مسابقه ی دومینو-قصه های صوتی کودکانه

 

گوش کنید:

قصه #شب (رادیو قصه)
اسم قصه:مسابقه ی دومینو(امیرمحمد)
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: ندا سلیمی
قصه گو: سمینا ❤️

متن داستان:

” مسابقه ی دومینو ”

ساعت هشت صبح فردا مسابقه ی مجازی دومینو شروع میشه .

باید خودمو آماده کنم .

از عصری دارم تمرین میکنم تا بتونم نفر اول بشم .

باید نفر اول بشم .

میخوام به حامد ،پسر خاله ی مغرور و از خودراضی ام ،که همش پز میده که تیزهوشه و توی مدرسه ی تیزهوشان درس می خونه ،ثابت کنم که هر چند تیزهوش نیستم ولی توی بازی دومینو ،اول هستم و هیچ کس نمیتونه روی دست من بلند بشه .

آره .

امیر محمد باید اول بشه .

اونقدر تمرین می کنم که حواسم نیست موقع شام شده و ” مامان داره صدام می زنه “امیر محمد جان!شام حاضره دومینو ها رو همون طوری که روی زمین پخش و پلا کرده بودم رو رها می کنم و به سمت آشپزخونه می رم .

بابا میگه “کجا “بودی پسر !غذا یخ کرد .

آخه فردا مسابقه ی دومینو هست و باید برای فردا حاضر باشم_ ساعت چند؟_ .

هشت صبح .

یادم باشه ساعتمو کوک کنم_ شام که می خورم ،برمی گردم توی اتاقم و تا ساعت دوازده شب تمرین می کنم که دوباره صدای مامان رو می شنوم “امیر ” محمد جان!برو دندوناتو مسواک بزن .

دیگه بسه تمرین .

الان وقته خوابه  دومینوها رو جمع می کنم و توی جعبه می زارم .

روی تختخواب که میرم هزاران فکر جورواجور میاد سراغم. نکنه برنده نشم.

اگه برنده نشم واقعا آبروریزی میشه .

اونوقت میشم مسخره ی حامد .

ای کاش به حامد نگفته بودم فردا مسابقه ست.

مطمئنم حامد منتظره من ببازم تا دوباره تیزهوش بودنشو به رخم بکشه .

وای نه ! توی فامیل هم آبروم میره .حامدِ دهن .

لق میره به همه میگه که امیر محمد باخته پلکهامو روی هم می زارم و به خواب عمیقی می رم.

توی خواب می بینم که برنده شدم و خیلی خوشحالم ولی حامد به همه پیام داده که امیر محمد باخته و دروغ میگه برنده شدم .

توی خواب اونقدر فریاد می زنم که ناگهان از خواب می پرم .

ساعت روی میز رو نگاه میکنم .

ساعت هفت و ده دقیقه هست .

از تختخواب پایین میام و میرم دستشویی .

بابا داشت می رفت سرکار .

از بابا خداحافظی می کنم و تا آماده شدن صبحانه ،دومینوها رو توی اتاقم پخش میکنم و تمرین می کنم و اصلا به روی خودم نمیارم که چه خوابی دیدم .

ساعت هفت و چهل دقیقه هست که مامان صدام می زنه “امیر محمد جان!صبحونه ” حاضره.

بیا صبحونه ات بخور تا مسابقه شروع نشده صبحونه رو که می خورم ،برمی گردم توی اتاقمو لپ تاپو روشن می کنم و به اینترنت وصل میشم .مسابقه که شروع میشه سریع دومینوها رو می چینم و مسابقه میدم .

لحظات خیلی سختیه مخصوصا که اولین باره مسابقه مجازی دومینو شرکت می کنم اما وقتی آخرین دومینو رو گذاشتم و با یک تکان انگشتم روی آخرین دومینو دومینوها رو حرکت دادم بدون اینکه حتی یه دومینو جابه جا بشه،از سختی مسابقه کم میشه و راحت میشم .

داور پایان مسابقه رو اعلام می کنه و میگه همه .

شرکت کنندگان تا اعلام نتایج ،آنلاین بمونن نتیجه اعلام میشه .

باورم نمیشه .نفر اول شدم . سریع پیام به حامد می فرستم .

حامد تیزهوش اول باورش نمیشه که من . برنده شدم ولی وقتی دقت می کنه و کامل نتایج رو می خونه ،به من تبریک میگه.

آدرس تلگرامی ما:
? @childrenradio

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *