شم

ولی کوچیک تر می شم

رفتم پیشش نشستم

براش یه خالی بستم

گفتم من هم اون قدیما غول بودم

مثل تو خنگول بودم

کوچیک شدم که با تو بازی کنم

سُرت بدم سُرسُره بازی کنم

والدين عزيز می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و مطالعه شعر كودك دنبال كنيد.

 

گرپ گرپ (معرفي كتاب كودك)

گرپ گرپ (شعر كودكانه)

دیشب که توفان اومد
پنجره رو به هم زد
باز روی بام خونه
گُرپ گُرپ قدم زد

میون خونه پیچید
صدای خنده هایش
توی اتاق نشستم
ترسیدم از صدایش

صبح همه جای خونه
حسابی ریخت و پاش بود
توفان نبود و امّا
هر جایی، جای پاش بود

گرپ گرپ + معرفي كتاب كودك

خونه ما 

خونه ما باغچه داره
اتاق و یک تاقچه داره

پله داره، نرده داره
پنجره هاش پرده داره

درخت و آسمون داره
یک بام مهربون داره

بامش پر از کبوتره
از همه جا قشنگ تره

اسب سفید 

اسب سفید
یال سفید
یال سفید
کبوتر و بال سفید

ابر سفید
برف سفید
بره ی پرحرف سفید
گرگ سفید
غول سفید
دندون و پنجول سفید
شیر سفید
آب سفید
خواب میبینم، خواب سفید

كتاب گرپ گرپ مجموعه ۴۰ شعر از مجموعه ورچينك شعر براي خردسالان است كه توسط افسانه شعبان نژاد سروده شده؛ و پرستو احدي با تصاوير ساده و موزون فضايي دلنشين ودوست داشتني را براي كودكان بوجود آورده است. اين كتاب در ۱۱۲ صفحه توسط انتشارات اميركبير منتشر شد.

گرپ گرپ+ معرفي كتاب كودك

افسانه شعبان نژاد شاعر و نويسنده ادبيات كودك و نوجوان در سال ۱۳۴۲ در شهداد استان كرمان زاده شد. او داراي مدرك كارشناسي زبان و ادبيات فارسي و كارشناسي ارشد در رشته ادبيات نمايشي و همچنين دكتري هنر و نشان درجه يك هنري در ادبيات شعر و داستان است.

شعبان نژاد در سال ۱۳۶۰ فعاليتش را در حوزه ادبيات كودك و نوجوان با يكي از نشريات امور تربيتي تهران آغاز كرد و مدتي هم سردبير برنامه هاي خردسالان در راديو بود. او سردبير مجلات رشد دانش آموز و رشد نوآموز و همچنين عضو شوراي شعر كيهان بچه ها هم بوده است.

شبكه هاي سراسري صدا و سيما فیلم‌نامه‌ها، اشعار و داستان‌های افسانه شعبان نژاد را در برنامه هاي كودك و نوجوان مورد استفاده قرار داده است كه مي توان به برنامه‌های پرپرک، سیب خنده، پاییزه، تابستانه، شادمانه، ب مثل بهار، دختر کدو تنبل، گل گل گل گل اومد، فتیله‌ ای ها اشاره کرد. شاپور قریب سریال صدای صنوبر را بر اساس کتاب «صدای صنوبر» ا اين شاعر نويسنده و شاعر باذوق ساخته است.

او در سال  در سال ۲۰۱۰ کاندیدای دریافت معتبرترین جایزه ادبی جهان در بخش کودک و نوجوان، جایزه آستريد ليندگرن شده است.

وي بيش از ۴۰۰ عنوان كتاب در حوزه داستان و شعر براي كودكان و نوجوانان منتشر كرده است.

آثار افسانه شعبان نژاد كه تاکنون جایزه‌هایی را كسب كرده است از جمله:

لوح تقدیر برای کتاب بادبادک و کلاغه از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

لوح تقدیر برای کتاب کلاغه به خونش نرسید از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

لوح تقدیر برای کتاب چشم های زمستانی از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

لوح تقدیر برای کتاب شیشه آواز از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

لوح تقدیر برای کتاب زنبور و سیب قرمز از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

لوح تقدیر برای کتاب آی زنگوله،آی زنگوله از مراسم کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

برگزیده سومین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی برای کتاب آی زنگوله، آی زنگوله

برگزیده اولین جشنواره بین المللی شعر فجر

برگزیده سومین جشنواره بین المللی شعر فجر

برگزیده نخستین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی

تعدادی از کتاب‌های او به زبان‌های دیگر ترجمه شده‌اند:

«کلاغه به خونش نرسید» به زبان‌های بوسنیایی و مالزیایی

«یک دانه بادام» به زبان ترکی استانبولی

«خوش به حال ماهی ها» به زبان چینی

«این طرف صحرا،آن طرف صحرا» به زبان کردی

 «بزغاله های ابری» به زبان کردی

«آب» به زبان انگلیسی

«بزرگراه»  زبان انگلیسی

«هیچ هیچ هیچانه» به زبان ایتالیایی

«ماه تی تی،کلاه تی تی» به زبان ایتالیای

همچنین شعبان نژاد کتاب‌های «روزی، روزگاری» و «باغ هزار دخترون» را به خط بریل چاپ كرده است.

افسانه شعبان نژاد در جشنواره هاي بين المللي شعر فجر، پویا نمایی، رضوی، مطبوعات و جشنواره  کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جشنواره کتاب برتر، جشنواره رشد، جشنواره شعر روشنا، جشنواره ادبی هنری شاهچراغ، جشنواره فیلم نامه نویسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و … داور بوده است.

كلمات كليدي: گرپ گرپ, شعر و داستان كودك, ادبيات كودك, انتشارات اميركبير, مجموعه ورچينك, افسانه شعبان نژاد, معرفي كتاب كودك,  

شما  می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای معرفي كتاب كودك و ادبيات كودكانه دنبال كنيد.

الک و دولک یه آدمک (معرفي كتاب کودک)

الك و دولك يه آدمك+ شعر كودك

زیر آفتاب

رو برگ شاخه ی گل
شاپرکی نشسته

نشسته زیر آفتاب
دو تا بال هاشو بسته

بال های رنگارنگش
رو برگ گل، قشنگه

انگار که روی بال هاش
هزار هزار تا رنگه

سفید و سبز و آبی
بنفش و قرمز و زرذ

تا دست زدم به بالش
شاپرکه فرار کرد

صداش زدم نیومد
پر زد و زود هوا رفت

تو آسمون ها پر زد
نفهیمدم کجا رفت

رنگ سبز 

من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهی لباسم
بر بند رختم

من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پیش گل‌ها
هم پیش خارم

من رنگ گوجه
رنگ خیارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم

الك و دولك يه آدمك+ شعر كودك

الك و دولك يه آدمك كتاب شعري کودکانه از مجموعه ورچينك شعر خردسالان و شعر کودک است كه توسط جعفر ابراهيمي سروده شده است. در اين كتاب کودک با كمك اشعاری موزون و آهنگین و تصاويري ساده و كودكانه، فضايي دوست داشتني  براي كودك خلق شده؛ انتشارات اميركبير كتاب الك و دولك يه آدمك را در سال ۱۳۹۲ در ۶۸ صفحه منتشر كرده است.

جعفر ابراهيمي در سال ۱۳۳۰ در روستای حور (ویلکیج جنوبی)، توابع   شهرستان نمین اردبیل، زاده شد. زماني كه يازده ساله بود به همراه خانواده اش، به تهران آمد و در همانجا ساكن شد. او تا مقطع ديپلم در تهران بود و در رشته رياضي فارغ التحصيل شد. اما در سال ۱۳۵۸ در حوزه ادبيات كودك فعاليت خود را آغاز كرد. ابتدا او كارمند وزارت دارايي بود ولي در دو سال بعد يعني در سال ۱۳۶۰ به دعوت و درخواست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به آنجا منتقل شد و مسوول شوراي شعر كانون شد، با تخلص«شاهد» شعر مي گفت. دوازده سال در برنامه هاي راديويي به كار نويسندگي مشغول بود همچنين مسووليت هاي مختلفي نيز بر عهده داشت. در سال ۱۳۸۰ هم بنا به درخواست خود، از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بازنشسته شد.

جعفر ابراهيمي+ معرفي كتاب

مسووليت هاي جعفر ابراهيمي به شرح زير است:

مسئول شورای شعر کانون پرورش فکری (از سال ۱۳۶۰ تا هنگام بازنشستگی در سال ۱۳۸۰)

سردبیر جُنگِ ادبیِ «آیش»

دبیر سه دوره جشنواره کتاب کانون پرورش فکری و هفت دوره دبیر جشنواره مطبوعات کودک، چند دوره داوری کتاب سال؛ و دراواخر دهه پنجاه تا اوایل دهه هفتاد با مجله کیهان بچه‌ها همکاری زيادي داشت و به مدت دوازده سال همکاری باصدا و سیما. همچنين با انتشارات اميركبير در حوزه ادبی شعر و داستان همکاری‌هایی داشته‌است. جعفر ابراهیمی «شاهد» در سال ۱۳۸۶ موفّق به دریافت نشان درجه یک، در ادبیات (معادل دکتریٰ) شد.

تألیف بیش از ۱۵۰ کتاب، برای گروه‌های سنی مختلف

آثار جعفر ابراهيمي براي كودو و نوجوانان:

يك سنگ و يك دوست: كتاب سال ۶۷

آواز پوپک: کتاب سال ۷۲

آسمان ابری نیست: برندهٔ جایزهٔ بزرگ کانون در سال ۷۴

آب مثل سلام: برنده جایزه بزرگ کانون

خورشیدی اینجا خورشیدی آنجا: کتاب برگزیده شورای کودک

بوی گنجشک: کتاب برگزیده سروش نوجوان

در کوچه‌های خیس: برندهٔ ديپلم افتخار به جشنواره کانون

پلی به‌سوی شعر، برنده دیپلم افتخار جشنواره کانون

آواز پوپک، برنده جایزه بزرگ (مداد پرنده) از جشنواره کانون، و کتاب برگزیده سروش نوجوان

فصل خون مهتاب، برنده لوح زرین جشنواره کانون

تا کجای آسمان- برنده لوح زرین جشنواره کانون

آسمان دوم- رتبه اول کتاب سال ولایت

تندیس جایزه شعر عباس یمینی شریف- شورای کتاب کودک

مجموعه شعر كودكان:

آمده‌ام دوست بدارم

شعری از گربه و موش

خورشیدی اینجا خورشیدی آنجا

آب مثل سلام

میوه‌ها

مثل یاس

تولد قارقارک

الک دولک، یه آدمک

آسمان را بنویس

کیستم من؟ چیستم من؟

خدا چه مهربان است

مادر درباران آمد

کلاغ تشنه (قصه منظوم)

دوستی کلاغ و کبوتر (قصه منظوم)

خوشا به حالت ای روستایی

مارمولک دروغگو

عروسک جان، لالا کن!

رمان كودكان:

ماجراهای جوری جورتان

گلدره و گلتاج

آثار جعفر ابراهيمي براي نوجوانان:

مجموعه شعر:

آواز پوپک

آسمان ابری نیست

بوی گنجشک

بوی کال یاس

سیب و پرنده

پروانه درباران

سبزپوش مهربان

تا کجای آسمان

صلح مثل چای تازه دم

می‌نویسم ابر، باران می‌شوم

غصه‌ها را ساده کن

به خاطر پرنده‌ها

باغ سیب

بوی نان تازه

یاس و پرنده

لبخند شبنم‌ها

فصل خونِ مهتاب

تو بوی سیب می‌دهی!

قالی رنگین کمان

باغ سبز شعرها

شعرهای بارانی

ماری که شاعرم کرد

تکرار نام تو

رازهایی درباد

خانه ام ابری نیست

پرنده، خواهر من است (مجموعه شعرهای عاشقانه برای نوجوانان)

رمان نوجوانان:

یک سنگ و یک دوست

در سوگ سهراب

در کوچه‌های خیس

شبهای بی‌فانوس

پایان شب سیه

جمعه درمحاصره کاراگاهان

جادوگران سرزمین بی سایه

ماه خورشید کلاه

حکایت اردیبهشت

پروین (زندگی‌نامه داستانی پروین اعتصامی)

دوست می‌دارمت به بانگ بلند (زندگی‌نامه داستانی پیامبر اسلام)

قصه نوجوانان:

همزاد

قلعهٔ سنگباران

پیرزن و دزدها

من و اسب آغامحمدخان قاجار (مجموعه قصه طنز)

بیژی

داستان رستم و سهراب

بازار عطاران

قصه‌های شیرین مثنوی (در چهار مجلد)

که مپرس…

قصه‌های هفت اورنگ جامی

قصه‌های گلستان سعدی

قصه‌های بوستان سعدی

بیست و هشت قصه از مصیبت نامه عطار

قصّه‌های پیامبران(۲۶ قصه)

كلمات كليدي: كتاب الک و دولک یه آدمک, مجموعه ورچينك, جعفر ابراهيمي, شعر خردسال, انتشارات اميركبير, معرفي كتاب, ادبيات كودك

شما  می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي

 

چهارشنبه سوري، شعر كودكانه

چهارشنبه سوري+ شعركودك

چهارشنبه سوري يكي از جشن هاي اصيل ايران و اولين جشن هاي نوروز است كه در بعدازظهر سه شنبه قبل از آخرين چهارشنبه اسفند ماه برگزار مي شود و از بارزترين مشخصه هاي آن پريدن از روي آتش است. اين جشن به نام هاي محلي گول چارشمبه(اردبيل)، چارشمبه سُرخی(اصفهان)، كوله چوارشمبه(كردستان)، گوله-گوله چارشمبه(گيلان)

چهار شعر زيباي چهارشنبه سوري براي كودكان

(۱)

آی بچه ها آی بچه‌ها
وقتی میرین تو کوچه‌ها
نرین آتیش بازی کنین
ترقه‌ها خطر دارن
چشاتونو در میارن
دست‌ها رو پر پر میکنن
گوشاتونو کر میکنن

 (۲)  
شب چهارشنبه سوری آخره ساله
زمستون میره پشتش بهاره
این جشن بزرگ از نیاکانه
ازنیاکانه پاک ایرانه
ای بته بته بته
یادت نره این گفته
ای بته بته بته
گوش کن ببین چی گفته
مامان و بابام بوته میخرن
کنار حیاط آتیش میزنن
بچه‌های خوب از روش میپرن
تا که این جشن رو از یاد نبرن

ای بته بته بته            
یادت نره این گفته
ای بته بته بته        
گوش کن ببین چی گفته
سرخی تو از من             

زردی من از تو

(۳)
سه شنبه آخر سال امشب
جشن صدا و نور و حال امشب
چهارشنبه سوری شده باز دوباره
از رو آتیش بپره که چند روز دیگه بهاره
چهارشنبه سوری شده باز دوباره
از رو آتیش بپره که چند روز دیگه بهاره
آی یکی یکی میایم پیش
می پریم از رو آتیش
زردی هامون رو میدیم
سرخی به جاش می گیریم
زردی هامون رو میدیم
سرخی به جاش می گیریم

 (۴)

تق تق تق فش فشه        فاصلمون کم بشه
هیزم و نفت و آتیش      دوستت دارم خداییش
سیب زمینی به سیخه    عکس گلت به میخه
غماتو بیار فوتش کن     کینه داری شوتش کن
هوا بهاری میشه         سرما فراری میشه
زردی ازت دور بشه     هرچی بخوای جور بشه

شما  می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي

 

شعر كودكانه (معرفي كتاب کودک)

رفتم بالا انار بود+ معرفي كتاب كودك

رفتم بالا انار بود

رفتم بالا، انار بود

 رو شاخه‌ای سوار بود

تاب تاب می‌خورد می‌خندید

 هیچ‌کس اونو نمی‌چید

باد اومد و هُلش داد

 از روی شاخه افتاد

 نَه گریه کرد نَه غُر‌غُر

گفت: منو بردار بخور

اومدم پایین، پاییز بود

انارِ دونه‌دونه

تو سینی، روی میز بود

كتاب رفتم بالا انار بود ازمجموعه رفتم بالا اومدم پايين يكي از سروده هاي ناصر كشاورز براي كودكان (شعر کودکانه) است. انتشارات قلم اين كتاب را در سال ۱۳۹۲ در ۲۴ صفحه منتشر كرده است. در اين كتاب كودك به كمك شعر دنياي ناشناخته را كشف مي كند و تخيل خود را در فضاي بيكران رها مي كند؛ همچنين آنها مي توانند دنياي تازه اي را بسازند.

ناصر كشاورز+ معرفي كتاب

ناصر كشاورز در ۲۰ ارديبهشت ۱۳۴۱ در تهران زاه شد. زماني كه ۵ سالش بود به همراه خانواده اش  به سمت دامغان رفت و مقطع ابتدايي تا سال آخر دبيرستان را در دامغان گذراند، در سن ۲۶ سالگي در دانشگاه رشته صنايع پذيرفته شد و بعد از يك ترم درس خواندن انصراف داد و تمام وقت در زمينه ادبيات كودك فعاليت كرد. 

كشاورز با مجله كيهان بچه ها همكاري مي كرد، آن زمان به سرودن شعر كودك پرداخت. در آن زمان اغلب شاعران كودك و نوجوان در جلسات شعري او شركت مي كردند، و در سال ۱۳۶۲ اولين شعرش در همان مجله چاپ شد. در سال ۱۳۶۵ هم اولين كتابش را با نام «من و مرغابی‌ها» منتشر كرد.

او نه تنها از فعالان شعر كودك است، بلكه جوايز زيادي در هم در اين حوزه دريافت كرده كه مهمترين آن، نشان ماه طلايي از جشنواره ادبيات كودك و نوجوان به عنوان يكي از شعراي برگزيده ي ۲۰ سال اخير است. نشان مداد پرنده با ارزش ترین نشان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جایزه های متعددی ازجشنواره های گوناگون، جایزه ی مجله ی سلام بچه ها و جوایزی از جشنواره مطبوعات و جشنواره ی مطبوعات کودک و نوجوان بخشی از شاهكارها و کارنامه ی او را شکل می دهند.

جديدترين آثار ناصر كشاورز «راز تاک» با موضوع زندگي امام رضا (ع) كه براي كودكان و نوجوانان سروده است. اين شاعر تصميم دارد داستان هاي قرآني را براي كودكان و نوجوانان به شعر تبديل كند.

ناصر كشاورز علاوه بر شاعري، در زمينه موسيقي نيز فعاليت دارد؛ سازهاي گيتار و عود مي نوازد و صداي دلنشيني هم دارد. او بيش از ۱۶۰ عنوان كتاب در زمينه ادبيات كودك منتشر كرده است.

شعر كودكانه+ معرفي كتاب

دو شعر زيباي ديگر از ناصر كشاورز:

من جغدم 

من یه پرنده هستم
جغدم و شب بیدارم
تو جنگل و بیابون
به دنبال شکارم

من می‌تونم کاملاً
بچرخونم سرم رو
خوب میتونم ببینم
این‌ور و اون‌ورم رو

با چشم‌های درشتم
اطرافمو می‌بینم
حتی شبای تاریک
غذاهامو می‌بینم

خورشت موش می‌خورم
با سالاد مارمولک
سوسک و ملخ دوست دارم
با آجیل جیرجیرک

دویدم ودویدم

دویدم ودویدم
به یك سؤال رسیدم

كیه كه توی دنیا
ماهی می ده به دریا؟
برف و تگرگ می سازه
درخت و برگ می سازه؟

به بلبلا آواز می ده
به موش دم دراز می ده

به آدمها خواب می ده
آفتاب و مهتاب می ده

جواب تو آسونه
خدای مهربونه
هر بچه ای می دونه

برخی از آثار او عبارت‌اند از:

مجموعه‌ی سه کتاب با نام‌های « رفتم بالا انار بود » ، « رفتم بالا سیب بود » و « رفتم بالا مورچه بود » براي كودكان كه با نگاهي كودكانه و بازيگوش موضوعات مناسب را براي آنها سروده است. در اين شعرها خيال كودك را به فضايي فانتزي مي برد و با نگاهي نو دنياي اطراف را به او نشان مي دهد.

« گرگ و میش » یک شعر بلند در چهار فصل است كه به فرازهایی از زندگی امام زمان (عج) و ظهور آن حضرت برای نوجوانان می‌پردازد. این شعر در چهار فصل با برشی در طول زمان صبح ، ظهر ، غروب و شب ، به روایت زندگی امام زمان (عج) از کودکی تا ظهور آن حضرت می‌پردازد.

مجموعه « کلیله و دمنه » را هم به شعر در آورده است.

شعر « عروسی » در فارسی پایه اول و  شعر « ستاره » در فارسی بخوانیم پایه دوم و « پدربزرگ » و « آسمان زمین آب » در فارسی سوم از آثار كشاورز انتخاب شده است.

مجموعه‌ی ۴ جلدی «دويدم و دويدم»، «كلاغ زرد»، «مسئولیت»، «آزادی»، «گنجشك و پروانه»، «سيب جان سلام»

«مرا يك دايناسور درسته قورت داده»

مجموعه‌ی ۱۲ جلدی «مى‌نی‌نی و مامانش»

مجموعه‌ی «تلخ و شيرين»، «رنگ‌هاى گمشده»، «از اين طرف لطفاً فقط هيس» و «بوى نرگس»

مجموعه‌ی ۱۲ جلدی «شعرهاى نی‌نی كوچولو»

كلمات كليدي: شعر كودك, ناصر كشاورز, انتشارات قلم , مجموعه رفتم بالا اومدم پايين, ادبيات كودكان, معرفي كتاب

شما می توانید ما را از طریق رادیو قصه کودک برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خاله سمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي

اشعار كودكانه (معرفي كتاب شعر کودک)

شعركودك+ معرفي كتاب

الو مامان

الو مامان کجایی؟
تو راهی یا اداره؟

زودتر بیا، زودتر بیا
چون موقع ناهاره

این جا کنار سفره
منتظرت نشستم

هنوز غذا نخوردم
با اینکه گشنه هستم

زود بیا تا خودم را
برای تو لوس کنم

می خوام که قبل از غذا
صورتتو بوس کنم

مثل انگشتر

مثل یک انگشتره
نگین داره هزارتا
صبح که بشه، دوباره
گم می‌شه پشت ابرا

ماه سفید و زیبا
تو آسمون نشسته
به دور اون، یه عالم
ستاره حلقه بسته

اشعار فوق را شكوه قاسم نيا از کتاب دامن چین چینی سروده است. اين كتاب مجموعه اي از ۶۱ شعر كودك است. مجموعه کتاب‌های ورچینک شعر خردسالان است كه با اشعاری موزون و آهنگین و تصاویری ساده و کودکانه، فضایی دوست‌داشتنی برای کودکان خلق کرده و انتشارات اميركبير اين مجموعه را در ۷۲ صفحه براي كودكان منتشر كرده است.

شعر كودك+ معرفي كتاب

شكوه قاسم نيا در سال ۱۳۳۴ در تهران زاده شد، و يكي از معروفترين نويسندگان در حوزه ادبيات كودك و نوجوان است كه حدود ۴۰۰ ترانه و داستان بر اي كودكان سروده است. وي از سال ۱۳۵۸ كار ترانه سرايي  براي كودكان و از سال ۱۳۵۹ نويسندگي را با نوشتن در مجله دوست داشتني كيهان بچه ها آغاز كرد؛ و تا كنون ۱۵۰ عنوان كتاب كودك نوشته است.

قاسم نيا برای تألیف اشعار کتاب «کلاغه به خنده افتاد» و داستان بلند «هلی فسقلی در سرزمین غول‌ها» و در یازدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دو دیپلم افتخار دربخش شعر و داستان گرفت. همچنين داستان «هلی فسقلی در سرزمین غول‌ها» جايزه كتاب سال کودک و نوجوان را در بخش داستان كودك به خود اختصاص داد. از ديگر آثار معروف اين نويسنده خوش ذوق قصه هاي جذاب هزارو یک شب است. همچنين اولين رمانش با نام کاش یکی قصه‌اش را می‌گفت در سال ۱۳۹۶ منتشر شده و دو جايزه دريافت كرده است.

والدین عزیز باری فراهم ساختن شبی آرام برای کودک خود به سایت رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه مراجعه کنید.

شكوه قاسم نيا و زندگي خانوادگي:

تك دختر خانواده است كه بعد از ۵ پسر متولد شده بود. همسرش احمد غلامي(داستان نویس و روزنامه نگار و عضو دوم شورای سردبیری کیهان بچه ها) و حاصل اين ازدواج دو دختر مي باشد.امرار معاش زندگيشان از راه قلمزني و فروش كلمات است و بسيار بسيار لذت بخش برايشان.

تحصيلات وي اينگونه بود:  در ۶ سالگی به “کودکستان ایران” رفته و سال بعد به “دبستان ایران” و سال ها بعد به “دبیرستان ایران” و این سه، به وسیله سه در آهنی رو به سه حیاط بزرگ، از هم جدا می شد.به گفته خودش: اين درهاي آهني خردسالی و کودکی و نوجوانی من را به هم وصل مي كردند.وي به دليل اينكه در مدرسه اش رشته ادبيات نبود ناچاراً رشته رياضي را مي خواند و با كلي سختي ديپلمش را مي گيرد و در دانشگاه رشته علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي قبول مي شود. ترم هاي آخر تحصيلاتش  در سال ۱۳۵۸ انقلاب مي شود و قبل از تعطيل شدن دانشگاه ها و انقلاب فرهنگي درسش تمام مي شود.

شكوه قاسم نيا، بعد از اتمام درسش در يكي از طبقات منزلشان براي تعدادي از بچه هاي سه تا پنج سال يك مهدكودكي با نام “عمه جون” راه اندازي مي كند و برای آن‏ها شعر و قصه مي سرود و رسماً با دنياي كودكان آشنا شد. وي بعد از ۶ ماه كه از تشكيل مهد كودكش مي گذشت ،براي ارتقاي بچه ها در اولين سمينار “ادبیات کودک در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان”  شركت     مي كند، كه در اين سمينار با شاعراني مانند “مصطفی رحماندوست” و “نیکخواه آزاد” آشنا مي شود. و زماني كه به مجله “کیهان بچه ها” راه مي يابد سردبير صفحه شعر مي شود.

قاسم نيا با اضافه كردن صفحات “ضمیمه شاپرک” مجبور مي شود مهد كودك را تعطيل كند و محتواي اين صفحات براي گروه سني خردسال بود كه تمام آن مطالب را خودش مي نوشت. در سال ۱۳۶۵ اولين كتاب داستانش با عنوان “روباه مرغ ندیده” و در سال ۱۳۶۶ اولين كتاب شعرش “مثل یک گل کوچک” منتشر شد.

وي موسس انتشارات “نهاد هنر و ادبیات”، بود و در سال ۱۳۶۹ با راه اندازي كردن مجله “گلک”  ويژه خردسالان سردبيري آن را نيز برعهده گرفت.اما بعد از مدتي بنا به دلايلي  از انتشارات و مجله گلك فاصله گرفت. در سال ۱۳۷۰ هم از كيهان بچه ها جدا شد و پس از آن پس از آن فعالیت های مختلفي در زمینه شعر، قصه و ترانه های کودکانه انجام داد که حاصل آن انتشار چندین کتاب و سرودن ترانه های بسیار برای کودکان بود و جوايز زيادي دريافت كرد.

او با تولد اولین فرزندش، فعالیت های اجتماعی بیرون از خانه را کاهش داد ولي کارهای سفارشی و غیر سفارشی بسیاری را در منزل انجام داد تا این که سفارش روی کتاب‏های درسی فارسی اول دبستان را پذیرفت و آثاری از وی در کتاب های درسی گنجانده شد.۶۰% از آثار قاسم نيا كتاب هاي داستان است، همچنين از سروده هايش كه ترانه هايي در برنامه تلويزيوني“محله بهداشت”، “علی کوچولو”، “گنجشکک اشی مشی”، “عمو پورنگ” و شش فیلم سینمایی کودکان  است، مي توان اشاره کرد. سبك قاسم نيا بيشتر عامدانه و عامه پسند است.

كلمات كليدي: کتاب دامن چین چینی, مجموعه کتاب‌های ورچینک, شكوه قاسم نيا, ادبيات كودكان, شعر كودكانه, انتشارات نهاد هنر و ادبیات، انتشارات اميركبير, معرفي كتاب

شما می تونید ما را از طریق رادیو قصه برای شنیدن قصه شب و قصه صوتی کودکانه با صدای خالهسمینا دنبال کنید.

تحريريه: نوشين صحبتي