چشمه سحرآمیز_قصه های صوتی کودکانه

گوش کنید

 

اسم قصه:چشمه سحر امیز

قصه گو:سمینا

گروه سنی: ب.ج

خلاصه داستان: ( چشمه سحرآمیز)
روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ خرگوش کوچولوی کنجکاو با مامان خرگوشه باباخرگوشه باهم زندگی میکردند..یه روز خرگوش کوچولو با مامانیش تصمیم گرفتند برای گردش به جنگل بروند خرگوش کوچولو همونطور که میدوید و بازی میکرد به یه چشمه رسید..اون میخواست از چشمه آب بخوره که ناگهان مامان خرگوشه از دور صدا زد که از اون آب نخوره..خرگوش کوچولو هم عقب رفت و ترسید از مامانش مرسید که چرا نخوره مامانشم گفت که چشمه جادوییه هر کسی بخوره کوچولو میشه خرگوش کوچولو هم قبول کرد.‌روز بعد مامان خرگوشه برای جمع کردن هویج به اونطرف جنگل رفت و به خرگوش کوچولو گفت که جایی نره.. اما خرگوش کوچولو تا دید مامانش دور شد و رفت با خودش فکر کرد که بره از آب چشمه بخوره..خرگوش کوچولو به حرف مامان خرگوشه گوش نکرد و از اون آب چشمه خورد که یه دفعه ای دید…
کوچولوهای عزیزم بقیه داستان گوش کنید ببینیم چه اتفاقی براش افتاد

 

یک دیدگاه برای “چشمه سحرآمیز_قصه های صوتی کودکانه”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *