Play
Stop
اسم قصه:مار طمع کار
قصه گو: سمینا
موضوع:عاقبت طمع
گروه سنی:ب.ج
خلاصه قصه: مار طمع کار
روزی روزگاری یه مار در جنگل زیبا وسرسبز که پر از گنجشک های زیبا بود زندگی می کرد
او روزها استراحت می کرد وشب ها دنبال موشها وخرگوشهای کوچولو می رفت وانها را شکار می کرد
روزی از روزها مار خسته از شکار شبانه آرام به میان بوته ها خزید تا استراحت کنه که صدای شیر وروباه را ازاین بوته ها می شنود
آگه دوست دارین بدونید شیر وروباه باهم چی می گفتن ومار چه نقشه ای برای اونها می کشه قصه رو گوش کنید…