گوش کنید :
اسم قصه: یک جای آرام
قصه گو : سمینا❤️
نویسنده: نوشین فرزین فرد?
تنظیم: ندا سلیمی
موضوع :درلحظه تصمیم قطعی گرفتن?
متن داستان:
یک جای آرام .یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبودتوی یه جنگل سرسبز و زیبا یه سنجاب کوچولو عصبانی و ناراحت بود . آخه سنجاب کوچولو می خواست بخوابه اما سر وصدا اجازه نمی داد بخوابه “مامان سنجاب پرسید ” سنجاب جونم! چرا نمی خوابی ؟ چرا عصبانی هستی ؟”سنجاب کوچولو با ناراحتی جواب داد” آخه این آدما نمی زارن من بخوابم” مامان سنجاب با مهربونی گفت ” اشکالی نداره.یه ساعت دیگه میرن و دوباره جنگل آروم میشه”سنجاب کوچولو آهی کشید و گفت ” آخه فقط سروصداشون نیست که .اون آتیشه که روشن کردن هم خیلی دود داره” سنجاب کوچولو سرفه ای کرد و ادامه داد ” داره دودش میره توی حلقم.مامان سنجاب رفت جلوی در لونه ایستاد و دید که سنجاب کوچولو راست میگه.چه دود بزرگی در لونه شون رو گرفته” .lامان سنجاب برگشت توی لونه و گفت ” بهتره از اینجا بریم.اینجا باشیم مریض می شیمدر همین موقع بابا سنجاب از راه رسید.سرفه ای کرد و گفت ” وای ! چقدر آدما بی ملاحظه .اصلا فکر نمی کنن ما سنجاب” ها بالای درخت زندگی می کنیم و نیاز به استراحت داریم .باید یه درس خوبی بهشون بدم” ! مامان سنجاب با تعجب نگاهی به بابا سنجاب انداخت و گفت ” چه درسی” بابا سنجاب گفت ” الان هرچی بلوط هست رو از روی درخت برمی دارم و می ریزم روی سرشون تا از اینجا برنمامان سنجاب عصبانی شد و گفت ” نه این کار خوبی نیست .اگه بلوط روی سرشون بخوره ، سرشون می شکنه.بعدشم از”اینجا بریم بهتره .بریم روی درختی که آدما نتونن بیان و آتیش درست کنن بابا سنجاب فکری کرد و گفت: ” آره .راست میگی.چطوره بریم وسط جنگل .آره. درختای وسط جنگل هم بزرگترن هم اینکهآدما هیچ وقت تا وسط جنگل نمی تونن بیان اگه هم بیان اونقدر علف و گیاهان بلند جلوی راهشون هست که اصلا نمی تونن”آتیش درست کنن یا حتی استراحت کنن. مامان سنجاب و بابا سنجاب و سنجاب کوچولو وسایلاشونو زودی جمع کردن و راه افتادن طرف وسط جنگلوقتی رسیدن وسط جنگل یه درخت بزرگ دیدن که یه عالمه سنجاب روش زندگی می کردن. سنجاب ها با دیدن سنجاب کوچولو و مامان سنجاب و بابا سنجاب خوشحال شدن و به آنها خوشامد گفتنیکی از سنجاب ها به بابا سنجاب گفت ” جای خوبی اومدین” . اینجا جای آرومی هست . من و خانواده ام چند وقت پیش از دست سروصدا ی آدما و آتیش بازی شون اومدیم اینجا.. بابا سنجاب و مامان سنجاب و سنجاب کوچولو توی لونه ی جدیدشون رفتن و وسایلشونو چیدن و به خواب آرومی رفتن.
آدرس کانال تلگرام?
? @childrenradio